تشکیل سازمان تجارت جهانی
تشکیل سازمان تجارت جهانی WTO که جای GATT را گرفت
 
چکیده:
سلطه سرمایه ای و کالایی، انحصارات بزرگ و دول سرمایه داری استعماری بر مستعمرات از همان ابتدا با سلطه بر نیروی بازار کار همراه بود. امروزه هم بدون بهره برداری از نیروی کار انسانی مردم مستعمرات، بازارهای جهانی کالا و سرمایه دچار وقفه و تزلزل خواهند شد.
 
تعداد کلمات: 2000 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
 
تشکیل سازمان تجارت جهانی
نویسنده: شاپور رواسانی
 
انحصارگران و دول سرمایه داری استعماری می کوشند نه فقط سلطه خود را در زمینه سرمایه های پولی در همه کشورها و به خصوص مستعمرات تثبیت کرده و ارزش پول این کشورها را تابعی از نوسانات ارز در بورسها و بانکهای خود نمایند، بلکه در زمینه تجارت و مبادله کالا نیز به سلطه خود توسعه می بخشند. با تشکیل سازمان تجارت جهانی "WTO" که از سال ۱۹۹۵ جای GATT را گرفت، دستگاهی به وجود آمد که به کمک آن انحصارات بزرگ و دول سرمایه داری استعماری می توانند به صورت «قانونی» مبادله کالا و انتقال سرمایه های پولی در همه کشورها و به خصوص در مستعمرات را قبضه نمایند. مستعمراتی که عضویت در این سازمان را می پذیرند از نظر اقتصادی در همه زمینه های تجاری، تولیدی و مالی تحت کنترل و نظارت کامل و شامل انحصارات بزرگ و دول سرمایه داری استعماری قرار میگیرند و استقلال سیاسی آنها پوسته ایست که مغز و محتوایی ندارد.
اصولا نظام سرمایه داری جهانی بدون غارت نیروی کار انسانی مردم مستعمرات نه از ابتدا می توانست توسعه و قدرتی بیابد، نه در حال حاضر می تواند ادامه حیات دهد. بهره برداری از نیروی کار انسانی مردم مستعمرات در طول تاریخ کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری، اشکال متنوع و فراوان داشته است. نه فقط کار ساده انسانی در جامعه مستعمراتی به صورت کار در معادن، مزارع، کارگاهها، صنایع و خدمات و... مورد بهره برداری مستقیم و غیر مستقیم سرمایه داری استعماری قرار گرفته و می گیرد و نه فقط نیروی انسانی برای کارهای ساده و نازل از جوامع مستعمراتی به کشورهای سرمایه داری استعماری «وارد» می گردد تا چرخ تولید سرمایه داری از حرکت نایستد.
همراه و پیوسته با بازار جهانی سرمایه و کالا، بازار جهانی کار نیز زیر سلطه انحصارات بزرگ و دول سرمایه داری استعماری قرار دارد. این سه بازار یک وحدت اقتصادی و اجتماعی را می سازند، زیرا بدون وجود هر یک از این سه، دو دیگر نیز نمی توانند عمل کنند.

سلطه سرمایه ای و کالایی، انحصارات بزرگ و دول سرمایه داری استعماری بر مستعمرات از همان ابتدا با سلطه بر نیروی بازار کار همراه بود. امروزه هم بدون بهره برداری از نیروی کار انسانی مردم مستعمرات، بازارهای جهانی کالا و سرمایه دچار وقفه و تزلزل خواهند شد.

