مسیر جاری :
بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین
بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین<br />
نبض مرا که می دهد هیچ ز زندگی نشان
چندان که گفتم غم با طبیبان
چندان که گفتم غم با طبیبان<br />
درمان نکردند مسکین غریبان
یا رب امان ده تا بازبیند
یا رب امان ده تا بازبیند<br />
چشم محبان روی حبیبان
ای منعم آخر بر خوان جودت
ای منعم آخر بر خوان جودت<br />
تا چند باشیم از بی نصیبان
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان<br />
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات<br />
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
دیده ها در طلب لعل یمانی خون شد
دیده ها در طلب لعل یمانی خون شد<br />
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود<br />
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل<br />
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
طریق صدق بیاموز از آب صافی دل
طریق صدق بیاموز از آب صافی دل<br />
به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن