مقدمه:
بیان مسأله
ارتباط نزدیک، مستمر و چهره به چهره رهبر معظم انقلاب اسلامی با دانشجویان، یکی از سنتهای جاری و سرمایههای راهبردی انقلاب اسلامی است؛ سنتی که از نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب شکل گرفت و تاکنون ادامه یافته است.این ارتباط نه یک دیدار نمادین، بلکه یک «گفتگوی واقعی» است: پر از صمیمیت، دقت، تنوع پرسشها، صراحت در بیان نقدها و دریافت مستقیم دغدغهها از قلب محیط دانشگاه.
در چنین دیدارهایی، مقام معظم رهبری همواره چشم در چشم دانشجویان، مهمترین مسائل دانشگاه، جامعه و آینده انقلاب را با زبانِ صریح، روشن، حکیمانه و راهبردی مطرح کردهاند و این خود بزرگترین نشانه اهمیت «جریان دانشجویی» در منظومه فکری ایشان است.
مسأله امروز چیست؟
این که با وجود این حجم از تبیینها، توصیهها و نقشههای راهی که در بیانات رهبر معظم انقلاب درباره دانشگاه و جنبش دانشجویی آمده است، همچنان بخشی از فضای دانشجویی دچار سردرگمی، انفعال، محافظهکاری، سیاستزدگی یا دوری از هویت اصلی خود است.
فاصله میان «دانشجوی تراز انقلاب» و «وضعیت واقعی بخشی از دانشگاهها» مسألهای است که باید با نگاه دقیق و تحلیلی واکاوی شود.
از سوی دیگر، جامعه اسلامیِ الگو که مقام معظم رهبری همواره بر ایجاد آن تأکید میکنند، بدون یک جریان دانشجویی زنده، تحلیلگر، اهل فکر، دارای قدرت تبیین و برخوردار از معنویت و اصولگرایی هوشمندانه امکان تحقق ندارد.
ضرورت بحث
۱۶ آذر ـ روز دانشجو ـ تنها یک مناسبت تاریخی نیست؛ بلکه یادآور رسالت مهمی است که بر دوش نسل دانشجو قرار دارد. بازخوانی پرسشها و پاسخهای رهبر معظم انقلاب در این روز، بازخوانی میراث فکری و راهبردی یکی از مهمترین منابع هدایت دانشگاه است.ضرورت این بحث در چند نکته نهفته است:
* دانشگاه امروز میدان جنگ روایتها، شبههها، دوقطبیسازیها و تلاش برای تحریف هویت انقلاب است؛
* دانشجویان نیازمند نقشه راه روشن، عمیق و قابل اجرا هستند؛
* رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در موضوعات علمی، اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و معرفتی، ظرفیت بیبدیلی برای ساخت «نسل آیندهساز» دارد؛
* بدون تحلیل و تبیین این رهنمودها، بخشی از گنجینه اندیشه انقلاب در حد شعار یا کلیگویی باقی میماند؛
* جهاد تبیین، از دانشگاه آغاز میشود و نیازمند بازآفرینی مفهومی و کاربردی بیانات رهبری است.
بنابراین مرور، تحلیل و استخراج راهکارهای عملی از این دیدارهای دانشجویی، نه یک کار تکراری، بلکه یک «ضرورت راهبردی» برای امروز و فردای کشور است.
هدف از نگارش مقاله
این نوشتار، میکوشد با بهرهگیری از گزیدهای از مهمترین پرسشهای دانشجویان و پاسخهای رهبر معظم انقلاب درباره وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه، یک تحلیل عمیق، روشمند و ناظر به نیازهای میدانی ارائه دهد؛ تحلیلی که:* جایگاه حقیقی جنبش دانشجویی را آشکار کند؛
* مسئولیتهای فردی و جمعی دانشجوی تراز انقلاب را تبیین نماید؛
* آفتها و بیراهههای مسیر دانشجویی را با نگاه تاریخی و معرفتی نشان دهد؛
* راهکارهای عملی، امروزین و قابل اجرا برای تحقق منویات مقام معظم رهبری در محیط دانشگاه ارایه کند؛
* و در نهایت، تصویر روشنی از نقش دانشجوی مومن انقلابی، تحلیلگر، اهل فکر و معنویتمحور در ساخت جامعه اسلامیِ الگو ترسیم نماید.
این مقاله نه فقط یک بازخوانی متن، بلکه یک «تبیین راهبردی» است؛ تبیینی برای احیای نقش واقعی دانشجو در طلیعه قرن جدید، در سپهر فرهنگی، اجتماعی و تمدنی انقلاب اسلامی.
در این مطلب، هشت فراز کلیدی از بیانات مقام معظم رهبری درباره هویت دانشجوی موفق، مسئولیتهای فردی و اجتماعی، قدرت تحلیل سیاسی، جهاد تبیین، پیوند حوزه و دانشگاه، اصولگرایی هوشمندانه، آفتهای محافظهکاری و جمود و نقش دانشجو در ساخت جامعه اسلامی الگو بررسی میگردد.

فراز اول: دانشجوی موفق چه دانشجویی است؟
پاسخ رهبر معظم انقلاب:به نظر من دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. من برای دانشجوی موفّق، سه شاخص دارم. البته ممکن است یک جوان موفّق در خانه، معیارهای دیگری داشته باشد؛ یک کاسب موفّق، یک اداری موفّق، معیارهای دیگری داشته باشد؛ اما دانشجوی موفّق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند.(۱)
تحلیل فراز اول: سهگانه طلایی دانشجوی موفق از دیدگاه رهبر انقلاب
۱. «دانشجوی موفق»؛ بازتعریف یک مفهوم پرمصرف اما کمفهم
رهبر معظم انقلاب در این فراز، عبارت «دانشجوی موفق» را که معمولا به نمره، معدل، مدرک یا رزومه تقلیل داده میشود، بازتعریف هویتی میکنند. در نگاه عمومی، موفقیت دانشجو با خروجیهای بیرونی سنجیده میشود؛ اما ایشان موفقیت را نه با نتیجه، بلکه با فرایندهای سازنده شخصیت تعریف میکنند.این یعنی:
* موفقیتِ دانشجویی، یک پروژه کوتاهمدت نیست؛ یک روند رشد انسانی است.
