چکیده
شورای واتیکان دوم در مسیحیت شورایی است که کلیسای کاتولیک و جهان و نیز رویکرد کلیسای کاتولیک را به سایر ادیان تغییر داد. این شورا بیست و یکمین شورای جهانی کیسای کاتولیک است که توسط پاپ جان بیست و سوم در 1959 مطرح و چهار سال بعد در 1962 برگزار شد. برخلاف سایر شورای های مسیحی، شورای واتیکان دوم در فضای ستیز و دشمنی نسبت به پیروان سایر ادیان برگزار نشد. شورای واتیکان دوم تاثیرات بی شماری از جمله عبادی، الاهیاتی، کتاب مقدسی و توسعه اجتماعی داشت که با شورای های پیشین قابل مقایسه نیست. این شورا راه تازه ای را برای فکر کردن کلیسای کاتولیک گشود. رویکرد و چشم انداز تازه ای نسبت به سایر ادیان و پذیرش و سازش با آن ها اتخاذ شد.
تعداد کلمات 1385 زمان تخمین مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1385 زمان تخمین مطالعه 7 دقیقه
نویسنده: عارفه گودرزوند(دانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی ادیان)
شورای واتیکان دوم
در این شورا نوعی تنزّل نسبت به شورای اول واتیکان دیده میشود. از درون کلیسا برخی الهیدانان در خطا ناپذیری شخص پاپ تشکیک کردند. در این شورا تصویب شد که پاپ به عنوان راس شورای اسقفان مصونیت دارد و مصوبه مجمع اسقفان خطا ناپذیر است. همچنین در این شورا امکان تجدید نظر در مورد دگماهای تصویب شده در شوراهای قبلی مطرح شد و از جمله آن دگماها خطا ناپذیری پاپ بود.
متکلمینی در شورای دوم واتیکان این جرات را به خود دادند که بگویند: اعتقادات جزمی کلیسا با توجه به شرائط زمانه میتواند توسط مجمع اسقفان بازنگری شود. البته این بحث تصویب نشد و تنها در شورا مطرح گردید. عملکرد شورای اول واتیکان مانند شورای ترنت بود و تصلب و ایستایی کلیسا را تشدید نمود اما شورای دوم واتیکان ازاین فضا فاصله گرفت و کمی نرمش از خود نشان داد.
کسی به نام «Dulles» میگوید: مقام پاپ را باید به گونهای از نو تعریف کنیم که با اشکال فکری زمان معاصر سازگار باشد تا بتوانیم آنچه را که در حقیقت مقصود اصطلاحات کهن بوده به نسل جدید انتقال دهیم، و شاید ناچار شویم اصطلاح خطا ناپذیری را حذف کنیم گرچه میتوان آن را نجات داد.
هدف اصلی این شورا، نوسازی کلیسای کاتولیک به مقتضای نیازهای عصر جدید بود. در دوره های چهارگانه این شورا بین 2100 تا 2400 اسقف از تمام مناطق جهان شرکت کردند. همچنین ناظرانی از کلیساهای ارتدوکس و پروتستان و میهمانانی از اسلام، یهودیت و برخی ادیان دیگر حضور داشتند. این شورا چهار سال به طول انجامید و در 1965، تحت اشراف پاپ پل ششم به پایان رسید.
زمینه شکل گیری این شورا به عوامل دینی، سیاسی و اجتماعی فراوانی بستگی دارد. این عوامل در کلیسا، موجب شکاف میان پیروان مسیحی و کلیسا و همچنین کم رنگ شدن جایگاه کلیسا در میان سایر ادیان شد. کلیسای کاتولیک با تأثیرپذیری از این عوامل، دست به اصلاحات فراوان در ساختار خود نمود و تلاش کرد از طریق راه اندازی شورای واتیکانی دوم، مانع شتاب فزاینده سقوط جایگاه خود شود.
این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤالات می باشد: تغییر رویکرد مسیحیت کاتولیک نسبت به سایر ادیان چگونه حاصل شد؟ چرا شورای واتیکانی دوم، برخلاف سایر شوراهای جهانی، تصمیم به تغییر رویکرد کلیسا نسبت به ادیان دیگر گرفت؟ آیا این تغییر، مورد پذیرش جامعه مسیحیت کاتولیک قرار گرفت؟
سند شورای واتیکان دوم درباره مسلمانان
سند واتیکان، برای اولین بار در تاریخِ پس از ظهور اسلام با یک دید محترمانه از مسلمانان تمجید می کند و همگان را دعوت می کند که گذشته را به فراموشی بسپارند و مخلصانه برای تفاهم متقابل تلاش کنند و با یکدیگر در جهت حفظ و اشاعه منافع تمام بشر، عدالت اجتماعی، ارزش های اخلاقی و صلح و آزادی بکوشند (NA: 3). در ماده سوم این سند، که بیشتر منابع فارسی تنها این بخش از سند را به عنوان آثار این شورا مطرح می کنند، می خوانیم:
کلیسا، مسلمانان را نیز با احترام می نگرد. آنان خداوند یکتا، زنده و قائم به نفس را می پرستند که مهربان و قادر و خالق آسمان و زمین است و با انسان ها سخن گفته است. مسلمانان تلاش می کنند که از صمیم قلب تسلیم اوامر غیبی خداوند باشند. درست همانند ابراهیم که تسلیم خداوند بود و ایمان اسلامی مشتاق است که خود را به ابراهیم متصل نماید. هرچند مسلمانان مسیح را به عنوان خدا نمی شناسند، ولی او را به عنوان یک پیامبر احترام می گذارند. آنها همچنین به مریم، مادر باکره او احترام می کنند و گاهی حتی از او مخلصانه استمداد می طلبند. علاوه بر این، آنها منتظر روز جزا هستند که خداوند پاداش تمام کسانی را در آن روز پس از مرگ برخاسته اند، عطا خواهد کرد. بالاخره، آنها به زندگی اخلاقی ارج می نهند و خدا را به ویژه از طریق نماز، صدقه و روزه می پرستند(NA: 3).
رابطه با اسلام قبل از شورای واتیکانی دوم
از ابتدای ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی، مسیحیت به مدت حدود سه قرن، چندان رابطه خشونت آمیزی با اسلام نداشت. آنها با یک پدیده جدید مواجه شده و برای شناخت آن فرصت نیاز داشتند. در این سه قرن، مسیحیت دچار رکود بود. منطق جدید، پشتوانه وحیانی قوی و رویکرد گفت وگو در آموزه دعوت، مشخصات جذاب اسلام بود. در این مدت، اسلام سرزمین های زیادی از خاورمیانه و حتی اسپانیا را فراگرفت.
در قرن یازدهم، پاپ گریگوری هفتم، با طرح این مسئله که جنگیدن در راه یک مدعای عادلانه برای ارتقای حق در جامعه نه تنها گناه نیست، بلکه ثواب هم دارد موجب تحریک جامعه مسیحی برای مقابله با مسلمانان شد. پاپ اوربان دوم، فرمان جنگ علیه مسلمانان را صادر کرد و گروه های بسیاری از مسیحیان برای جنگ با مسلمانان، صلیب به دست به راه افتادند. بی رحمی ها و غارتگری های فراوانی در این جنگ ها صورت گرفت. به عنوان نمونه، در سال 1099م. صلیبیون توانستند شهر بیت المقدس را به تصرف خود درآورند. پس از تصرف شهر، سردار لشگر مسیحی در نامه ای به پاپ نوشت: اگر می خواهید بدانید با دشمنانی که در بیت المقدس به دست ما افتادند، چه معامله ای شد. همین قدر بدانید که افراد ما در رواق سلیمان در لچه ای از خود مسلمانان می تاختند و خون تا زانوی مرکب می رسید.
کشته شدگان در مسجدالاقصی بیش از هفتاد هزار تن تخمین زده شده است. جنگ های صلیبی تا سال 1291م. ادامه یافت. از قرن سیزدهم تا نیمه قرن بیستم و تا شورای واتیکانی دوم، رویکرد کلیسا در قبال مسلمانان رویکرد فرهنگی بود. هرچند گه گاهی حرکت های نظامی یا تحریک آمیز از سوی کلیسای کاتولیک انجام می شد، اما رویکرد غالب این دوره رویکرد فرهنگی و تخریب چهره اسلام بود.
پس از شورای واتیکانی دوم
زمان کوتاهی پس از اختتام دوره چهارم و نهایی شورای واتیکانی دوم، در 8 دسامبر 1965، پاپ پل ششم، مجموعه ای از کمیسیون ها در سازمان رم ایجاد کرد تا نتایج شورا را به عمل کلیسا منتقل کند. وی در موضوع یهود و ادیان غیرمسیحی، دو کمیسیون ایجاد کرد.
در کتاب تعالیم کلیسای کاتولیک (Catechism of the Catholic Church)، که عهدنامه کلیسا و مؤمنان است و سی سال پس از این شورا نگاشته شده است، به خوبی انعکاس این سند دیده می شود. در مورد یهود و مسلمان و سایر ادیان همان چیزی را جزء دستورالعمل های مؤمنان به شمار می آورد که شورای واتیکانی دوم در این سند بیان کرده است.
