مسیر جاری :
اين مجلس خواجهي جهانست
اين مجلس خواجهي جهانست شاعر : انوري يا شکل بهشت جاودانست اين مجلس خواجهي جهانست يا موقف عرض انس و جانست يا منشاء ملک و نشو دين است معيار عيار آسمانست اوجش فلکيست...
هر جمال و شرف که دارد ملک
هر جمال و شرف که دارد ملک شاعر : انوري از جمال و جلال اشرافست هر جمال و شرف که دارد ملک از عطا يادگار اسلافست خواجه منصور عامر آنکه کفش خرج جودش ز قاف تا قافست ...
اي بزرگي که در بزرگي و جاه
اي بزرگي که در بزرگي و جاه شاعر : انوري قدرت از چرخ هفتمين بيشست اي بزرگي که در بزرگي و جاه چرخ با همت تو درويشست عقل با دانش تو بيدانش هرچه در خاطر بدانديشست ...
دي گفت به طنز نجم قوال
دي گفت به طنز نجم قوال شاعر : انوري کاي بنده سپهر آبنوست دي گفت به طنز نجم قوال گفتم چه دهند از اين فسوست در زنگولهي نشيد داني وانگاه به خانهي عروست در پردهي...
هيچ سر آستان تو بنسود
هيچ سر آستان تو بنسود شاعر : انوري که کله گوشه بر سپهر نخست هيچ سر آستان تو بنسود ديو در دولت تو حرزپرست باز در طاعت تو کبک نواز که ازو هيچ ديو فتنه نجست آن شهابست...
اي سروري که کوکبهي کبريات را
اي سروري که کوکبهي کبريات را شاعر : انوري کمتر جنيبت ابلق ايام سرکشست اي سروري که کوکبهي کبريات را تيري که جيب گنبد گردونش ترکشست راي تو در نظام ممالک براستي پيکان...
بوالحسن اي کسي که در احسان
بوالحسن اي کسي که در احسان شاعر : انوري وعده از رغبت تو مايوسست بوالحسن اي کسي که در احسان بحر معقول کان محسوسست دل و دستت که شاد باد و قوي شرع منکوب و ملک منکوسست...
اي بزرگي که جود بحر محيط
اي بزرگي که جود بحر محيط شاعر : انوري در کف چون سحاب تو بستست اي بزرگي که جود بحر محيط در سوئال و جواب تو بستست مشکل و حل آسمان و زمين در مني ده شراب تو بستست خبرت...
اي کريمي که در زمين اميد
اي کريمي که در زمين اميد شاعر : انوري هرچه رست از سحاب جود تو رست اي کريمي که در زمين اميد هست زاحوال بدسگال تو چست لغزي گفتهام که تشبيهش چون مرکب کني دو حرف نخست...
اعتقادي درست دار چنانک
اعتقادي درست دار چنانک شاعر : انوري اعتمادت بدان نباشد سست اعتقادي درست دار چنانک نرهاند جز اعتقاد درست بنده را بيشک از عذاب خداي