* دانشجو بودن فقط یک «مقطع آموزشی» نیست؛ یک «مرحله تربیت انسان تراز انقلاب اسلامی» است.
این بازتعریف نشان میدهد که مقام معظم رهبری نگاه «تمدنساز» به دانشگاه دارند؛ دانشگاهی که بناست انسان جامع الاطراف تربیت کند، نه کارمند تکمهارتی.
۲. سهگانه «درس، اخلاق، ورزش»؛ الگوی تربیت انسان تراز انقلاب
این سه شاخص فقط سه توصیه مجزا نیست؛ بلکه یک هندسه تربیتی است. تعبیر «خوب» نیز نشان میدهد که سطح مطلوب، سطح حداقلی یا رفع تکلیف نیست.الف) «خوب درس بخواند»؛ بنیان معرفت و تخصص
این بخش اشاره دارد به:
* ضرورت دانش حقیقی نه حفظیات؛
* ضرورت عمق علمی و نه مدرکگرایی؛
* ماندگاری در مسیر تحقیق، تفکر و تولید علم.
در واقع رهبر معظم انقلاب، دانشجو را «قهرمان مبارزه با جهل» میبینند؛ لذا درسخواندن در این گفتمان، یک عمل فردی نیست؛ جهاد علمی است.
ب) «خوب تهذیب اخلاق کند»؛ تزکیه، شرط لازم برای رشد علمی
تهذیب اخلاق در این بیانات، همان «تزکیه قبل از تعلیم» است که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) نیز اهمیتش مقدم دانسته شده است.
این یعنی:
* علمِ بدون اخلاق، انسان را به جای رشد، منحرف میکند؛
* دانشگاه اگر اخلاق نداشته باشد، کارخانه تکنوکراتهای سرد و بیمسئولیت میشود؛
* تهذیب، فقط اخلاق فردی نیست؛ اخلاق اجتماعی، مسئولیتپذیری، پاکدستی، معنویت و تعهد نیز هست.
این بخش، دانشجو را به «انسانیتِ همراه با علم» فرا میخواند؛ همان چیزی که تمدن اسلامی بر آن بنا شده است.
پ) «خوب به ورزش بپردازد»؛ تربیت بدن، لازمه تربیت جان و عقل
در نگاه مقام معظم رهبری، ورزش فقط سرگرمی یا تفریح نیست؛ عامل قدرتافزایی فردی و اجتماعی است. کارکردهای فرهنگی–اجتماعی ورزش عبارتند از: تقویت اراده، مدیریت هیجان، شکلگیری روحیه جمعی، افزایش نشاط و انگیزه، دوری از رخوت، افسردگی و بیتحرکی.
این نشان میدهد که تربیت دانشجو فقط در کلاس درس نیست؛ در میدان ورزش نیز شخصیت او سامان مییابد.
۳. چرا رهبر انقلاب تأکید میکنند «دانشجوی موفق» معیار خاص خود را دارد؟
این جمله نشان میدهد که:* هر نقشی شاخصهای خاص خود را دارد؛
* دانشجو اگر تمام انرژی خود را روی کارهای بیرون از نقش دانشجویی بگذارد، دچار «عدول از نقش» میشود؛
* مهمترین رسالت دانشجو «رشد علمی_اخلاقی_جسمی» است؛
* فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی انقلابی هم باید در چارچوب این مأموریت اصلی تنظیم شود.
این نگاه، مانع افراط و تفریط میشود. دانشجوی انقلابی، قبل از هرچیز باید دانشجوی خوب باشد.
۴. این سه شاخص؛ نقشه تربیت دانشجو در منظومه فکری رهبر انقلاب
مقام معظم رهبری، بارها در دیدارهای دانشجویی و نخبگان، بر سهگانه مشابه تأکید میکنند:علم، ایمان و اخلاق، قدرت جسمی و نشاط.
این ساختار را میتوان «نقشه هندسه رشد جوان ایرانی» دانست. این سهگانه همان «انسان جامع» است که انقلاب اسلامی برای ساخت تمدن نوین اسلامی نیاز دارد: دانشمندِ متعهدِ قوی.
این فراتر از دانشجوست؛ الگوی «جوان تراز» است.
۵. پیوند این فراز با گفتمان کلان رهبر انقلاب درباره دانشگاه و آینده کشور
این فراز یک جمله ساده به نظر میرسد، اما در واقع:* صورتبندی تربیتی انقلاب اسلامی برای نسل جوان؛
* نقشه تربیت نیروی انسانی برای پیشبَرد تمدنسازی؛
* معیار تشخیص «رشد حقیقی» از «رشد مصرفی»؛
* و نسخهای برای مقابله با انحرافات فرهنگی دانشگاه (بیتحرکی، افسردگی، پوچگرایی، نمرهگرایی، بیاخلاقی، بیهویتی) است.
یعنی اگر دانشگاهها و تشکلها همین سه شاخص را مبنا بگذارند، بخش بزرگی از مشکلات آموزشی، رفتاری و اجتماعی محیط دانشگاه اصلاح میشود.
۶. این سه شاخص چگونه «دانشجوی تراز جهاد تبیین» را میسازد؟
دانشجوی مأمور به جهاد تبیین نیازمند سه سرمایه است:* دانش عمیق برای تحلیل؛
* اخلاق برای اثرگذاری؛
* قدرت بدنی و نشاط برای پایداری و میدانداری.
بنابراین این سهگانه، به طور مستقیم دانشجوی انقلابی را برای جنگ روایتها و جنگ ترکیبی آماده میکند.
