مسیر جاری :
نقش شناختيِ فعل در بررسي زبان شناسانه
يکي از مباحث مهم در زبانشناسي شناختي، تحليل شناختي «فعل» بوده است. زبانشناسان شناختي تلاش کردهاند تا تحليل شناختي مناسبي از عنصرهاي زباني گوناگون بيابند و بيترديد، «فعل» از عنصرهاي مهم زبان
موجوداتِ ربطي (موجود/ ارتباط) در زبانشناسي شناختي
بسياري از معناشناسان ميان موجودات ربطي (نسبي) و غيرربطي فرق ميگذارند. موجود ربطي مستلزم وجود چيز ديگري است. به عنوان مثال، مفهوم وصفي «گرد» مستلزم وجود چيزي گرد است. همچنين، مفهوم فعل
قالبگيريِ ساختاري در زبانشناسي شناختي
مراد از آن، مفهومسازي ساختار جايگاه شناختي و هندسي اشياء و اجزاي آنهاست. زبانشناسان شناختي ميان سه نوع متفاوت اين فعاليت فرق گذاشتهاند: فرديتبخشي، قالبگيري جايگاه شناختي و هندسي و درجهبندي.
چشماندازِ/ موقعيتمندي در زبانشناسي شناختي
چشمانداز يکي از مهمترين و مشهورترين عمليات تعبيري است. در توصيفات مکاني، چشمانداز اهميت پيدا ميکند؛ البته در توصيفهاي غيرمکاني هم چشمانداز اهميت دارد. چشمانداز ممکن است به جايگاه مکاني شخص
عمليات تعبير در زبانشناسي شناختي
يکي از فرضيههاي اساسي زبانشناسي شناختي، به تعبير لنگاکر، اين اصل است که معناشناسي همان مفهومشناسي است. مراد از اين اصل اين است که در معناشناسي بايد به دنبال کشف صور گوناگون مفهومسازي در زبان
نما و پايه در زبانشناسي شناختي
قالب، منطقهاي منسجم از معرفت بشري يا منطقهاي منسجم از فضاي مفهومي است. اکنون اين پرسش مطرح ميشود که چگونه منطقهاي منسجم از معرفت بشري يا فضاي مفهومي را تشخيص ميدهيم؟ لنگاکر (1987)
شبکه شعاعي در زبانشناسي شناختي
معمولاً در زبانشناسي شناختي به جاي معنا از «شبکهي شعاعي معنا» سخن به ميان ميآيد. اين اصطلاح را براي اولين بار، ليکاف و بروگمان در زبانشناسي شناختي مطرح کردند. آنها مدل خاصي را در تحليل معنا در
مسيرپيما و مرزنما در زبانشناسي شناختي
زبانشناسان شناختي در مواردي براي تحليل معناي حروف از طرحوارههاي خاصي کمک ميگيرند. در اين طرحوارهها، دو چيز در نظر گرفته ميشود: مسيرپيما (شيءاي که در يک خط مسير قرار دارد) و ديگر،
استعاره در زبانشناسي
زبانشناسان ديدگاههاي مختلفي دربارهي استعاره دارند. از زمان ارسطو تحليل ماهيت استعاره اهميت خاصي داشته است. مشهورترين ديدگاهي که در اين مورد مطرح شد، «نظريهي جايگزيني» است. بر طبق اين
قالب در زبانشناسي
يکي از کليديترين مفاهيم زبانشناسي شناختي مفهوم «قالب» [/ چارچوب] است. اين بحث را نخستين بار، فيلمور در زبانشناسي شناختي مطرح کرده است. او در مقالهاي با عنوان «معناشناسي قالب» اين مدل را