0
مسیر جاری :
اگر تو برشکني دوستان سلام کنند سعدی شیرازی

اگر تو برشکني دوستان سلام کنند

اگر تو برشکني دوستان سلام کنند شاعر : سعدي که جور قاعده باشد که بر غلام کنند اگر تو برشکني دوستان سلام کنند ز دست دوست نشايد که انتقام کنند هزار زخم پياپي گر اتفاق افتد...
خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند سعدی شیرازی

خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند

خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند شاعر : سعدي به کسان درد فرستند و دوا نيز کنند خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند صيد را پاي ببندند و رها نيز کنند پادشاهان ملاحت چو به نخجير...
اين جا شکري هست که چندين مگسانند سعدی شیرازی

اين جا شکري هست که چندين مگسانند

اين جا شکري هست که چندين مگسانند شاعر : سعدي يا بوالعجبي کاين همه صاحب هوسانند اين جا شکري هست که چندين مگسانند کاين هيچ کسان در طلب ما چه کسانند بس در طلبت سعي نموديم...
شوخي مکن اي يار که صاحب نظرانند سعدی شیرازی

شوخي مکن اي يار که صاحب نظرانند

شوخي مکن اي يار که صاحب نظرانند شاعر : سعدي بيگانه و خويش از پس و پيشت نگرانند شوخي مکن اي يار که صاحب نظرانند من نيز بر آنم که همه خلق بر آنند کس نيست که پنهان نظري...
تلخست پيش طايفه‌اي جور خوبروي سعدی شیرازی

تلخست پيش طايفه‌اي جور خوبروي

تلخست پيش طايفه‌اي جور خوبروي شاعر : سعدي از معتقد شنو که شکر مي‌پراکنند تلخست پيش طايفه‌اي جور خوبروي کاينان به دل ربودن مردم معينند اي متقي گر اهل دلي ديده‌ها بدوز...
دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند سعدی شیرازی

دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند

دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند شاعر : سعدي سروران بر در سوداي تو خاک قدمند دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند خلقي اندر طلبت غرقه درياي غمند شهري اندر هوست سوخته در آتش...
هر که بي او زندگاني مي‌کند سعدی شیرازی

هر که بي او زندگاني مي‌کند

هر که بي او زندگاني مي‌کند شاعر : سعدي گر نمي‌ميرد گراني مي‌کند هر که بي او زندگاني مي‌کند سروبالا دلستاني مي‌کند من بر آن بودم که ندهم دل به عشق سنگ دل نامهرباني...
يار با ما بي‌وفايي مي‌کند سعدی شیرازی

يار با ما بي‌وفايي مي‌کند

يار با ما بي‌وفايي مي‌کند شاعر : سعدي بي‌گناه از من جدايي مي‌کند يار با ما بي‌وفايي مي‌کند جاي ديگر روشنايي مي‌کند شمع جانم را بکشت آن بي‌وفا با غريبان آشنايي مي‌کند...
زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند سعدی شیرازی

زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند

زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند شاعر : سعدي مشک را در شهر ارزان مي‌کند زلف او بر رخ چو جولان مي‌کند قيمت لعلش به صد جان مي‌کند جوهري عقل در بازار حسن ماه رخ در پرده پنهان...
سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند سعدی شیرازی

سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند

سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند شاعر : سعدي وان ماه محتشم که چه گفتار مي‌کند سرو بلند بين که چه رفتار مي‌کند قصد هلاک مردم هشيار مي‌کند آن چشم مست بين که به شوخي و دلبري...