مسیحیت چیست؟
آدولف فون هارناک
 
چکیده:
هارناک در وهله نخست مورخ اصول ایمان بود. مهم ترین اثر وی، مجموعه سه جلدی تاریخ اصول ایمان است که بین سالهای ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۹ به نگارش درآمد. وی در این اثر، به اصول ایمانی دوران لوتر و دوران دیگر پرداخت و خصوصا بر روی اصول ایمان دوران نخستین کلیسا تأمل کرد.
 
تعداد کلمات: 1245 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
مسیحیت چیست؟
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
آدولف هارناک، در سال ۱۸۵۱ در دورپات  (در استونیای معاصر) چشم به جهان گشود. وی فرزند یک استاد الهیات بود. او پا در راه پدر گذاشت و به عنوان استاد الهیات در دانشگاه های لایپزیگ (۱۸۷۶) گیسن (۱۸۷۹)، ماربورگ (۱۸۸۶) و بالاخره برلین( ۱۹۲۱ - ۱۸۸۸ ) تدریس کرد. وی به جهت داشتن دیدگاههای لیبرالی، در میان رهبران کلیسایی شهرت چندان خوبی نداشت و تلاش هایی به عمل آمد تا از تدریس وی در برلین ممانعت شود. اما دولت آلمان توجه و احترام زیادی به وی نشان داد و امپراتور وقت، ویلهلم دوم ، با دادن لقب «فون» از وی تجلیل کرد.
 
هارناک در وهله نخست مورخ اصول ایمان بود. مهم ترین اثر وی، مجموعه سه جلدی تاریخ اصول ایمان است که بین سالهای ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۹ به نگارش درآمد. وی در این اثر، به اصول ایمانی دوران لوتر و دوران دیگر پرداخت و خصوصا بر روی اصول ایمان دوران نخستین کلیسا تأمل کرد. هارناک بزرگترین متخصص آثار پدران کلیسا در عصر خودش بود. وی مانند ریچل بر این باور بود که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وی در پی آن بود تا تاریخ فرایند یونانی شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او مذهب ساده عیسی، خصوصا توسط پولس، به مذهبی در مورد عیسی تغییر یافته و تبدیل به اصل ایمانی تجسم خدای پسر گشته بود.
 
هارناک در مجموعه ای از سخنرانی های عامه فهم که در زمستان (۱۸۹۹۔۱۹۰۰) ایراد شد، باورهای خود را خلاصه کرد. یکی از شنوندگان این سخنرانی ها، یادداشتهایی از این سخنرانی ها تهیه کرد و مجموعه این سخنرانی ها تحت عنوان جوهر مسیحیت منتشر شد. این مجموعه بلافاصله با عنوان مسیحیت چیست؟ به زبان انگلیسی ترجمه شد. هارناک در پی آن بود که نه در مقام یک فیلسوف یا یک مدافعه گر، بلکه به عنوان یک مورخ به این سؤال پاسخ دهد. منابع اصلی او عیسی و اناجیل بودند، اما وی به این دو اکتفا نکرد و تأثیر تعالیم عیسی را بر اعصار گوناگون مورد بررسی قرار داد. زیرا همانگونه که تنها با بررسی ریشه و عدم بررسی ساقه نمی توان یک درخت را به خوبی شناخت، او بررسی تأثیر و نفوذ مسیحیت را نیز ضروری دانست. این امر، باعث شد تا مسئله تغییر کردن شکل پیام مسیحیت در طی اعصار مطرح شود.
 هارناک در وهله نخست مورخ اصول ایمان بود. مهم ترین اثر وی، مجموعه سه جلدی تاریخ اصول ایمان است که بین سالهای ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۹ به نگارش درآمد. وی در این اثر، به اصول ایمانی دوران لوتر و دوران دیگر پرداخت و خصوصا بر روی اصول ایمان دوران نخستین کلیسا تأمل کرد. هارناک بزرگترین متخصص آثار پدران کلیسا در عصر خودش بود. وی مانند ریچل بر این باور بود که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وی در پی آن بود تا تاریخ فرایند یونانی شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او مذهب ساده عیسی، خصوصا توسط پولس، به مذهبی در مورد عیسی تغییر یافته و تبدیل به اصل ایمانی تجسم خدای پسر گشته بود.
در اینجا فقط دو احتمال وجود دارد: یا انجیل در همه جوانب خود شکل ابتدایی را حفظ کرده است که در این حالت با رنگ و بوی زمان خود و همراه با آن منتقل شده است)، یا اینکه متضمن چیزی است که در شکل های تاریخی متفاوت، پیوسته اعتبار خود را حفظ کرده که احتمال دوم صحیح است. (مسیحیت چیست؟ سخنرانی اول )
 
از نظر هارناک ما باید هسته انجیل را که در پوشش تغییر یابنده شکل های ظاهری جای داشته است، تشخیص دهیم. کسانی که از پذیرش این تمایز امتناع کنند و رشد و انحطاط شکلها را تشخیص ندهند و ادعا نمایند که «همه جنبه ها ارزش یکسان داشته و دائمی و ماندگارند» دچار اشتباه هستند و واقعیت های تاریخی، این اشخاص را به فراموشی خواهد سپرد. هارناک تعالیم عیسی را بررسی کرده، آنها را تحت سه عنوان طبقه بندی می کند:
اولا ملکوت خدا و ظهور آن. ثانیة خدای پدر و ارزش نامحدود روان انسانی و ثالثا عدالت برتر و حکم محبت (مسیحیت چیست؟ سخنرانی سوم )و تلفیق این سه امر به معنای ملکوت خداست که در نهایت چیزی به جز گنجی نیست که روان انسان در خدای ابدی و رحیم، آن را صاحب می شود.

