مسیر جاری :
واژهی کريم در قرآن
«کريم» از ماده «کرُم» به معناي گرانبها و جمع آن «کرام» و «کُرَما» و مؤنثش «کريمة» است. «کرائم» به اموال گرانبها و برگزيده گويند و بر عفو و چشمپوشي نيز «کَرْم» اطلاق ميشود. «کَرم» به سکون «را» به
واژهی کتاب در قرآن
«کتاب» در لغت به معناي نگاشته شده، حکم کردن، واجب قرار دادن، نامه، مقدر کردن و نيز به معناي اراده بر انجام کار آمده است؛ البته با اين مناسبت که انسان در آغاز؛ کاري را اراده ميکند و سپس آن را بازگو
واژهی کبير در قرآن
ابن فارس مينويسد: «کبير» از ماده «کبر» ضد صِغر، به معناي بزرگ است و گفته ميشود «کبير، کبار و کبّار». خداوند متعال ميفرمايد: «وَمَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً».
واژهی قانت در قرآن
«قانت» برگرفته از «قنت» به معناي اطاعت است، همچنين به معناي دعا کردن در حالت ايستاده به ويژه دعاي بعد از نماز وتر آمده است.
واژهی قلب در قرآن
«قلب» در معناي معروفش عضو خاصي است که در سمت چپ سينه انسان قرار دارد. گاه از عقل نيز به قلب تعبير شده است، چنانکه به معناي واژگون شدن و زير و رو شدن نيز آمده است
واژهی قضي در قرآن
«قضا» در لغت به معناي حکم، فارغ شدن و کشتن است، چنانکه وقتي گفته ميشود «ضربه فقضي عليه» يعني او را کشت. اين واژه همچنين به معناي انجام دادن و به پايان رساندن و آفريدن و تقدير و به حد و اندازهي
واژهی قدم در قرآن
«قدُم الشي» - به ضم دال - ديرينگي و ضد حدوث است. «قَدَم» نيز که جمعش اقدام است، به معناي معروفش قسمتي از پاست که از سر انگشتان تا ساق پا را شامل ميشود. «اَقدم علي العيب» کنايه از رضا و خشنودي
واژهی قدر در قرآن
«قدر» با دو وزن «قدر يقدِر» و «قدر يقُدر» آمده است؛ يعني در صيغه مضارع، عين الفعلش يک بار مکسور و يک بار مضموم آمده است. «قَدَر» به فتح دال اسم مصدر و به معناي تنگنايي، اندازه مُماثل و احترام است.
واژهی قرآن در قرآن
«قرآن» مصدر است همانند کفران و رجحان و برگرفته از ماده «قرأ» است. معناي اصلي آن جمع و ضميمه کردن است. مقصود از معناي جمع در «قرء»، ضم کلمات و حروف در خواندن و ترتيل است؛ به همين
واژهی قِبَل در قرآن
ماده «قبل» داراي معاني گوناگوني است؛ ولي در هيئت قِبَل - به کسر قاف و فتح با - به معناي جهت و توان و قدرت آمده است. معناي اصلي و جامع آن، مواجَهه و رويارويي و متمايل شدن است؛ مثلاً «اِقبال» به