0
مسیر جاری :
اي حسن خط از دفتر اخلاق تو بابي سعدی شیرازی

اي حسن خط از دفتر اخلاق تو بابي

اي حسن خط از دفتر اخلاق تو بابي شاعر : سعدي شيريني از اوصاف تو حرفي ز کتابي اي حسن خط از دفتر اخلاق تو بابي گر باز کنند از شکن زلف تو تابي از بوي تو در تاب شود آهوي مشکين...
کدام کس به تو ماند که گويمت که چنويي سعدی شیرازی

کدام کس به تو ماند که گويمت که چنويي

کدام کس به تو ماند که گويمت که چنويي شاعر : سعدي ز هر که در نظر آيد گذشته‌اي به نکويي کدام کس به تو ماند که گويمت که چنويي نظيف جامه و جسمي بديع صورت و خويي لطيف جوهر...
چه جرم رفت که با ما سخن نمي‌گويي سعدی شیرازی

چه جرم رفت که با ما سخن نمي‌گويي

چه جرم رفت که با ما سخن نمي‌گويي شاعر : سعدي جنايت از طرف ماست يا تو بدخويي چه جرم رفت که با ما سخن نمي‌گويي به اتفاق وليکن نبات خودرويي تو از نبات گرو برده‌اي به شيريني...
اي خسته دلم در خم چوگان تو گويي سعدی شیرازی

اي خسته دلم در خم چوگان تو گويي

اي خسته دلم در خم چوگان تو گويي شاعر : سعدي بي فايده‌ام پيش تو چون بيهده گويي اي خسته دلم در خم چوگان تو گويي افتاده به زخمش چو کمان پشت دوتويي اي تير غم عشق تو هر جا...
اي ولوله عشق تو بر هر سر کويي سعدی شیرازی

اي ولوله عشق تو بر هر سر کويي

اي ولوله عشق تو بر هر سر کويي شاعر : سعدي روي تو ببرد از دل ما هر غم رويي اي ولوله عشق تو بر هر سر کويي کاهي بودش تعبيه بر هر بن مويي آخر سر مويي به ترحم نگر آن را ...
همه چشميم تا برون آيي سعدی شیرازی

همه چشميم تا برون آيي

همه چشميم تا برون آيي شاعر : سعدي همه گوشيم تا چه فرمايي همه چشميم تا برون آيي متصور شود شکيبايي تو نه آن صورتي که بي رويت تا تو دستم به خون نيالايي من ز دست تو...
هر کس به تماشايي رفتند به صحرايي سعدی شیرازی

هر کس به تماشايي رفتند به صحرايي

هر کس به تماشايي رفتند به صحرايي شاعر : سعدي ما را که تو منظوري خاطر نرود جايي هر کس به تماشايي رفتند به صحرايي هر کو به وجود خود دارد ز تو پروايي با چشم نمي‌بيند يا...
نه من تنها گرفتارم به دام زلف زيبايي سعدی شیرازی

نه من تنها گرفتارم به دام زلف زيبايي

نه من تنها گرفتارم به دام زلف زيبايي شاعر : سعدي که هر کس با دلارامي سري دارند و سودايي نه من تنها گرفتارم به دام زلف زيبايي هزاران سرو بستاني فداي سروبالايي قرين يار...
من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي سعدی شیرازی

من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي

من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي شاعر : سعدي عهد نابستن از آن به که ببندي و نپايي من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي بايد اول به تو گفتن که چنين خوب چرايي دوستان...
مشتاق توام با همه جوري و جفايي سعدی شیرازی

مشتاق توام با همه جوري و جفايي

مشتاق توام با همه جوري و جفايي شاعر : سعدي محبوب مني با همه جرمي و خطايي مشتاق توام با همه جوري و جفايي در حضرت سلطان که برد نام گدايي من خود به چه ارزم که تمناي تو ورزم...