۷. لایه اجتماعی_روانی سخن: درمان بحرانهای رایج دانشجویی
این فراز، نسخهای است برای مشکلات پرتکرار:* اضطراب تحصیلی ← با «درسخواندن هدفمند» درمان میشود؛
* افسردگی و فرسودگی ← با «ورزش»؛
* سردرگمی هویتی ← با «تهذیب و معنویت»؛
* احساس بیارزشبودن ← با «پیشرفت علمی و اخلاقی»؛
* روابط ناسالم ← با «تقویت اخلاق و کنترل امیال».
پس این بیانات حکیمانه، هم راهبرد تربیتی است و هم نسخه روانشناختی و اجتماعی.
جمعبندی:
بیانات رهبر معظم انقلاب در این فراز، یک «تعریف حداقلی» از دانشجوی موفق نیست؛ یک الگوی جامع تربیت نسل آینده انقلاب است. دانشجوی موفق، در نگاه ایشان، مجموعهای از این سه عنصر است:۱. علم عمیق (مقابله با جهل)
۲. اخلاق و معنویت (مقابله با فساد و انحراف)
۳. قدرت جسمی و نشاط (مقابله با رخوت و ناکارآمدی)
این الگو نه فقط برای فرد، بلکه برای ساختن ایران قوی ضرورت دارد.

فراز دوم: بزرگترین آسیب و اشکال محتمل برای محیط دانشجویی چیست؟
پاسخ رهبر معظم انقلاب:بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجویی این است که دانشجو دچار محافظهکاری شود و حرفش را با ملاحظهی موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزهدل، با یک آدم سیاسیکار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ آنچه را که میزنید، از دل بزنید؛ و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت. این، به نظر من یکی از بهترین شاخصههای دانشجویی است.(۲)
تحلیل فراز دوم: آفت پنهان دانشگاه؛ هشدار رهبر انقلاب درباره محافظهکاری دانشجویان
۱. مقام معظم رهبری چه مسألهای را نشانه گرفتهاند؟
این فراز ناظر به هویت دانشجویی است؛ یعنی تعریف اینکه دانشجو در منظومه فکری انقلاب چه کسی باید باشد و چه آفتی میتواند این هویت را از بین ببرد.در نگاه رهبر معظم انقلاب، دانشگاه موتور تولید فکر، نقد، خلاقیت، مطالبهگری و حرکت اجتماعی است. بنابراین هر آفتی که این موتور را خاموش کند، برای آینده کشور خطرناک است. از میان همه آسیبها (بیانگیزگی، بیهویتی، سیاسیزدگی، بیاخلاقی، پوچگرایی…) ایشان یک آفت را «بدترین» میدانند: محافظهکاری.
این انتخاب اتفاقی نیست؛ محافظهکاری یعنی مرگ روح جوانی، مرگ شجاعت، مرگ مطالبهگری، و مرگ تحولخواهی.
۲. محافظهکاری؛ بزرگترین آفت دانشگاه در نگاه رهبر انقلاب
محافظهکاری در ادبیات مقام معظم رهبری، یک مفهوم اخلاقی_روانی است که ریشه در ترس دارد:ترس از قضاوت، ترس از هزینه، ترس از اشتباه، ترس از آنکه موقعیت از دست برود و ترس از اینکه برخلاف موج رایج حرف زده شود.
در فضای دانشجویی، محافظهکاری سه اثر ویرانگر دارد:
۱. خاموش شدن روح پرسشگری؛
۲. از بین رفتن جسارت تحولطلبی؛
۳. تعطیل شدن مطالبهگری درست از سیستمها و مسئولان.
به همین علت است که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «بدترین اشکال» همین است. جمعیت دانشجو اگر محافظهکار شود، یعنی گفتمان آینده کشور محافظهکار شده و راه پیشرفت بسته شده است.
۳. «مصلحت خیالی»؛ تفسیر یک تعبیر کلیدی
مقام معظم رهبری نمیگویند دانشجو باید مصلحتسنجی نکند؛ میفرمایند مصلحت «خیالی» خطرناک است. یعنی آن محافظهکاریای که از جای درست نمیآید؛ بلکه از خیال و ترس و تلقین اجتماعی میآید.نمونههای مصلحت خیالی:
* «اگر نقد کنم، بایکوت میشوم»
* «اگر حرف بزنم، به من برچسب میزنند»
* «اگر مطالبه کنم، حاشیه درست میشود»
* «اگر خطا کنم، آبرویم میرود»
اینها مصلحت نیست؛ توهم است و این توهم، جوان را از یک انسان «فعال و مؤثر» تبدیل میکند به یک «تماشاگر منفعل».
۴. صراحت در بیان؛ هویت اصلی دانشجو
مقام معظم رهبری میفرمایند: «دانشجو باید حرفش را صریح بزند.»این یعنی:
* دانشگاه محل تعارف نیست؛
* محیط دانشجویی باید میدان نقد صریح و سالم باشد؛
* رشد فکری بدون صراحت ناممکن است؛
* جامعه بدون دانشجوی صریح، به سمت رکود میرود.
صراحت در بیان، یک فضیلت اخلاقی و اجتماعی است. جوانی که صریح است، هویت مستقل دارد؛ و جوانی که صریح نیست، در حال تقلید و تکرار است. این «صراحت دانشجویی»، همان چیزی است که انقلاب اسلامی از نسل جوان میخواهد: شجاعت در گفتن حق و حقیقت.
۵. صداقت در نیت؛ شرط لازم برای صراحت
صراحت بدون صداقت میشود: لجبازی، ژست سیاسی، خودنمایی و غوغاگری.برای همین مقام معظم رهبری بلافاصله میفرمایند: «البته در کنار این صراحت در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد.»
یعنی:
* نقد باید از «حقیقتخواهی» بیاید، نه از «حبّ و بغض جناحی».
* اعتراض باید از «دلسوزی» بیاید، نه از «هیجان کور».
