پیغمبر اکرم یه بار یه گوسفنند قربونی کرد همه رو در راه خدا انفاق کرد سیرابیش [شکمبه گوسفند] رو هیچ کی نبرد به هر کی گفت، گفت آقا ما سیرابی نمی‌بریم [می‌گفتند:] به من گوشت بدید مثلا جگرشو بدید ......

پیغمبر اکرم یه بار یه گوسفنند قربونی کرد همه رو در راه خدا انفاق کرد سیرابیش [شکمبه گوسفند] رو هیچ کی نبرد به هر کی گفت، گفت آقا ما سیرابی نمی‌بریم [می‌گفتند:] به من گوشت بدید مثلا جگرشو بدید ......

تو این [کتاب] مدینة المعاجز دیدم که ... پیچید توی مکه که آقا پیغمبر اکرم یه بچه‌ی ده ساله رو آورده جانشین خودش کرده، همه‌کاره‌ی خودش کرده [تو ده سالگی کرد این کار رو دیگه] گفت اولین کسی که به من...

تو این [کتاب] مدینة المعاجز دیدم که ... پیچید توی مکه که آقا پیغمبر اکرم یه بچه‌ی ده ساله رو آورده جانشین خودش کرده، همه‌کاره‌ی خودش کرده [تو ده سالگی کرد این کار رو دیگه] گفت اولین کسی که به من...

مال پاک [آقا !]، نماز شب میشه؛ اشک برا امام حسین میشه مال حرووم، گناه ازش زائیده میشه یکی آقا، حرووم می‌خوره چشمم یه وقت می بینی هیز میشه ؛ اصلا نمی تونه چشمش رو کنترل کنه لقمه‌ی خوب نمی‌خوره همش...

اگه خدا برای بنده‌ش خیر بخواد، بخواد اون سعادتمند بشه، خوشبخت بشه قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ تو دل اون بنده محبت حسین بن علی قرار میده و محبت کربلای ابی عبدالله، زیارت...

اگه خدا برای بنده‌ش خیر بخواد، بخواد اون سعادتمند بشه، خوشبخت بشه قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ تو دل اون بنده محبت حسین بن علی قرار میده و محبت کربلای ابی عبدالله، زیارت...

مردی پیش امام صادق (علیه‌السلام) آمد و گفت: آقا من فقیرم. اگر می‌شود به من کمک کنید. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: تو فقیر نیستی. برای بار سوم گفت :آقا فقیر بودن دیگر شاخ و دم ندارد .من نان ندارم...

چادر... همین پارچه‌ی سرتاسر مشکیِ زیبا... همدم مادرم بود و... پناهِ من! همدمی که روی سرش می‌کشید... بینِ روضه... های‌های گریه می‌کرد و... من... فقط تماشا می‌کردم! از آن روز تا حالا... هروقت گره...

ما نبودیم و تقاضامان نبود / لطف تو ناگفتهٔ ما می‌شنود زمانی که ماها نبودیم، خدا دعاهای ناگفته‌ی ما رو شنید و همه رو برای ما به اجابت رسوند حتما قبلا خلقتمون می خواستیم از خدا بخوایم که بدن سالم به...