کلیسا، مسلمانان را نیز با احترام می نگرد. آنان خداوند یکتا، زنده و قائم به نفس را می پرستند که مهربان و قادر و خالق آسمان و زمین است و با انسان ها سخن گفته است. مسلمانان تلاش می کنند که از صمیم قلب تسلیم اوامر غیبی خداوند باشند. درست همانند ابراهیم که تسلیم خداوند بود و ایمان اسلامی مشتاق است که خود را به ابراهیم متصل نماید. هرچند مسلمانان مسیح را به عنوان خدا نمی شناسند، ولی او را به عنوان یک پیامبر احترام می گذارند. آنها همچنین به مریم، مادر باکره او احترام می کنند و گاهی حتی از او مخلصانه استمداد می طلبند. علاوه بر این، آنها منتظر روز جزا هستند که خداوند پاداش تمام کسانی را در آن روز پس از مرگ برخاسته اند، عطا خواهد کرد. بالاخره، آنها به زندگی اخلاقی ارج می نهند و خدا را به ویژه از طریق نماز، صدقه و روزه می پرستند.
رویکرد واتیکان به سایر ادیان در دنیای جدید
وضعیت فعلی گفت وگو با ادیان دیگر در سازمان کلیسای کاتولیک به طور چشمگیری با گذشته متفاوت است. کلیسای کاتولیک رم در کشورهای با ادیان دیگر سفیر داشته و سفیر از آنها می پذیرد. در همایش ها و نشست های مشترک شرکت می کند و از طرح های گفت وگوی ادیانی استقبال می کند. البته ممکن است در عمل، مؤمنان به هر دینی مواردی منافی با دستورات بزرگان آن دین یا تندروی هایی در موضوعات دینی رخ دهد. هم زمان با برگزاری شورای واتیکانی دوم و پس از آن، کلیسای کاتولیک رم تصمیم جدی در مطالعه ادیان دیگر گرفت و مراکز و مؤسسات پاپی متعدد در زمینه مطالعه آنها افتتاح نموده یا مراکز موجود در این زمینه را تقویت کرد. یکی از این مراکز، مؤسسه پاپی مطالعات عربی اسلامی(PISAI) است. این مؤسسه، که در سال 1926 در تونس توسط انجمن مبشران آفریقا با هدف شکل دهی به فعالیت های تبشیری در فضای کشورهای عربی اسلامی افتتاح شد، در سال 1964 و در فضای شورای واتیکانی دوم به رم منتقل شد و تحت حمایت پاپ پل ششم، به عنوان مرکز گفت وگوی بین الادیانی ادامه فعالیت داد.
در این شورا نوعی تنزّل نسبت به شورای اول واتیکان دیده میشود. از درون کلیسا برخی الهیدانان در خطا ناپذیری شخص پاپ تشکیک کردند. در این شورا تصویب شد که پاپ به عنوان راس شورای اسقفان مصونیت دارد و مصوبه مجمع اسقفان خطا ناپذیر است. همچنین در این شورا امکان تجدید نظر در مورد دگماهای تصویب شده در شوراهای قبلی مطرح شد و از جمله آن دگماها خطا ناپذیری پاپ بود.
متکلمینی در شورای دوم واتیکان این جرات را به خود دادند که بگویند: اعتقادات جزمی کلیسا با توجه به شرائط زمانه میتواند توسط مجمع اسقفان بازنگری شود. البته این بحث تصویب نشد و تنها در شورا مطرح گردید. عملکرد شورای اول واتیکان مانند شورای ترنت بود و تصلب و ایستایی کلیسا را تشدید نمود اما شورای دوم واتیکان ازاین فضا فاصله گرفت و کمی نرمش از خود نشان داد.
کسی به نام «Dulles» میگوید: مقام پاپ را باید به گونهای از نو تعریف کنیم که با اشکال فکری زمان معاصر سازگار باشد تا بتوانیم آنچه را که در حقیقت مقصود اصطلاحات کهن بوده به نسل جدید انتقال دهیم، و شاید ناچار شویم اصطلاح خطا ناپذیری را حذف کنیم گرچه میتوان آن را نجات داد.