* مطالبهگری باید از «تعهد» بیاید، نه از «کسب شهرت».
در فرهنگ اسلامی، صدق نیت اصل اساسی تربیت انسان است. دانشجویی که نیت صادق دارد، حتی اگر حرفش تلخ باشد، اثر اجتماعیاش مثبت است.
۶. سرعت در پذیرش خطا؛ تفاوت دانشجو با «آدم سیاسیکار»
این جمله شاید مهمترین بخش فراز باشد. مقام معظم رهبری یک خط مرزی میکشند میان دانشجو و سیاستباز:سیاستباز:
* خطا نمیپذیرد؛
* روی حرف غلط میایستد؛
* عقبنشینی برایش ضعف است؛
* به جای اعتراف، توجیه میسازد.
اما دانشجو باید:
صریح باشد، صادق باشد و اگر اشتباه کرد، سریع و راحت بگوید: «اشتباه کردم».
این رفتار، نشانه بلوغ فکری و شجاعت معرفتی است. در جهاد تبیین هم همین اصل مهم است: فردی که خطای خود را میپذیرد، روایتش قابل اعتمادتر است.
۷. چرا رهبر انقلاب، «سریع پسگرفتن حرف خطا» را شاخصه دانشجو میدانند؟
این ویژگی چند اثر تربیتی دارد:* مانع «تحجر فکری» میشود؛
* مغز را برای «یادگیری پیوسته» آماده نگه میدارد؛
* انسان را از «خودمحوری فکری» نجات میدهد؛
* جامعه علمی را پویا و قابل اصلاح میکند.
این همان چیزی است که در علم نیز اصل است: علم یعنی دائم تصحیح شدن.
دانشجوی تراز انقلاب، انسانی است که اشتباه برایش پایان کار نیست؛ آغاز رشد است.
۸. این فراز چگونه به نقشه کلان رهبر انقلاب برای دانشگاه مرتبط است؟
در مجموع، این سهگانه: صراحت + صداقت + تصحیح سریع خطا، شالوده هویت دانشجوی آرمانی در منظومه فکری مقام معظم رهبری است.دانشجو قرار است: موتور نقد سالم، وجدان بیدار جامعه، چشم بینای پیشرفت و گروه مرجع صادق و تحولخواه باشد.
اگر این هویت از بین برود، دانشگاه تبدیل میشود به محیطی منفعل، خنثی و سرد.
۹. پیوند این فراز با جهاد تبیین
جهاد تبیین بدون این سه شاخصه ناممکن است:* صراحت برای گفتن حقیقت؛
* صداقت برای اثرگذاری بر دلها؛
* پذیرش خطا برای جلوگیری از تحریف و لجبازی.
بیانات مقام معظم رهبری در این فراز، در واقع آموزش «اخلاق و روش مجاهد عرصه تبیین» است.
۱۰. راهکارهای عملی برای فعالان دانشجویی
چند راهکار ساده اما اثرگذار:* نوشتن یادداشتها و نقدهای صریح اما محترمانه؛
* تشکیل جلسات گفتگو با محور "رابطه صراحت و مسئولیت"؛
* تمرین جمعی «پذیرش خطا» در حلقههای فکری؛
* طراحی کارگاههای "مهارت بیان صریح و اخلاقی"؛
* مراقبت از اینکه نقدها تبدیل به تخریب نشود؛
* رصد جریانهای سیاسی و پرهیز از اینکه دانشجو ابزار گروههای سیاسی شود.
جمعبندی:
در این فراز، رهبر معظم انقلاب هویت دانشجویی را در سه اصل خلاصه میکنند:۱. صراحت در بیان؛ یعنی جوان بترسد که سکوت کند، نه اینکه بترسد حرف بزند.
۲. صداقت در نیت؛ یعنی نیتش از بیان، حقیقتجویی باشد نه بازی سیاسی.
۳. پذیرش سریع خطا؛ یعنی مغرور نشود و در مسیر رشد بماند.
و آفت اصلی همه اینها چیست؟
محافظهکاری؛ دشمن پنهان نشاط، رشد، تفکر و اثرگذاری دانشجو.
به همین دلیل مقام معظم رهبری، آفت محافظهکاری را «بدترین اشکال» میدانند.

فراز سوم: بزرگترین آسیب و اشکال محتمل برای محیط دانشجویی چیست؟
پاسخ رهبر معظم انقلاب:بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجویی این است که دانشجو دچار محافظهکاری شود و حرفش را با ملاحظهی موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزهدل، با یک آدم سیاسیکار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ آنچه را که میزنید، از دل بزنید؛ و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت. این، به نظر من یکی از بهترین شاخصههای دانشجویی است.(۳)
تحلیل فراز سوم: نسخه رهبر انقلاب برای صراحت، صداقت و شجاعت دانشجویی
۱. مسأله اصلی: رهبر انقلاب چه چیز را بدترین آسیب دانشگاه میدانند؟
در میان دهها آسیبی که ممکن است دانشگاه را تهدید کند - از پوچگرایی تا بیهویتی، از سیاستزدگی تا بیاخلاقی – مقام معظم رهبری یک آفت را بدترین و خطرناکترین معرفی میکنند: محافظهکاری دانشجو.این انتخاب تصادفی نیست. در منظومه فکری ایشان، دانشگاه قلب «جوانی»، «آیندهسازی» و «تحولخواهی» جامعه است. اگر این قلب دچار ترس، مصلحتاندیشی بیجا و محافظهکاری شود، آینده کشور دچار سکون فکری، رکود گفتمانی و انفعال اجتماعی خواهد شد. پس این فراز، یک هشدار کلان درباره آینده کشور است، نه فقط رفتار فردی دانشجو.
