مسیر جاری :
اميدوار چنانم که کار بسته برآيد
اميدوار چنانم که کار بسته برآيد شاعر : سعدي وصال چون به سر آمد فراق هم به سر آيد اميدوار چنانم که کار بسته برآيد جواب تلخ ز شيرين مقابل شکر آيد من از تو سير نگردم و گر...
مرو به خواب که خوابت ز چشم بربايد
مرو به خواب که خوابت ز چشم بربايد شاعر : سعدي گرت مشاهده خويش در خيال آيد مرو به خواب که خوابت ز چشم بربايد دگر مپاي که عمر اين همه نميپايد مجال صبر همين بود و منتهاي...
فراق را دلي از سنگ سختتر بايد
فراق را دلي از سنگ سختتر بايد شاعر : سعدي مرا دليست که با شوق بر نميآيد فراق را دلي از سنگ سختتر بايد بيا و گر همه دشنام ميدهي شايد هنوز با همه بدعهديت دعاگويم منت...
سروي چو تو ميبايد تا باغ بيارايد
سروي چو تو ميبايد تا باغ بيارايد شاعر : سعدي ور در همه باغستان سروي نبود شايد سروي چو تو ميبايد تا باغ بيارايد کز تخم بني آدم فرزند پري زايد در عقل نميگنجد در وهم...
بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد
بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد شاعر : سعدي روي ميمون تو ديدن در دولت بگشايد بخت بازآيد از آن در که يکي چون درآيد تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد صبر بسيار ببايد...
به حسن دلبر من هيچ در نميبايد
به حسن دلبر من هيچ در نميبايد شاعر : سعدي جز اين دقيقه که با دوستان نميپايد به حسن دلبر من هيچ در نميبايد که در حديث نيايد چو در حديث آيد حلاوتيست لب لعل آبدارش را...
نگفتم روزه بسياري نپايد
نگفتم روزه بسياري نپايد شاعر : سعدي رياضت بگذرد سختي سر آيد نگفتم روزه بسياري نپايد وليکن آدمي را صبر بايد پس از دشواري آسانيست ناچار هلال آنک به ابرو مينمايد ...
چه سروست آن که بالا مينمايد
چه سروست آن که بالا مينمايد شاعر : سعدي عنان از دست دلها ميربايد چه سروست آن که بالا مينمايد از اين صورت ندانم تا چه زايد که زاد اين صورت منظور محبوب ببينم آب...
هفتهاي ميرود از عمر و به ده روز کشيد
هفتهاي ميرود از عمر و به ده روز کشيد شاعر : سعدي کز گلستان صفا بوي وفايي ندميد هفتهاي ميرود از عمر و به ده روز کشيد به همه عالمش از من نتوانند خريد آن که برگشت و...
آن که نقشي ديگرش جايي مصور ميشود
آن که نقشي ديگرش جايي مصور ميشود شاعر : سعدي نقش او در چشم ما هر روز خوشتر ميشود آن که نقشي ديگرش جايي مصور ميشود بي خلاف آن مملکت بر وي مقرر ميشود عشق داني چيست...