مسیر جاری :
ابـزار خوشنویسـی
ارکان اربعه هنر خوشنویسی
چگونه کتاب را به بهترین دوست کودک تبدیل کنیم ؟
هزینه های سرسام آور رزرو هتل مشهد واقعیت دارد؟
ویژگی های استخر ویژه کودکان
حفاظت از وسایل قیمتی در سفر
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
رازهای زندگی حضرت زهرا (س) از زبان سلمان فارسی
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
خلاصه ای از زندگی مولانا
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد
زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد شاعر : عطار عشق تو مرا رانده به گرد دو جهان کرد زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد گويي که قضا با غم عشق تو قران کرد گويي که بلا با سر...
ترسا بچهاي ناگه قصد دل و جانم کرد
ترسا بچهاي ناگه قصد دل و جانم کرد شاعر : عطار سوداي سر زلفش رسواي جهانم کرد ترسا بچهاي ناگه قصد دل و جانم کرد ترسا بچه آن دارد ديوانه از آنم کرد زو هر که نشان دارد...
پشت بر روي جهان خواهيم کرد
پشت بر روي جهان خواهيم کرد شاعر : عطار قبله روي دلستان خواهيم کرد پشت بر روي جهان خواهيم کرد گرچه دين و دل زيان خواهيم کرد سود ما سودايي عشقت بس است مرکبي از خون روان...
دست با تو در کمر خواهيم کرد
دست با تو در کمر خواهيم کرد شاعر : عطار قصد آن تنگ شکر خواهيم کرد دست با تو در کمر خواهيم کرد کار با تو سر به سر خواهيم کرد در سر زلف تو سر خواهيم باخت پاي کوبان شور...
عشق تو مست جاودانم کرد
عشق تو مست جاودانم کرد شاعر : عطار ناکس جملهي جهانم کرد عشق تو مست جاودانم کرد که مي عشق سر گرانم کرد گر سبکدل شوم عجب نبود راست چون سايهاي نهانم کرد چون هويدا...
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد شاعر : عطار دل را به عشق خويش ز جان بي نياز کرد تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد از جان بشست دست و به جانان دراز کرد دل از شراب عشق چو...
بس نظر تيز که تقدير کرد
بس نظر تيز که تقدير کرد شاعر : عطار تا رخ زيباي تو تصوير کرد بس نظر تيز که تقدير کرد چشم تو جانم هدف تير کرد روي تو عقلم صدف عشق ساخت گفت که اين جادوي کشمير کرد ...
چون شراب عشق در دل کار کرد
چون شراب عشق در دل کار کرد شاعر : عطار دل ز مستي بيخودي بسيار کرد چون شراب عشق در دل کار کرد دل در آن شورش هواي يار کرد شورشي اندر نهاد دل فتاد خرقهي پيروزه را زنار...
هر دل که وصال تو طلب کرد
هر دل که وصال تو طلب کرد شاعر : عطار شب خوش بادش که روز شب کرد هر دل که وصال تو طلب کرد هر که آب حيات تو طلب کرد در تاريکي ميان خون مرد بي خود شد و مدتي طرب کرد ...
از کمان ابروش چون تير مژگان بگذرد
از کمان ابروش چون تير مژگان بگذرد شاعر : عطار بر دل آيد چون ز دل بگذشت از جان بگذرد از کمان ابروش چون تير مژگان بگذرد ناوک مژگان او بر موي مژگان بگذرد راست اندازي چشمش...