۲. محافظهکاری چیست؟
محافظهکاری مورد نقد مقام معظم رهبری، یک رفتار صرفا سیاسی نیست؛ یک اختلال شخصیتی-اجتماعی در هویت دانشجو است.محافظهکاری یعنی:
* نترسیدن از اشتباه، اما ترسیدن از حرف زدن؛
* تشخیص دادن حقیقت، اما خودداری از بیان آن؛
* دانستن حق، اما سکوت از ترس برچسب؛
* احساس مسئولیت داشتن، اما انفعال از مصلحت خیالی؛
* تعطیل کردن نقش تاریخی دانشجو: «نقادی، سوالگری، پیشرو بودن»؛
این محافظهکاری ریشه در ترس دارد، نه در عقلانیت.
مقام معظم رهبری با تعبیر «مصلحت خیالی» بهوضوح میفرمایند که این ترس نه واقعی است، نه ریشه در حکمت دارد؛ توهم است و محصول فضای روانی مخدوش.
۳. چرا محافظهکاری بدترین آسیب است؟
چون مستقیم هویت دانشجویی را هدف میگیرد.نقش دانشجو در جامعه چیست؟
وجدان نقاد، ناظر شجاع، مطالبهگر بیملاحظه، صدای بیپرده مردم، پیشران تحول و عدالتخواهی.
اگر دانشجو محافظهکار شود:
* وجدان جامعه خفه میشود؛
* مطالبهگری تعطیل میشود؛
* حقیقتگویی در دانشگاه میمیرد؛
* فضای پرسشگری به سکون و رکود تبدیل میشود؛
* نسل آینده مدیران کشور تبدیل به کارمندانی بیجرأت و بیخلاقیت میشود.
یعنی محافظهکاری، «سرچشمه فسادهای بزرگ آینده» است. بنابراین مقام معظم رهبری، به درستی آن را «بدترین اشکال» میدانند.
۴. نسخه رهبر انقلاب برای درمان این آفت: سهگانه طلایی
مقام معظم رهبری سه رفتار را بهعنوان جایگزین محافظهکاری معرفی میکنند:الف) صراحت در بیان: «دانشجو باید حرفش را صریح بزند.»
صراحت یک فضیلت دانشجویی است؛ یعنی:
صدای حق باشید، رودربایستی را کنار بگذارید، از تبیین حقیقت نترسید، از قضاوتها نترسید، از قدرتها نترسید، از رسانهها نترسید. صراحت یعنی «جوان بودنِ سالم».
این همان ایده رهبر معظم انقلاب درباره «آتش به اختیار» در جهاد تبیین است:
انسان صریح، انسان فعال است؛ و انسان فعال، موتور تحولات فرهنگی است.
ب) صداقت در نیت: صراحت اگر بدون صداقت باشد، خطرناک میشود. مقام معظم رهبری میگویند: «در کنار این صراحت، صداقت در نیت لازم است.»
یعنی:
* حرفت را از دل بزن، نه از روی هیجان؛
* نقدت از حقیقتخواهی و دلسوزی باشد؛
* دغدغهات مردم باشد، نه شهرت؛
* نگاهت اصلاح باشد، نه انتقام؛
* نیتت ساختن باشد، نه تخریب.
این صداقت، «وزن» به صراحت میدهد. چون حرف صریحِ بدون صداقت، تبدیل میشود به غوغا یا سیاستبازی.
پ) سرعت در پذیرش خطا: این شاخصه، نقطه اوج فراز است. «اگر معلوم شد اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت.»
پذیرش خطا یعنی:
* اسیر غرور نباش؛
* اگر اشتباه کردی، بگو؛
* الگوی یادگیری دائمی باش؛
* نترس از اینکه خطایت را تصحیح کنی؛
* نترس از اینکه بگویی: «عقیدهام تغییر کرد»؛
* فکر خودت را از قفل «دگماتیسم» آزاد نگه دار.
این رفتار، ارزشمندترین خصیصه یک جوان صادق است. دانشجو با پذیرش خطا نشان میدهد: آزاد است، خودمحور نیست، عقلانی است، قابل اعتماد است، اهل رشد است و صادق است.
مقام معظم رهبری این رفتار را نقطه تمایز دانشجو با «آدم سیاسیکار» میدانند.
۵. تفاوت دانشجو با سیاستباز؛ مرزبندی اخلاقی و هویتی
این فراز، یک درس مهم اخلاق سیاسی است.سیاستباز:
* روی حرف غلط میایستد؛
* اشتباه را نمیپذیرد؛
* توجیه میکند؛
* حقیقت را قربانی منفعت میکند؛
* با زبان بازی حقیقت را میپیچاند.
اما دانشجوی تراز انقلاب:
* حرفش صریح است؛
* نیتش صادق است؛
* خطایش را سریع اصلاح میکند.
این سه رفتار، چهره «جوان پاکیزهدل» را میسازد.
مقام معظم رهبری با این توصیفات در واقع میگویند:
دانشجو باید الگویی اخلاقی برای دیگران باشد؛ نه نسخه کوچکشده سیاستبازان حرفهای.
۶. این فراز در نقشه کلان «جهاد تبیین»
سهگانه صراحت + صداقت + تصحیح خطا، در واقع سه رکن جهاد تبیین است.در جهاد تبیین:
* باید حقیقت را صریح گفت ← صراحت
* باید از سر اخلاص و خیرخواهی گفت ← صداقت
* باید اگر فهمیدیم تحلیلمان ناقص است، اصلاح کنیم ← پذیرش خطا
این فراز یک «دستورالعمل رفتاری» برای مجاهدان تبیین است.
۷. پیام اجتماعی_روانی این سخن برای محیط دانشگاه
این فراز یک نسخه درمانی برای آسیبهای واقعی امروز دانشگاههاست:* فضای رسانهای ترسزده؛
* ترس از قضاوت شدن؛
* جو خودسانسوری؛
* دوقطبی شدنهای افراطی؛
* سیاستزدگی گروهی؛
* منفعتطلبی در فعالیتها؛
* محدود شدن نقد به پشتپردهها و زمزمهها.
