مسیر جاری :
خون آشام
ازوپ، در شهر ساموس و به هنگام محاکمهي مردي فريبکار، براي مردم صحبت ميکرد. او براي آنها تعريف کرد که روباهي از رودخانهاي ميگذشت امّا به گودالي عميق غلتيد و هرچه کرد نتوانست خود را از آن
تجربه، بهترين آموزگار است
شيري در شکار با الاغ و روباهي شريک شد. وقتي بهقدر کافي شکار کردند، شير از الاغ خواست تا آنها را تقسيم کند. الاغ آنچه را شکار کرده بودند به سه قسمت مساوي تقسيم کرد و به شير گفت تا يکي از آن سه قسمت
چاه کن هميشه ته چاه است
خر و روباهي با هم متّحد شدند و به شکار رفتند. وقتي شيري سر راه آنها ظاهر شد، روباه بوي خطر را احساس کرد. او خود را به شير رساند و با او به توافق رسيد تا در برابر تضمين امنيت خودش، خر را به شير بسپارد....
بهره ی بی زحمت
شيري با خرسي بر سر تصاحب آهو برّهاي دعوايشان شد. آن دو چنان به جان هم افتادند و چنان يکديگر را زدند که هر دو نيمهجان از حال رفتند.
ماهي خرد و ماهي درشت
ماهيگيري تور خود را از دريا بيرون کشيد و ماهيان درشت بسياري را که در آن گرفتار آمده بودند، روي زمين ريخت. ماهيان خرد بسياري نيز به درون تور ماهيگير راه يافته بودند امّا بهدليل کوچکي توانسته بودند از
درسي براي ساده لوحان
کلاغي روي شاخهي درختي نشسته بود و تکه گوشتي را که دزديده بود، به منقار داشت. روباهي او را ديد و تصميم گرفت گوشت را از چنگ او درآورد. روباه زير درخت ايستاد و شروع به تعريف زيبايي و بزرگي کلاغ کرد.
راه يک طرفه
شيري که بسيار پير شده و قادر به شکار نبود، تصميم گرفت از عقل خود کمک بگيرد.
او با تظاهر به بيماري در غاري دراز کشيده بود و هر جانوري را که به عيادت او ميرفت، ميخورد.
براي حفظ آبروي من، شما هم دمهايتان را ببريد!
روباهي به دامي گرفتار شد و دم خود را از دست داد. او چنان از ظاهر خود شرمسار بود که زندگي به کامش تلخ شد. بنابراين فکر کرد براي آنکه انگشتنماي خاص و عام نشود، روباههاي ديگر را متقاعد کند تا دمهايشان...
پيش از پريدن فکر کن
روباهي در ميان راه به گودالِ آبي سُر خورد امّا هر چه کرد نتوانست از آن بالا بيايد. در همين هنگام بُز تشنهاي از راه رسيد. بز با ديدن روباه از او پرسيد که آب گواراست يا نه. روباه با ديدن بز فرصت را غنيمت...
بدي به جاي نيکي
روباهي وارد خانهي هنرپيشهاي شد و تمام وسايل او را به دقت زير و رو کرد. روباه در ميان وسايل هنرپيشه به نقاب شيطانکي برخورد که بسيار استادانه ساخته شده بود.