هدف اصلی این شورا، نوسازی کلیسای کاتولیک به مقتضای نیازهای عصر جدید بود. در دوره های چهارگانه این شورا بین 2100 تا 2400 اسقف از تمام مناطق جهان شرکت کردند. همچنین ناظرانی از کلیساهای ارتدوکس و پروتستان و میهمانانی از اسلام، یهودیت و برخی ادیان دیگر حضور داشتند. این شورا چهار سال به طول انجامید و در 1965، تحت اشراف پاپ پل ششم به پایان رسید.
زمینه شکل گیری این شورا به عوامل دینی، سیاسی و اجتماعی فراوانی بستگی دارد. این عوامل در کلیسا، موجب شکاف میان پیروان مسیحی و کلیسا و همچنین کم رنگ شدن جایگاه کلیسا در میان سایر ادیان شد. کلیسای کاتولیک با تأثیرپذیری از این عوامل، دست به اصلاحات فراوان در ساختار خود نمود و تلاش کرد از طریق راه اندازی شورای واتیکانی دوم، مانع شتاب فزاینده سقوط جایگاه خود شود.
این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤالات می باشد: تغییر رویکرد مسیحیت کاتولیک نسبت به سایر ادیان چگونه حاصل شد؟ چرا شورای واتیکانی دوم، برخلاف سایر شوراهای جهانی، تصمیم به تغییر رویکرد کلیسا نسبت به ادیان دیگر گرفت؟ آیا این تغییر، مورد پذیرش جامعه مسیحیت کاتولیک قرار گرفت؟
سند شورای واتیکان دوم درباره مسلمانان
سند واتیکان، برای اولین بار در تاریخِ پس از ظهور اسلام با یک دید محترمانه از مسلمانان تمجید می کند و همگان را دعوت می کند که گذشته را به فراموشی بسپارند و مخلصانه برای تفاهم متقابل تلاش کنند و با یکدیگر در جهت حفظ و اشاعه منافع تمام بشر، عدالت اجتماعی، ارزش های اخلاقی و صلح و آزادی بکوشند (NA: 3). در ماده سوم این سند، که بیشتر منابع فارسی تنها این بخش از سند را به عنوان آثار این شورا مطرح می کنند، می خوانیم:
کلیسا، مسلمانان را نیز با احترام می نگرد. آنان خداوند یکتا، زنده و قائم به نفس را می پرستند که مهربان و قادر و خالق آسمان و زمین است و با انسان ها سخن گفته است. مسلمانان تلاش می کنند که از صمیم قلب تسلیم اوامر غیبی خداوند باشند. درست همانند ابراهیم که تسلیم خداوند بود و ایمان اسلامی مشتاق است که خود را به ابراهیم متصل نماید. هرچند مسلمانان مسیح را به عنوان خدا نمی شناسند، ولی او را به عنوان یک پیامبر احترام می گذارند. آنها همچنین به مریم، مادر باکره او احترام می کنند و گاهی حتی از او مخلصانه استمداد می طلبند. علاوه بر این، آنها منتظر روز جزا هستند که خداوند پاداش تمام کسانی را در آن روز پس از مرگ برخاسته اند، عطا خواهد کرد. بالاخره، آنها به زندگی اخلاقی ارج می نهند و خدا را به ویژه از طریق نماز، صدقه و روزه می پرستند(NA: 3).
رابطه با اسلام قبل از شورای واتیکانی دوم
از ابتدای ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی، مسیحیت به مدت حدود سه قرن، چندان رابطه خشونت آمیزی با اسلام نداشت. آنها با یک پدیده جدید مواجه شده و برای شناخت آن فرصت نیاز داشتند. در این سه قرن، مسیحیت دچار رکود بود. منطق جدید، پشتوانه وحیانی قوی و رویکرد گفت وگو در آموزه دعوت، مشخصات جذاب اسلام بود. در این مدت، اسلام سرزمین های زیادی از خاورمیانه و حتی اسپانیا را فراگرفت.
در قرن یازدهم، پاپ گریگوری هفتم، با طرح این مسئله که جنگیدن در راه یک مدعای عادلانه برای ارتقای حق در جامعه نه تنها گناه نیست، بلکه ثواب هم دارد موجب تحریک جامعه مسیحی برای مقابله با مسلمانان شد. پاپ اوربان دوم، فرمان جنگ علیه مسلمانان را صادر کرد و گروه های بسیاری از مسیحیان برای جنگ با مسلمانان، صلیب به دست به راه افتادند. بی رحمی ها و غارتگری های فراوانی در این جنگ ها صورت گرفت. به عنوان نمونه، در سال 1099م. صلیبیون توانستند شهر بیت المقدس را به تصرف خود درآورند. پس از تصرف شهر، سردار لشگر مسیحی در نامه ای به پاپ نوشت: اگر می خواهید بدانید با دشمنانی که در بیت المقدس به دست ما افتادند، چه معامله ای شد. همین قدر بدانید که افراد ما در رواق سلیمان در لچه ای از خود مسلمانان می تاختند و خون تا زانوی مرکب می رسید.