در واقع مقام معظم رهبری میگویند:
دانشگاه باید فضای «صراحت اخلاقی» باشد، نه «سکوت مصلحتی».
۸. راهکارهای عملی برای دانشجویان و فعالان انقلاب برای تحقق منویات رهبر انقلاب:
برای دانشجویان* شجاعت تمرین شود: نوشتن یادداشت، حضور در جلسات پرسش و پاسخ، نقد اساتید با احترام؛
* نیتسنجی دائمی: چرا این را میگویم؟ برای چه کسی؟ با چه هدفی؟؛
* پذیرش خطا بهعنوان نشان شجاعت، نه ضعف؛
* مطالعه نظاممند برای نقد عمیقتر و صریحتر؛
* ایجاد حلقههای گفتگوی صریح و سالم در خوابگاه و انجمنها.
برای تشکلها
* فضای گفتگو را باز بگذارند؛
* از افرادی که صریح و صادقاند، نه هیجانی و غوغاسالار، حمایت کنند؛
* از خطا نترسند؛ از تکرار خطا بترسند؛
* آموزش منطق گفتگو و منطق نقد به اعضا؛
* دوری از سیاستبازی و جناحگرایی.
برای فضای دانشگاه
* مدیریت دانشگاه باید به جای ترس از نقد، آن را فرصت بداند؛
* کرسیهای آزاداندیشی واقعی برگزار شود؛
* فرهنگ «پذیرش خطا» در میان مسئولان تقویت شود؛
* مسیر نقد مسئولان دانشگاه باز گذاشته شود.
جمعبندی:
این فراز را میتوان «منشور شجاعت اخلاقی و فکری دانشجو» نامید. رهبر معظم انقلاب سه شاخصه اصلی را برای محیط سالم دانشجویی بیان میکنند:۱. صراحت در بیان: شجاعت گفتن حقیقت
۲. صداقت در نیت: گفتن از دل، نه از منفعت
۳. پذیرش سریع خطا: آزادگی و بلوغ فکری
و هشدار میدهند که:
بدترین آفت دانشگاه، محافظهکاری است؛ چون روح جوانی و موتور تحولخواهی را نابود میکند.
این سخن بیش از آنکه توصیه فردی باشد، نقشه راه آینده کشور است. جامعهای که دانشجوی صریح، صادق و اصلاحپذیر تربیت کند، در مسیر پیشرفت و عدالتخواهی مصون خواهد ماند.

فراز چهارم: بزرگترین مشکل دانشگاههای ما، جوّ جمود و تحجّر در حوزه علم و فرهنگ ناب اسلامی است. به نظر شما این جوّ جمود را چگونه میتوان از بین برد؟
پاسخ رهبر معظم انقلاب:مطلب بسیار مهم و قابل توجّهی است. البته من در اینکه این بزرگترین مشکل ما باشد، تردید دارم؛ اما بلاشک جمود و تحجّر هرجا باشد، یک مشکل است و راه از بین بردنش هم این است که شما - که دانشجویان - هرچه میتوانید به کیفیّت فکری خودتان در زمینه دانش و معرفت بیفزایید. هر یک نفر از شما، وقتی که اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی، روشنفکری و فرهیختگی است، میتواند این مفاهیم را در عمل گسترش دهد؛ یعنی درست نقطه مقابل جوّ جمود و تحجّر. اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود اینگونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجّر و جمود هم نوعی فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بایستی با روشهای فرهنگی با آن مقابله کرد. به نظر من، دانشجویان میتوانند در این زمینه مؤثّر باشند.(۴)
تحلیل فراز چهارم: جنگ با جمود؛ نسخه فرهنگی رهبری برای احیای پویایی فکری در دانشگاه
۱. طرح مسأله
پرسش، یکی از عمیقترین دغدغههای فکری دانشگاه است:چگونه با جمود و تحجر در فضای علمی و فرهنگی مقابله کنیم؟
رهبر معظم انقلاب با دو نکته آغاز میکنند:
۱. اینکه این «بزرگترین مشکل» باشد، محل تردید است.
۲. اما اصل وجود جمود و تحجر، در هرجا که باشد، «قطعاً» مشکل است.
این دو جمله نشان میدهد که:
* ایشان نگاه واقعبینانه دارند، نه اغراقآمیز.
* اما در عین حال، خطر جمود را بسیار جدی میدانند.
جمود، در منظومه فکری مقام معظم رهبری، مرگ حرکت، مرگ خلاقیت و مرگ تفکر است؛ و این مرگ در دانشگاه یعنی سقوط تمدنی.
۲. جمود و تحجر؛ ریشهشناسی یک آسیب
جمود (ایستایی فکری) و تحجر (جمود اعتقادی–فرهنگی) بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری: فقط نداشتن اطلاعات نیست، فقط نبود آزادی بیان نیست و فقط بنبست فرهنگی نیست، بلکه نوعی فرهنگ است؛ اما «فرهنگ بسته».فرهنگ بسته یعنی:
نترسیدن از ندانستن، ولی ترسیدن از دانستن، نپرسیدن، ساکن ماندن، تکرار کلیشهها، حذف خلاقیت، بستن درهای پرسشگری و خفه شدن هویت علمی دانشگاه.
بنابراین جمود، یک پدیده فردی نیست؛ یک نظام ذهنی و حتی یک فضای اجتماعی است.
۳. نقطه کلیدی: جمود با شمشیر شکسته نمیشود
این بخش از جملههای بسیار کلیدی رهبر معظم انقلاب است:«اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود اینگونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله فرهنگ است.»
این جمله یعنی:
* جمود را نمیتوان با جدل، تحقیر، فشار، تهمت یا قدرت سیاسی شکست داد؛
* جمود را نمیتوان با دعوا یا درگیری فیزیکی از میان برد؛
* جمود را نمیتوان با نصیحتِ صرف یا شعار از بین برد.
