مسیر جاری :
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 96
الهی قبلهٔ عارفان خورشید روی تو است و محراب جانها طاق ابروی تو است و مسجد اقصی دلها حریم کوی تو است، نظری بسوی ما فرما که نظر ما بسوی تو است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 95
الهی اگر تن مجرم است دل مطیع است و اگر بنده بد کار است کَرَ م تو شفیع است.<br />
بادا کَرَم تو بر همه پاینده<br />
احسان تو سوی بندگان آینده<br />
بر بندهٔ خود گناه را سخت مگیر<br />
ای داور بخشندهٔ...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 94
الهی مکُش این چراغ افروخته را مُسوز این دل سوخته را و مَدَر این پردهٔ دوخته را و مران این بندهٔ نو آموخته را
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 93
الهی بحرمت ذاتی که تو آنی، بحرمت صفاتی که چنانی و بحرمت نامی که تتو دانی بفریاد رس که میتوانی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 92
الهی روی بنما تا در روی کسی ننگریم و دری بگشی تا بر در کس نگُذریم.<br />
پیوسته دلم دم ار رضای تو زند<br />
جان در تن من نفس برای تو زند<br />
گر بر سر خاک من گیاهی روید<br />
از هر بر گی بوی وفای...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 91
الهی از کُشتهٔ تو خون نیاید و از سوختهٔ تو درد، کُشتهٔ تو بکُشتن شاد است و سوختهٔ تو بسوختن خوشنود
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 90
الهی اگر خامم پخته ام کن و اگر پخته ام سوخته ام کن.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 89
الهی بروز کار آمدم بنده وار با لب پُر توبه و زبان پُر استغفار، خواهی بکرم عزیز دار خواهی خوار که من خجلم و شرمسار و تو خداوندی و صاحب اختیار.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 88
الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ف خواست خواست تو است من چه خواهم.<br />
گر درد دهد بما و گر راحت دوست<br />
ا ز دوست هر آنچیز که آید نیکوست<br />
ما را نبود نظر بخوبی و بدی<br />
مقصود...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 87
الهی در سر خمار تو داریم در دل اسرار تو داریم و بزبان اشعار تو داریم ف اگر گوییم ثنای تو گوییم و اگر جوییم رضای تو جوییم