بهره برداری از نیروی کار ارزان ساکنان مستعمرات (در بسیاری موارد بدون اجر و مزد)، موضوع اساسی کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری بوده و هست. تنها اشاره به مسئله برده داری در امریکای شمالی و کارهای اجباری در همه مستعمرات آسیا، افریقا، آمریکای مرکزی و جنوبی نشان می دهد که چگونه غارت نیروی کار انسانی و در عمل و حقیقت قربانی کردن انسانها تحت شرایط خشن برای به دست آوردن سود و انباشت سرمایه و ثروت زمینه اصلی و پایه کار و انسجام کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری بوده است. در دوران ما با این که ادعا می شود دوران برده داری، کلنیالیسم و امپریالیسم پایان یافته، در عمل نیروی کار میلیونها نفر از ساکنان مستعمرات مستقیم یا غیر مستقیم مورد بهره برداری و غارتگری انحصارات بزرگ سرمایه داری استعماری قرار می گیرد. اصولا نظام سرمایه داری جهانی بدون غارت نیروی کار انسانی مردم مستعمرات نه از ابتدا می توانست توسعه و قدرتی بیابد، نه در حال حاضر می تواند ادامه حیات دهد. بهره برداری از نیروی کار انسانی مردم مستعمرات در طول تاریخ کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری، اشکال متنوع و فراوان داشته است. نه فقط کار ساده انسانی در جامعه مستعمراتی به صورت کار در معادن، مزارع، کارگاهها، صنایع و خدمات و... مورد بهره برداری مستقیم و غیر مستقیم سرمایه داری استعماری قرار گرفته و می گیرد و نه فقط نیروی انسانی برای کارهای ساده و نازل از جوامع مستعمراتی به کشورهای سرمایه داری استعماری «وارد» می گردد تا چرخ تولید سرمایه داری از حرکت نایستد. کار پیچیده و فکری روشنفکران جوامع مستعمراتی نیز چه به صورت کار در مؤسسات صنعتی، کشاورزی مالی و فرهنگی متعلق به سرمایه داران استعماری در جامعه مستعمراتی و چه به صورت کار در مؤسسات صنعتی، فنی، فرهنگی و... در درون جامعه سرمایه داری استعماری مورد بهره برداری قرار می گیرد. از بابت وارد کردن کسانی که در جوامع مستعمراتی دوران طفولیت و تحصیلی خود را گذرانده و به خرج جامعه مستعمراتی از نظر فرهنگی و فنی پرورش یافته اند یعنی درست در زمانی که دوران «مصرف» پایان یافته و دوران «تولید» آغاز شده، سود مخفی هنگفتی نصیب کشورهای سرمایه داری استعماری می گردد. این پدیده استعماری که به نام «فرار مغزها» شهرت یافته یکی از منابع مهم انباشت سرمایه و ثروت در کشورهای سرمایه داری استعماری و یکی از علل مهم توسعه فقر در مستعمرات است. در تئوریهای امپریالیسم باید مسئله بازار جهانی نیروی کار انسانی و نتایج اقتصادی و اجتماعی آن در مستعمرات و در کشورهای سرمایه داری استعماری و به خصوص پدیده «فرار مغزها، مورد بررسی قرار گیرد، زیرا در دوران ما توضیح چگونگی رشد و توسعه امپریالیسم سرمایه داری و شیوه های نفوذ و سلطه آن در بازارهای سرمایه و کالا و چگونگی سلطه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آن بر مستعمرات، بدون بررسی پدیدۀ «فرار مغزها» ناقص و نارسا می ماند.

در دوران ما بهره برداری سرمایه داری استعماری از نیروی کار انسانی و به خصوص استعدادهای انسانی جوامع مستعمراتی در مراکز تحقیقات و صنعتی و فنی و فرهنگی افزایش یافته است.