برای مقابله با جمود، باید:
* تولید فرهنگ کرد؛
* تولید فکر کرد؛
* ایجاد عمق معرفتی کرد؛
* جریانی از روشنگری علمی ساخت؛
* چرخه «پرسش–پژوهش–نقد–بازآفرینی» را فعال کرد.
این، همان «جهاد تبیین» در معنای اصیل آن است: مبارزه با ظلمت معرفتی و تولید نور فکری.
۴. راهحل اصلی رهبر انقلاب: ارتقای کیفیت فکری دانشجو
نقطه محوری پاسخ ایشان این جمله است:«راه از بین بردنش هم این است که شما - که دانشجویانید - هرچه میتوانید به کیفیت فکری خودتان در زمینه دانش و معرفت بیفزایید.»
این جمله دو پیام روشن دارد:
اول: مسئول مقابله با جمود، خود دانشجو است، نه استاد، نه مدیر، نه بخشنامه، نه آییننامه و نه جلسات رسمی.
جنبش ضدجمود، یک جنبش خودبنیاد روشنفکری دانشجویی است. دانشجو موظف است: فکرش را عمیق کند، سوادش را تقویت کند، معرفتش را گسترش دهد، مطالعهاش را جدی کند و بینش اجتماعی و فرهنگیاش را ارتقا دهد
دوم: کیفیت فکری، نقطه مقابل جمود است.
دانشجویی که: اهل مطالعه است، قدرت تحلیل دارد، نگاه عمیق دارد، افقنگر است، پرسشگر است، نوآور است و اهل معرفت است، نمیتواند فضای جمود را تحمل کند؛ او خودبهخود «ضدتحجر» میشود.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
«هر یک نفر از شما وقتی اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی و روشنفکری است، میتواند این مفاهیم را گسترش دهد.»
این یعنی: هر دانشجو یک «هسته مقاومت ضد جمود» است.
۵. مبارزه با جمود، یک جنگ فرهنگی است
برای مقابله با جمود باید:الف) تولید گفتمان کرد؛ نه کپی کرد، نه تکرار کرد و نه سکوت کرد؛
ب) حلقه فکری ساخت؛ گفتگو، کرسی آزاداندیشی، نشست تحلیل، گروه مطالعاتی و کلاسهای خودجوش؛
پ) به دانش و معرفت عمق داد؛ مطالعه جدی، فلسفه، علوم انسانی، معرفت دینی و تحلیلهای علمی؛
ت) الگوی فرهیختگی شد؛ وقتی دانشجو خودش فرهیخته باشد، فرهنگ فرهیختگی را هم «تولید» میکند و هم «تکثیر».
۶. دانشجو چگونه میتواند مؤثر باشد؟
رهبر معظم انقلاب صریح میگویند:«دانشجویان میتوانند در این زمینه مؤثر باشند.»
یعنی: دانشگاه، با حرکت مدیران یا استادان تغییر نمیکند؛ تغییر فرهنگی از پایین به بالا است.
دانشجوی مؤثر باید:
* مطالعهمحور باشد؛
* فضای گفتگو بسازد؛
* نقد علمی را ترویج کند؛
* از ترجمهمحوری به سمت تولید فکر برود؛
* برنامه فرهنگی مبتنی بر عمق اجرا کند؛
* در برابر سطحینگری مقاومت کند؛
* در برابر تکرار کلیشهها مقاومت کند.
این دقیقا همان «دانشجوی تراز انقلاب» است که رهبر انقلاب میپسندند.
۷. رابطه این فراز با جهاد تبیین
این فراز، یک نقشه روشن برای مجاهدان تبیین است.در میدان جهاد تبیین:
* دشمن اصلی، تحریف و جهل است؛
* ابزار اصلی، علم و معرفت است؛
* روش اصلی، گفتگو و روشنگری است؛
* میدان اصلی، دانشگاه است.
جمود یعنی تحریف؛ و مقابله با جمود یعنی تبیین.
جهاد تبیین در معنای واقعی یعنی: آزادسازی فکر، آزادسازی اندیشه و آزادسازی فضاهای بسته فرهنگی.
۸. نتیجه کلان:
رهبر معظم انقلاب یک جریان فکری را طراحی میکنند، نه یک توصیه فردی. این جریان شامل سه اصل اساسی است:۱. جمود، یک فرهنگ است و باید فرهنگی با آن برخورد کرد.
۲. عامل اصلی مقابله با جمود، دانشجوی فرهیخته و اهل معرفت است.
۳. هر دانشجو باید خود را هستهای از مبارزه با تحجر بداند.
این نگاه، دانشگاه را تبدیل میکند به:
* میدان پویایی؛
* کانون اندیشهورزی؛
* مرکز تولید فکر؛
* موتور روشنفکری اصیل اسلامی؛
* پایگاه مقابله با جهل، تحجر و انجماد.
۹. پیشنهادهای عملی برای دانشجویان و تشکلها
برای تقویت «کیفیت فکری» بهعنوان راهحل مقابله با جمود:برای هر دانشجو:
* برنامه مطالعه عمیق تنظیم کند؛
* یک گروه مطالعاتی ثابت تشکیل دهد؛
* کتابهای پایه معرفتی (اسلامی، فلسفی، تمدنی، علوم انسانی) بخواند؛
* مهارت تحلیل متون بیاموزد؛
* گفتگو را تمرین کند؛
* پرسشگری را زنده نگه دارد.
برای تشکلها:
* کرسیهای واقعی آزاداندیشی برگزار کنند؛
* نشستهای «نقد اندیشه» ایجاد کنند؛
* حلقههای معرفتی پایدار شکل دهند؛
* دورههای تربیت تحلیلگر برگزار کنند؛
* فضای فرهیختگی و مطالعهمحوری را در دانشگاه تقویت کنند.
جمعبندی:
این فراز، یکی از بنیادیترین مبانی مقام معظم رهبری درباره «اصلاح فرهنگی دانشگاه» است.ایشان میگویند:
* جمود، یک فرهنگ بسته است.
