0
مسیر جاری :
غم عشقت محمدرضا شجریان

غم عشقت

(از غــم عشقت) ۲ ، (دل شيدا شكست) ۲ (شيشهء می در) ۲ ، (شب يلدا شكست )۲ (از بس كه زدم ) ۲ ، (ريگ بيابان به كف) ۲ (خار مغيلان )۲ ، (همه در پا شكست )۲
ز من نگارم محمدرضا شجریان

ز من نگارم

زمن نگارم عزيزم خبر ندارد ، به حال زارم عزيزم خبر ندارد خبر ندارم من از دل خود دل من از من عزيزم خبر ندارد (2) كجا رود دل عزيز من آخ كه دلبرش نيست (2) كجا پرد مرغ عزيزم كه پر ندارد (2)
به سكوت سرد زمان محمدرضا شجریان

به سكوت سرد زمان

هر دمی چون نی، ازدل نالان، شكوه ها دارم روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم هر نفس آهيست، كز دل خونين، لحظه های عمر اين سامان، ميرود سنگين اشك خون آلود من دامان، می كند رنگين
بت چین محمدرضا شجریان

بت چین

ای مه من، ای بت چين ای صنم . لالـه رُخ، زهره جبیين ای صنم تا به تـو دادم دل و دين ای صـنم , برهمه كس گشته یقين ای صنم من زتو دوری نتوانم دیگر , جانم , وزتو صبوری نتوانم دیگر بيا حبيبم، بيا طبيبم(۲) هر...
بشکن رضا صادقی

بشکن

بازم من تک و تنها ، میون غم ها روی این صندلی رفتم تو فکر فردا تو رو به رومی ، یه قصه ی تازه نگاه می کنی و به خودت می گی می بازه می خندی زوری اما تو خیلی دوری تو خیالت یه نقشه که چطور ، چه جوری بری تو...
ساقی شهرام ناظری

ساقی

اي عشق به درد تو سري مي بايد صيد تو ز من قوي تري مي بايد من مرغ به يك شعله كبابم بگذار كين آتش را سمندري مي بايد ترانه ( ساقي ) به مژگان سيه كردي هزاران رخنه در دينم بيا كز چشم بيمارت هزاران درد برچينم...
ترا من چشم در راهم شهرام ناظری

ترا من چشم در راهم

ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم. شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که...
گفتگو شهرام ناظری

گفتگو

معاشران ز حريف شبانه ياد آريد حقوق بندگي مخلصانه ياد آريد چو در ميان مراد آوريد دست اميد ز عهد صحبت ما در ميانه ياد آريد نمي خوريد زماني غم وفاداران ز بي وفايي دور زمانه ياد آريد به وجه مرحمت اي ساكنان...
آن کیست کز روی کرم شهرام ناظری

آن کیست کز روی کرم

آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند اول ببانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی وانگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند پشمینه پوش تندخو کز عشق نشنیدست بو از مستیش رمزی...
آتشی در نیستان شهرام ناظری

آتشی در نیستان

شاعر : مجذوب علی شاه کبودر آهنگی يک شب آتش در نيستاني فتاد يک شب آتش در نيستاني فتاد سوخت چون اشکي که بر جاني فتاد سوخت چون عشقی که در جاني فتاد شعله تا سرگرم کار خويش شد شعله تا سرگرم کار خويش شد هر...