   بیشتر بخوانید:    توسعه، رهایی یا تشدید وابستگی؟

افزایش بیکاری پنهان و آشکار در جوامع مستعمراتی، از اختصاصات عمده شیوه تولید مستعمراتی است. بر اثر سلطه مشترک استعمارگران خارجی و استثمارگران داخلی، از رشد اقتصادی و ایجاد مراکز تولید در مستعمرات جلوگیری می شود و بدین سبب بخش بزرگی از نیروی کار که هر سال به جامعه عرضه می گردد، جذب چرخه تولید در مستعمرات نمی شود؛ بدین ترتیب این امکان برای استعمار سرمایه داری پدید می آید که بتواند بر حسب احتیاج دوره ای خود و در مطابقت با شرایط بازارهای جهانی کالا و سرمایه و کار از نیروی کار انسانی ساده و پیچیده در مستعمرات برداشت کند یا آنچه را که به علت بحرانهای اقتصادی یا تغییر وسایل و شیوه های تولیدی اضافی شده است به این جوامع بازگرداند. طبقه حاکم وابسته به استعمار در مستعمرات، فرار نیروی کار ساده و پیچیده از جوامع مستعمراتی به کشورهای سرمایه داری استعماری را با وجود همه زیانهای آن بر کل اقتصاد جامعه مستعمراتی، به خاطر منافع طبقاتی خود تأیید و تشویق می کند، زیرا نه فقط بخش عمده ای از ارز ارسالی کارگران جوامع مستعمراتی صرف مخارج مختلف نظام حاکم می گردد بلکه با خروج نیروی کار انسانی از مستعمرات در این سرزمینها از اوج گرفتن اعتراضات اجتماعی جلوگیری می شود. در مورد فرار نیروی کار انسانی ساده و پیچیده (فرار مغزها) از مستعمرات، با یک استراتژی مضاعف سرمایه داری استعماری سر و کار داریم. از یک طرف با ایجاد بیکاری، فقر و افزایش اختناق سیاسی و فرهنگی با غیر قابل تحمل کردن شرایط اجتماعی در جوامع مستعمراتی زمینه اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی فرار نیروی کار ساده و «فرار مغزها» آماده می گردد و در همان حال امکانات رفاهی و کار علمی با آینده ای (روشن) در کشورهای سرمایه داری استعماری به آنان نوید داده می شود. استعمار سرمایه داری در دوران ما دارای ۴ پایه و ستون است که با یکدیگر و با زمینه های سیاسی و اجتماعی چه در کشورهای سرمایه داری استعماری و چه در مستعمرات، رابطه ای دقیق دارند و جمعا بنای واحدی را می سازند:
۱. بازار جهانی کالا
۲. بازار جهانی سرمایه
٣. بازار جهانی نیروی کار انسانی
۴. بازار جهانی حیات انسانی در باب بازار جهانی کالا، سرمایه و کار انسانی به اختصار سخن گفته شد؛ آنچه در تئوریهای کلاسیک امپریالیسم مطرح نشده و با توجه به شرایط عمومی اقتصادی و فنی تا نیمه های قرن اخیر نمی توانست مطرح گردد، مسئله بازار جهانی حیات انسانی است که پایه و ستون چهارم امپریالیسم سرمایه داری در دوران ما را می سازد.

بازار جهانی حیات انسانی که در برگیرنده بازار جهانی خرید و فروش کودکان (از جنین و نوزاد تا نوجوان)، بازار جهانی خرید و فروش اعضای بدن، خون، زنان، مواد مخدر و تفاله ها و زباله های سمی مواد شیمیایی و اتمی است، بخش تفکیک ناپذیری از بقیه بازارهای سرمایه داری استعماری را می سازد. در بازار جهانی، حیات انسانی همان قوانین خشن و سودجویانه سایر بازارهای سرمایه داری حاکم است و در بسیاری از موارد حیات انسانی با سبعیت و بیرحمی بیشتری مورد بهره برداری و غارت سرمایه داران استعماری و شرکا و پادوهای محلی شان قرار میگیرد.
نظریه پردازان مترقی کشورهای سرمایه داری استعماری کارهای مهم و ارزنده ای در باب چگونگی پیدایش و رشد استعمار در جوامع سرمایه داری ارائه و امپریالیسم سرمایه داری را از «درون»، کالبدشکافی کرده اند، اما این نظریه پردازان به علت عدم شناخت شیوه تولید مسلط، ساختار اجتماعی و اقتصادی مستعمرات و نداشتن اطلاع کافی و درست از تاریخ فرهنگ و ادیان این جوامع، قادر به ارائه تحلیل درستی در باب اثرات استعمار سرمایه داری بر مستعمرات نبوده و نیستند و اگر چنین کنند حداکثر در این نوع بررسیها نظریات ناشی و متأثر از داده های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و دینی جامعه خود را به مستعمرات تعمیم میدهند و مسئله را بدون خواندن و فهم صورت مسئله حل می کنند (کاری که تا کنون بارها شده و می شود).
کشورهای سرمایه داری استعماری، واردکننده و مصرف کننده اصلی و عمده کودکان (جنین، نوزاد، نوجوان برای مصرف در امور جنسی و انتقال اعضای بدن و واردکننده و مصرف کننده اعضای بدن، زنان برای مصرف در امور جنسی و انتقال اعضای بدن) و خون از مستعمرات و تهیه کننده و صادرکننده زباله های شیمیایی، سمی و اتمی و مواد شیمیایی برای تهیه مواد مخدر به مستعمرات هستند.

بازار حیات انسانی در همه بخشها، پدیده تازه ای نیست؛ پاره ای از بخشهای آن مانند بازار جهانی مواد مخدر، خون و زنان از همان دوران اولیه تکوین و توسعه کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری وجود داشته، اما در سالهای پس از جنگ جهانی دوم این بازارها توسعه و سازمان وسیعی یافته و بر حجم معاملات در آنها افزوده شده است؛ بازارهای جهانی جدیدی مانند بازار اعضای بدن، زباله ها و تفاله های شیمیایی، سمی و اتمی نیز بدان اضافه شده است.

