مسیر جاری :
سامریهای منافق در جامعه امروز
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
منم از عشق سرگردان بمانده
منم از عشق سرگردان بمانده شاعر : عطار چو مستي واله و حيران بمانده منم از عشق سرگردان بمانده جدا از صحبت ياران بمانده اميد از جان شيرين بر گرفته بدين سان بي سر و سامان...
اي پاي دل ز عشق تو در گل بمانده
اي پاي دل ز عشق تو در گل بمانده شاعر : عطار از ديده دور گشته و در دل بمانده اي پاي دل ز عشق تو در گل بمانده تو با مني و من ز تو غافل بمانده جانا عجب بماندهام از خود...
اي جهاني خلق حيران مانده
اي جهاني خلق حيران مانده شاعر : عطار تو به زير پرده پنهان مانده اي جهاني خلق حيران مانده ما اسير بند و زندان مانده تو به عزت بر دو عالم تاخته شبنمي در زير طوفان مانده...
در راه تو مردانند از خويش نهان مانده
در راه تو مردانند از خويش نهان مانده شاعر : عطار بي جسم و جهت گشته بي نام و نشان مانده در راه تو مردانند از خويش نهان مانده محبوب ازل بوده محجوب جهان مانده در قبهي متواري...
اي ز شراب غفلت مست و خراب مانده
اي ز شراب غفلت مست و خراب مانده شاعر : عطار با سايه خو گرفته وز آفتاب مانده اي ز شراب غفلت مست و خراب مانده ايمان به باد داده در خورد و خواب مانده تا چند باشي آخر از...
اي ز صفات لبت عقل به جان آمده
اي ز صفات لبت عقل به جان آمده شاعر : عطار از سر زلفت شکست در دو جهان آمده اي ز صفات لبت عقل به جان آمده تشنه دايم شده خشک دهان آمده چشمهي آب حيات بيلب سيراب تو دلشدگان...
اي درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
اي درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده شاعر : عطار وي روز من بي روي تو همچون شب تار آمده اي درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده وي خور ز عکس روي تو چون ذره در کار آمده اي...
اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده
اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده شاعر : عطار در هر زبان خوشي لب تو مثل شده اي هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده مشاطهي جمال تو لطف ازل شده آوازهي وصال تو کوس ابد زده ارواح...
اي ز سوداي تو دل شيدا شده
اي ز سوداي تو دل شيدا شده شاعر : عطار زآتش عشق تو آب ما شده اي ز سوداي تو دل شيدا شده تو چو دري در بن دريا شده عاشقان در جست و جويت صد هزار در ميان جان و دل پيدا شده...
اي يک کرشمهي تو صد خون حلال کرده
اي يک کرشمهي تو صد خون حلال کرده شاعر : عطار روي چو آفتابت ختم جمال کرده اي يک کرشمهي تو صد خون حلال کرده هر سال ماه رويت با ماه و سال کرده نيکوييي که هرگز ني روز ديد...