کشته شدگان در مسجدالاقصی بیش از هفتاد هزار تن تخمین زده شده است. جنگ های صلیبی تا سال 1291م. ادامه یافت. از قرن سیزدهم تا نیمه قرن بیستم و تا شورای واتیکانی دوم، رویکرد کلیسا در قبال مسلمانان رویکرد فرهنگی بود. هرچند گه گاهی حرکت های نظامی یا تحریک آمیز از سوی کلیسای کاتولیک انجام می شد، اما رویکرد غالب این دوره رویکرد فرهنگی و تخریب چهره اسلام بود.
پس از شورای واتیکانی دوم
زمان کوتاهی پس از اختتام دوره چهارم و نهایی شورای واتیکانی دوم، در 8 دسامبر 1965، پاپ پل ششم، مجموعه ای از کمیسیون ها در سازمان رم ایجاد کرد تا نتایج شورا را به عمل کلیسا منتقل کند. وی در موضوع یهود و ادیان غیرمسیحی، دو کمیسیون ایجاد کرد.
در کتاب تعالیم کلیسای کاتولیک (Catechism of the Catholic Church)، که عهدنامه کلیسا و مؤمنان است و سی سال پس از این شورا نگاشته شده است، به خوبی انعکاس این سند دیده می شود. در مورد یهود و مسلمان و سایر ادیان همان چیزی را جزء دستورالعمل های مؤمنان به شمار می آورد که شورای واتیکانی دوم در این سند بیان کرده است.
کلیسا، مسلمانان را نیز با احترام می نگرد. آنان خداوند یکتا، زنده و قائم به نفس را می پرستند که مهربان و قادر و خالق آسمان و زمین است و با انسان ها سخن گفته است. مسلمانان تلاش می کنند که از صمیم قلب تسلیم اوامر غیبی خداوند باشند. درست همانند ابراهیم که تسلیم خداوند بود و ایمان اسلامی مشتاق است که خود را به ابراهیم متصل نماید. هرچند مسلمانان مسیح را به عنوان خدا نمی شناسند، ولی او را به عنوان یک پیامبر احترام می گذارند. آنها همچنین به مریم، مادر باکره او احترام می کنند و گاهی حتی از او مخلصانه استمداد می طلبند. علاوه بر این، آنها منتظر روز جزا هستند که خداوند پاداش تمام کسانی را در آن روز پس از مرگ برخاسته اند، عطا خواهد کرد. بالاخره، آنها به زندگی اخلاقی ارج می نهند و خدا را به ویژه از طریق نماز، صدقه و روزه می پرستند.
رویکرد واتیکان به سایر ادیان در دنیای جدید
وضعیت فعلی گفت وگو با ادیان دیگر در سازمان کلیسای کاتولیک به طور چشمگیری با گذشته متفاوت است. کلیسای کاتولیک رم در کشورهای با ادیان دیگر سفیر داشته و سفیر از آنها می پذیرد. در همایش ها و نشست های مشترک شرکت می کند و از طرح های گفت وگوی ادیانی استقبال می کند. البته ممکن است در عمل، مؤمنان به هر دینی مواردی منافی با دستورات بزرگان آن دین یا تندروی هایی در موضوعات دینی رخ دهد. هم زمان با برگزاری شورای واتیکانی دوم و پس از آن، کلیسای کاتولیک رم تصمیم جدی در مطالعه ادیان دیگر گرفت و مراکز و مؤسسات پاپی متعدد در زمینه مطالعه آنها افتتاح نموده یا مراکز موجود در این زمینه را تقویت کرد. یکی از این مراکز، مؤسسه پاپی مطالعات عربی اسلامی(PISAI) است. این مؤسسه، که در سال 1926 در تونس توسط انجمن مبشران آفریقا با هدف شکل دهی به فعالیت های تبشیری در فضای کشورهای عربی اسلامی افتتاح شد، در سال 1964 و در فضای شورای واتیکانی دوم به رم منتقل شد و تحت حمایت پاپ پل ششم، به عنوان مرکز گفت وگوی بین الادیانی ادامه فعالیت داد.
منبع
هادی ملائی، درنگی بر رویکرد شورای واتیکانی دوم در مواجهه با اسلام.
هادی ملائی، درنگی بر رویکرد شورای واتیکانی دوم در مواجهه با اسلام.