انباشت و افزایش ثروت و سرمایه در کشورهای سرمایه داری استعماری بر اثر ادامه غارت مستعمرات و افزایش فقر در مستعمرات بر اثر ادامه سلطه استعمار سرمایه داری بر این سرزمینها و ساکنان آن زمینه اصلی رشد و توسعه بازار جهانی حیات انسانی است. پیشرفتهای فنی در زمینه های پزشکی و صنعتی در بازار جهانی حیات انسانی به نفع سرمایه داران و ثروتمندان و به ضرر مردم فقیر و محروم مورد بهره برداری قرار گرفته است.

همکاری و اشتراک منافع میان انحصارات کشورهای سرمایه داری استعماری و طبقات حاکم و دولت وابسته به استعمار در جوامع مستعمراتی در بازار جهانی حیات انسانی مانند سایر بازارهای جهانی، یک حقیقت غیر قابل انکار است. استفاده غیر انسانی و وحشیانه و سودجویانه از پیشرفتهای سریع فنی و علمی به خصوص در بخش پزشکی را می توان در رویدادهای مربوط به انتقال اعضای بدن در همه اشکال و اقسام آن که به طور عمده از فقرا به ثروتمندان صورت می گیرد، با وضوح و دقت نشان داد. مراکز عمده مالی و سازمانی بازار جهانی حیات انسانی در همه زمینه های آن در کشورهای سرمایه داری استعماری قرار دارد و میدان فعالیتشان به طور عمده، جوامع مستعمراتی است. در دهه های اخیر پاره ای از مستعمرات به خصوص در قاره های افریقا و اقیانوسیه به عنوان انبار تفاله ها و زباله های سمی شیمیایی و اتمی برای کشورها و انحضارات سرمایه داری استعماری که در پی کسب سود، حاضر به انجام همه اقسام و انواع جنایات در مستعمرات هستند اهمیت زیادی یافته اند. تئوریهای امپریالیسم سرمایه داری را باید در این زمینه نیز توسعه داد، زیرا امپریالیسم سرمایه داری بدون بهره برداری از بازار جهانی حیات انسانی خود، قادر به ادامه حیات نیست و بدون درک و توضیح رابطه این بازار با سایر بازارهای جهانی بسیاری از سؤالات بی پاسخ خواهد ماند و در بسیاری از مسائل اجتماعی و اقتصادی جهانی توضیحاتی که ارائه می شود کافی نخواهد بود.

نظریه پردازان مترقی کشورهای سرمایه داری استعماری کارهای مهم و ارزنده ای در باب چگونگی پیدایش و رشد استعمار در جوامع سرمایه داری ارائه و امپریالیسم سرمایه داری را از «درون»، کالبدشکافی کرده اند، اما این نظریه پردازان به علت عدم شناخت شیوه تولید مسلط، ساختار اجتماعی و اقتصادی مستعمرات و نداشتن اطلاع کافی و درست از تاریخ فرهنگ و ادیان این جوامع، قادر به ارائه تحلیل درستی در باب اثرات استعمار سرمایه داری بر مستعمرات نبوده و نیستند و اگر چنین کنند حداکثر در این نوع بررسیها نظریات ناشی و متأثر از داده های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و دینی جامعه خود را به مستعمرات تعمیم میدهند و مسئله را بدون خواندن و فهم صورت مسئله حل می کنند (کاری که تا کنون بارها شده و می شود). چنین نظریاتی با وجود حسن نیت و فضل نظریه دهندگان به درد مردم مستعمرات نخورده و نخواهد خورد و مشکلی را حل نخواهد کرد. این نوع نظریه دادنها بدون مبنای مستحکم چه بسا می تواند موجب ایجاد خطای تئوریک در تحلیل ساختارهای اقتصادی و اجتماعی مستعمراتی بشود که شده است.

بررسی مسئلہ اثرات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سرمایه داری استعماری بر مستعمرات و توسعه تئوریهای امپریالیسم سرمایه داری وظیفه تاریخی روشنفکران متعهد مستعمرات است. این بررسی برای شناختن و تعیین مواضع طبقات، اقشار، گروهها و افراد در درون جامعه مستعمراتی در رابطه با استعمار سرمایه داری و تشخیص مرزهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آنها با توده های محروم و فقیر (زحمتکشان تهیدست) امری غیر قابل اجتناب است.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  سوسیالیستی، دمکراسی یا استعمار
  وابستگان به استعمار
   طبقه‌ی وابسته به استعمار

 
نسخه چاپی