مسیر جاری :
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
سامریهای منافق در جامعه امروز
پیوند خوشنویسی در هنرهای مختلف
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
خلاصه ای از زندگی مولانا
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نحوه خواندن نماز والدین
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
زمين مدتي بود چون خارپشتي
زمين مدتي بود چون خارپشتي شاعر : سيف فرغاني کشيده درون چون کشف سر شکوفه زمين مدتي بود چون خارپشتي چو بگشاد در گلستان پر شکوفه کنون زينت بال طاوس يابد که در شاخ تر...
زهي رخت به دلم رهنماي انديشه
زهي رخت به دلم رهنماي انديشه شاعر : سيف فرغاني رونده را سر کوي تو جاي انديشه زهي رخت به دلم رهنماي انديشه تو باش هم به سخن رهنماي انديشه به خاطرم چو تو انديشه را نمودي...
منم يارا بدين سان اوفتاده
منم يارا بدين سان اوفتاده شاعر : سيف فرغاني دلم را سوز در جان اوفتاده منم يارا بدين سان اوفتاده درين طبع پريشان اوفتاده غم چندين پريشان حال امروز به دست اين عوانان...
اي هشت خلد را به يکي نان فروخته!
اي هشت خلد را به يکي نان فروخته! شاعر : سيف فرغاني وز بهر راحت تن خود جان فروخته! اي هشت خلد را به يکي نان فروخته! تو دوزخي، بهشت به يک نان فروخته نزد تو خاکسار چو دين...
به سوي حضرت رسولالله
به سوي حضرت رسولالله شاعر : سيف فرغاني ميورم با دل شفاعت خواه به سوي حضرت رسولالله آب چشمم به خاک آن درگاه نخورم غم از آتش، ار برسد شکر کز شر خود شدم آگاه هيچ...
بسي نماند ز اشعار عاشقانهي تو
بسي نماند ز اشعار عاشقانهي تو شاعر : سيف فرغاني که شاه بيت سخنها شود فسانهي تو بسي نماند ز اشعار عاشقانهي تو زلال ذوق ز اشعار عاشقانهي تو به بزم عشق ترشح کند چو آب...
چو بگذشت از غم دنيا به غفلت روزگار تو
چو بگذشت از غم دنيا به غفلت روزگار تو شاعر : سيف فرغاني در آن غفلت به بيکاري بشب شد روز کار تو چو بگذشت از غم دنيا به غفلت روزگار تو که هر ساعت شب قدرست اندر روزگار تو...
اي تو را در کار دنيا بوده دست افزار دين
اي تو را در کار دنيا بوده دست افزار دين شاعر : سيف فرغاني وي تو از دين گشته بيزار و ز تو بيزار دين اي تو را در کار دنيا بوده دست افزار دين ترک دنيا کن که نبود جبه و دستار...
زهي از نور روي تو چراغ آسمان روشن
زهي از نور روي تو چراغ آسمان روشن شاعر : سيف فرغاني تو روشن کردهاي او را و او کرده جهان روشن زهي از نور روي تو چراغ آسمان روشن نبودي در شب تيره چراغ آسمان روشن اگر نه...
در شب زلف تو قمر ديدن
در شب زلف تو قمر ديدن شاعر : سيف فرغاني خوش بود خاصه هر سحر ديدن در شب زلف تو قمر ديدن آفتاب از شکاف در ديدن تا به کي همچو سايهي خانه که ملولم ز ماه و خور ديدن ...