بر عارف همه ذرات عالم
ملک وارند در تسبیح هر دم
کف خالی که در روی زمین است
بر عارف کتاب مستبین است
به هر جا، دانه ای در باغ و راغی است
درون مغز او روشن چراغی است
به فعل آید ز قوه هر نهانی
ز هر خاکی یکی عقلی و جامی
بود نامحرمان را چشم دل کور
و گرنه هیچ ذره نیست بی نور
بخوان تو آیه نور السماوات
که چون خورشید یابی، جمله ذرات
که تا دانی که در هر ذره ای خاک
یکی نوری است تابان گشت زان پاک