  بیشتر بخوانید :   الاهیات لیبرال

هارناک سپس پیشرفت انجیل را در تاریخ مسیحیت پیگیری می کند. از نظر او تغییر انجیل توسط تأثیر فلسفه یونان، از میان رفتن آزادی انجیل در شریعت پرستی کلیسایی، و انجماد پیام زنده در اصول ایمانی، شرح داستان غم انگیزی است که برای مسیحیت اتفاق افتاده، اما در طول تاریخ پیام انجیل حتی در نامساعدترین شرایط نیز زنده مانده است.
 
اگر صحیح باشد که بگوییم انجیل به معنای شناخت و تصدیق خدا به عنوان پدر، اطمینان نجات و فروتنی و خوشی در خدا و سرزندگی و محبت برادرانه است و اگر برای این مذهب، این امر اهمیت اساسی داشته باشد که بنیانگذار این مذهب نباید به خاطر پیامش فراموش شود و پیام او نیز نباید به خاطر وی فراموش گردد، تاریخ به ما نشان میدهد که انجیل هنوز قدرت خود را حفظ کرده و بارها و بارها برای بقای خود مبارزه کرده است. (مسیحیت چیست؟ سخنرانی شانزدهم )
 
از نظر هارناک، جوهره مسیحیت بر بنیان مفهومی که وی از شخصیت و تعلیم عیسی مسیح دارد، بنا شده است. در قرن نوزدهم، روش های نقد تاریخی در مورد شخصیت عیسی به کار گرفته می شدند. بسیاری از محققان، تصاویر جدیدی از «عیسای تاریخی» ارائه می کردند که معمولا تصویر شخصی، بسیار عادی بود که نه در مورد خود، بلکه در مورد پیامی ساده موعظه میکرد و مضمون آن، برادری انسانها و پدر بودن خدا بود. این محققین ادعا می کردند تصویری را که از عیسی ارائه می دهند، تصویری علمی و عینی است، اما در واقع، این محققین قسمت هایی که شرح وقایع ماورای طبیعی در آنها ذکر شده، حذف می کردند. یکی از منتقدین کاتولیک هارناک، در مورد او چنین می گوید: «مسیحی که هارناک به او باور دارد و سعی دارد با عبور از نوزده قرن ظلمانی که کاتولیکها برقرار کرده اند به او بنگرد، تنها انعکاس تصویر الهیات پروتستان لیبرال است که در عمق چاهی عمیق دیده می شود.» آلبرت شوایتزر در رساله دکترای خود تحت عنوان در جستجوی عیسای تاریخی (۱۹۰۶) به بررسی تحقیقات انجام شده در مورد عیسای تاریخی می پردازد. وی همچنین ماهیت دلبخواهانه روش جستجوی این تحقیقات را مورد انتقاد قرار می دهد. وی می نویسد که تصویر الهیات لیبرال از عیسی «شخصیتی است که توسط خردگرایی ترسیم شده، لیبرالیسم به آن حیات بخشیده و توسط الهیات معاصر جامهای تاریخی به او پوشانیده شده است.» شوایتزر مخصوصا به عناصر آخرت شناسی در تعالیم و انتظارات عیسی توجه نشان میدهد که در قرن نوزدهم عمدتا نادیده گرفته می شدند. شوایتزر نه تنها موفق می شود این جستجوی عیسای تاریخی را در قرن نوزدهم به خوبی توصیف نماید، بلکه همچنین موفق می شود تا به این جستجوها پایان بخشد. البته در سالیان اخیر حرکت هایی در جهت طرح مسئله جستجو برای یافتن عیسای تاریخی دیده می شود که این حرکت ها به شکلی کاملا نوین انجام می گیرند. دیدگاه های هارناک از لحاظ نظری نیز، به تدریج نفوذ و محبوبیت خود را از دست دادند.
 
پس از جنگ جهانی اول شاگرد پیشین هارناک، کارل بارت و گروهی دیگر، جنبش راست دینی نوین را به وجود آوردند که درست نقطه مخالف بسیاری از دیدگاه های لیبرال بود. در سال ۱۹۲۰ بارت و هارناک هر دو در یک کنفرانس دانشجویی سخنرانی کردند. واکنش هارناک به سخنرانی بارت قابل توجه بود: «من قادر به گفتن یک کلمه یا یک جمله نیز نیستم و نمی توانم در این مورد چیزی بیندیشم. من صداقتی را که در سخنرانی بارت وجود دارد، می بینم. اما الهیات او مرا می ترساند.» پس از آن، بین این دو در سال ۱۹۲۳ نامه هایی رد و بدل شد که در آنها مواجهة واقعی اندیشه ها دیده نمی شد. مدت زمان بسیاری است که الهیات لیبرال دیگر از عرصه مباحث جدید الهیاتی خارج شده، اما امروزه پدیدایی مجدد آن را می توان مشاهده کرد. کتاب عامه فهم اسطوره خدا در قالب تجسم را می توان تلاشی برای دمیدن حیات مجدد در کالبد دیدگاه لیبرال در مورد عیسی مسیح دانست.

منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  الاهیات امید
  آگوستین پدر الاهیات لاتین
  شورای واتیکان دوم

 
نسخه چاپی