0
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 121

الهی تو منزلی و دوستان تو در راه پس نه دل عذر خواه است و نه زبان کوتاه. آفریدی ما را رایگان و روزی دادی ما را رایگان بیامُرز ما را رایگان که تو خدایی نه بازارگان.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 120

الهی صبر از من رمید و طاقت من شد سُست، تخم آرام کشتم بیقراری رُست، نه خُرسندم نه صبور و مهجورم نه رنجور
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 119

الهی اگر توبه به بیگناهی است پس در این جهان تایب کیست و اگر به پشیمانی است پس در جهان عاصی کیست؟
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 118

الهی از یادگار فردی ماند و از عُمر گذشته دردی ماند و از جسم پوسیده گردی و از حسرت بسینه آه سردی.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 117

الهی از مدت ارزومندی روزی ماند و از درد فراق بدل سوزی ماند.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 116

الهی بر سر از خجالت گرد داریم و در دل از حسرت درد داریم و رُخ از شرم گناه زرد داریم. منم بندهٔ عاصیم رضای تو کجاست تاریک دلم نور و ضیای تو کُجاست ما را تو بهشت اگر بطاعت بخشی آن...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 115

الهی من کیستم که ترا خواهم چون از قیمت خود آگاهم، از هر چه می پندارم کمترم و از هر دمی که می شمارم بد ترم.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 114

الهی کدام درد بود ازین بیش که معشوق توانگر و عاشق درویش.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 113

الهی کار ااگر بگفتار است بر سر همه گویندگان تاجم و اگر بکردار است چون سلیمان بموری محتاجم
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 112

الهی غیر از المهای تو جای شادی نیست و جُز از بندگیت روی آزادی نیست