0
مسیر جاری :
مهدوی

ابا صالح فقیرم من فقیرم

ابا صالح فقیرم من فقیرم     بده دستی که دامانت بگیرم ابا صالح چه خوش زیبنده باشد که آن لعل لبت پر خنده باشد ابا صالح گدایم من گدایم     به جان مادرت بنما نگاهم
مهدوی

یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تواند

یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تواند   رخ برافراز دمی بر سر بازار بیا با وجودی که همه مست تماشای تواند    لحظه ای را به تماشای من زار بیا چه شود جلوه دهی خانه تاریک مرا    روز...
مهدوی

بر عاشقی که می‌کشدش درد انتظار

بر عاشقی که می‌کشدش درد انتظار خوشتر ز اشک و سوز دل و حال زار نیست از بس که بی‌تو تیره شده روزگار ما فرقی میان مغرب و لیل و نهار نیست
مهدوی

چون که شود روز جمعه دل نگرانیم

چون که شود روز جمعه دل نگرانیم     منتظر مقدم امام زمانیم جمع شویم و دعای ندبه بخوانیم     تا که شود آشکار آن شه خوبان
مهدوی

ای مهدی موعود بیا تا نماییم

ای مهدی موعود بیا تا نماییم         جان و سر خود بهر تو ایثار کجایی ای منتقم خون شهیدان ره حق    بنیان کن بنیاد ستمکار کجایی
مهدوی

به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم

به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم ندارد سینه ی زخمی شفا غیر از شفای تو گرفته کعبه رونق بس که گردیده به گرد تو صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو الا ای آخرین منجی، امام جمعه...
مهدوی

پرچم سرخ حسینی شاهد است آن منتقم زود

پرچم سرخ حسینی شاهد است آن منتقم زود بهر خونخواهی سالار شهیدان خواهد آمد اصغرا از ضربت زخم گلو دل را مسوزان صبر کن مرحم گذار زخم پیکان خواهد آمد
مهدوی

ای کاش همیشه نوکرت باشم من

ای کاش همیشه نوکرت باشم من از سینه زنان مادرت باشم من ای کاش که میشدای عزیززهرا یک کرب وبلا همسفرت باشم من
مهدوی

دارم به لب این زمزمه بر می گردد

دارم به لب این زمزمه بر می گردد آرامش قلب همه بر می گردد از راه خطا اگر که ما بر گردیم این جمعه گل فاطمه بر می گردد
مهدوی

این جمعه هم نیامدی و گریه سر کنم

این جمعه هم نیامدی و گریه سر کنم باید دوباره بی تو شبم را سحر کنم آخر نمی شود که فقط کنج خلوتی زانو بغل ز هجر رخت دیده تر کنم