مسیر جاری :
ابـزار خوشنویسـی
ارکان اربعه هنر خوشنویسی
چگونه کتاب را به بهترین دوست کودک تبدیل کنیم ؟
هزینه های سرسام آور رزرو هتل مشهد واقعیت دارد؟
ویژگی های استخر ویژه کودکان
حفاظت از وسایل قیمتی در سفر
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
رازهای زندگی حضرت زهرا (س) از زبان سلمان فارسی
توصیههای ویژه مقام معظم رهبری برای پیروزی جبهه مقاومت
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
خلاصه ای از زندگی مولانا
پیش شماره شهر های استان تهران
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
سبوی دوست
عُمري گذشت و راه نبُردم به كوي دوست
مجلس تمام گشت و نديدم روي دوست
گُلشن مُعطّر است سرا پا ز بويِ يار
گشتيم هر كُجا نشنيديم بوي دوست
هر جا كه ميروي ز رُخ يار روشن است
چشمه سار ندبه
اي گل گلشن حيات بيا
روح الارواح كائنات بيا
سيصد و سيزده نفر بردار
با جميع محسّنات بيا
ما همه طالب ظهور توئيم
هستي ما همه فدات، بيا
آفتاب نيمه شب
اي خوب رُخ كه پرده نشيني و بي حجاب
اي صد هزار جلوهگر و باز در نقاب
اي آفتاب نيمه شب اي ماه نيم روز
اي نجم دوربين كه نه ماهي نه آفتاب
كيهان طلايه دارت و خورشيد سايهات
گيسوي حور خيمة ناز تو را ،...
رخ خورشيد
عيب از ما است اگر دوست زما مستور است
ديده بگشاي كه بيني همه عالم طور است
لاف كم زن كه نبيند رُخ خورشيدِ جهان
چشم خفّاش كه از ديدن نوري كور است
يا رب اين پردة پندار كه در ديدة ماست
باز كن تا كه ببينم...
هوای وصال
در پيچ و تاب گيسوي دلبر ترانه است
دل بردة فدايي هر شاخ شانه است
جان در هواي ديدن رخسار ماه توست
در مسجد و كنيسه نشستن بهانه است
در صيد عارفان و ز هستي رميدگان
زلفت چو دام و خال لبت، همچو دانه است...
يا صاحب الزمان
سر مي نهم به پاي تو يا صاحب الزمان
جان مي كنم فداي تو يا صاحب الزمان
تقديم ميكنم سرو جان را ز فرط شوق
گر بشنوم صداي تو يا صاحب الزمان
صد مرحبا بر آن كه گرفته است توشه اي
از روي دلرباي تو يا صاحب...
شور انتظار
اى به دستت تيغ تيز ذوالفقار سبز پوش سرزمين انتظار وارث محراب و خون صبحگاه انعكاس نالههاى قعر چاه وارث دروازههاى نيم سوز گريههاى صبح و شام و نيم روز وارث خون دل و تابوت و تير كيسههاى نان و رطب را باز...
سوز هجران
اى شهنشاه جهان شمس نهان
عالم آرا حكم ران انس و جان
مظهر حىّ احد مرآت هو
غيب از ديدار و بر دل روبرو
همچو روحى در بدن باشى نهان
ليك آثارت عيان بر محرمان
آدينه
هفت، هشت، نه، ده ... آ...آ... آمدم. آمدم پيدايت کنم. پشت اين در که نيستي! پشت شيشه ها، پشت درختها، پشت ديوارها هم نيستي! اين روزها هر چه مي گردم پيدايت نمي کنم. چشم هايم از هر طرف که مي دوند، محکم به ديوارها...
شعراي مهدويت در طول تاريخ اسلام
يکي از قراين و نشانه هاي قطعي بودن يک موضوع آن است که شعرا آن را در طول تاريخ به شعر درآورده و قصيده ها درباره ي آن مي سرايند، که قضيه مهدويت از اين قبيل است. اينک به برخي از آنها اشاره مي کنيم: