0
مسیر جاری :
خطا كردم الهی‌نامه

خطا كردم

الهى گرچه يك عمرى به نفس خود جفا كردم ندانستم، نفهميدم كه اين كار خطا كردم تو گفتى اين جهان سجن است و انسان هست زندانى در اين زندان فتادم هستى خود را فنا كردم
خداوندا ببخش! الهی‌نامه

خداوندا ببخش!

گر گناهى كردم و دارم، خداوندا ببخش چون گنه را عذر مى آرم، خداوندا ببخش پاى خجلت را روايى نيست بر درگاه تو دست حاجت پيش مى دارم، خداوندا ببخش
خداوند جهان و عشق آدم الهی‌نامه

خداوند جهان و عشق آدم

الهي اي چراغ خانه ي دل توئي روشنگر کاشانه ي دل توئي دلدار مسکين دو عالم خداوند جهان و عشق آدم
خجالت گرم گناه الهی‌نامه

خجالت گرم گناه

من از خجالت گرم گناه لبریزم من از تغافلف عفو اله لبریزم بجز شکست ندارد نتیجه کردارم تلاشف جاهلم از اشتباه لبریزم
خبری دست و پا کنم (رمضان) الهی‌نامه

خبری دست و پا کنم (رمضان)

آمد خبر که من خبري دست و پا کنم برقلب مرده ام شرري دست و پا کنم ماه خدا عيان شد و درمانده مانده ام در چشم کور يک قمري دست و پا کنم
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی الهی‌نامه

خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی

شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
حال سحر می‌خواهد الهی‌نامه

حال سحر می‌خواهد

توبه از جرم وخطا،حال سحر مي خواهد خلوت نيمه ي شب اشك بصر مي خواهد وادي طور همين هيئت هر هفته ي ماست ديدن نور خدا اهل نظر مي خواهد
جمال يار الهی‌نامه

جمال يار

اى كه مى خواهى جمال بى مثال يار را در حريم دل چرا ره مى دهى اغيار را ديدن ناديده را عشق خودى ها حائل است
جدا نگردم الهی‌نامه

جدا نگردم

من آمدم دراین جا کز تو جدا نگردم از غیر بگسلم دل گرد خطا نگردم گسترده در مسیرم صد دام و دانه شیطان دستم بگیر یارب تا مبتلا نگردم
توكل الهی‌نامه

توكل

هر كه بر لطف خداى خود توكّل مى كند گر كشد بار غم عالم تحمّل مى كند بيمى از آتش مكن وقت توكّل چون خليل ز توكّل آتش نمرود هم گل مى كند