* مقابله با فرهنگ بسته، با قدرت سخت ممکن نیست.
* راه مقابله، ارتقای کیفیت فکری دانشجویان است.
* هر دانشجو باید خود را هسته تحول فرهنگی بداند.
به بیان دیگر: دانشگاه وقتی زنده و پویا میشود که دانشجویانش عمیق، فرهیخته، پرسشگر و اهل معرفت باشند و جمود زمانی از بین میرود که جریان فکری تولید شود، نه اینکه فقط اعتراض شود.

فراز پنجم: لطفاً نظر خود را در مورد آینده فعالیتهای سیاسی دانشجویان و سمت و سوی این حرکات بفرمایید.
پاسخ رهبر معظم انقلاب:من سه، چهار سال قبل از این گفتم که دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم. یک سال بعد از آن، یا همان وقتها، در یک اجتماع دانشجویی گفتم که اشتباه نکنید؛ من که میگویم فعّالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسؤولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را اینگونه تعبیر میکنند. فکر میکنند فعّالیت سیاسی، یعنی سیاسیکاری! این، یک نوع سیاسیکاری و یک نوع تقلّب است که آدم تصوّر کند فعّالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل میشود؛ نه. فعّالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست. این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب میخورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحمّلش خیلی سخت است. بالاخره اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایی پیدا نمیکنند. عقیده من، هنوز هم همین است.(۵)
تحلیل فراز پنجم: قدرت تحلیل؛ هدف سیاستورزی دانشجویان
۱. «گفتم که دانشجویان باید سیاسی شوند»
متن فراز: «من سه، چهار سال قبل از این گفتم که دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم.»تحلیل و تبیین:
این جمله، «اصل سیاستورزی دانشجویی» را بهعنوان یک نیاز هویتی معرفی میکند، نه یک انتخاب اختیاری.
در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، دانشگاه تنها محل آموزش تکنیک نیست؛ بلکه محل تربیت نسل آینده مدیران، نخبگان، تحلیلگران و تصمیمسازان کشور است.
بنابراین:
* دانشجو اگر سیاسی نباشد، نگاه کلان ندارد.
* اگر تحلیل سیاسی نداشته باشد، قدرت تشخیص فتنه و جریانسازی را ندارد.
* اگر از تحولات جامعه بیخبر باشد، فردی صرفاً تکنسین و مصرفکننده دانش خواهد بود، نه سازنده آینده.
همچنین تعبیر تند ایشان علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند نشان میدهد:
* از نگاه ایشان، «سیاستزدایی اجباری» خیانت علمی و فرهنگی است.
* سیاستزدایی، دانشجو را به موجودی منفعل، بیتحلیل و حتی «فریبپذیر» تبدیل میکند.
نکته مهم: سیاستورزی مورد نظر ایشان مقابل مردمسالاری دینی، بصیرت، و مسئولیت اجتماعی است؛ نه سیاستبازی جناحی.
نتیجه: سیاست، جزء هویت دانشجویی است؛ نه انحراف از آن.
۲. «فعالیت سیاسی الزاماً علیه دولت و نظام نیست»
متن فراز: «اشتباه نکنید؛ من که میگویم فعالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسئولان و علیه نظام باشد.»تحلیل و تبیین:
رهبر معظم انقلاب در اینجا یک تحریف رایج را اصلاح میکنند. در برخی ذهنها، مخصوصا تحت تأثیر جریانهای معاند یا رسانههای تفرقهافکن، چنین جا افتاده است که:
* فعالیت سیاسی یعنی فریاد زدن، اعتراض دائمی و تخریب همهچیز.
* دانشجوی سیاسی، یعنی دانشجویی که هر روز علیه بخشی از ساختار رسمی کشور شعار بدهد.
مقام معظم رهبری این نگاه را نوعی تحریف سیاست میدانند، زیرا:
* سیاست = تحلیل، فهم، آگاهی، قدرت تشخیص؛
* نه فحاشی یا سنگاندازی؛
* نه هیجان بیریشه؛
* نه برچسب زدن به مردم و مسئولان؛
* نه سیاهنمایی.
از نگاه ایشان، «سیاست ضد نظام» الزامی نیست؛ اما «سیاست دارای تحلیل» ضروری است.
نتیجه: دانشجوی سیاسی، لزوما معترض نیست؛ اما لزوماً تحلیلگر است.
۳. «فعالیت سیاسی ≠ سیاسیکاری»
متن فراز: «بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را اینگونه تعبیر میکنند. فکر میکنند فعالیت سیاسی، یعنی سیاسیکاری! … نه. فعالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست.»تحلیل و تبیین:
در این بخش، رهبر معظم انقلاب یک مرزبندی معرفتی ایجاد میکنند:
* «فعالیت سیاسی» = تلاش برای افزایش قدرت تحلیل
* «سیاسیکاری» = تخریب، غوغاسالاری، استفاده ابزاری از فضای دانشجویی
سیاسیکاری یعنی:
* استفاده ابزاری از دانشجو برای دعواهای جناحی؛
* سوءاستفاده از هیجانات جوانان؛
* بازیکردن با احساسات دانشجویان؛
* دوقطبی کردن محیط علمی؛
* تبدیل دانشگاه به میدان درگیری جناحها.
اما فعالیت سیاسی یعنی:
آگاهی، مطالعه، تحلیل، پرسش، گفتگو، مسئولیتپذیری اجتماعی و فهم میدان سیاست، نه مجادله سیاسی.
نقطه بسیار مهم:
رهبر معظم انقلاب «قدرت تحلیل» را اصل سیاستورزی دانشجویی معرفی میکنند. این یعنی هدف از سیاست، ایجاد بصیرت و توان تشخیص جریان حق و باطل در میدان قدرت و اطلاعات است.
نتیجه: هدف سیاستورزی دانشجویی، رشد عقلانیت و قدرت تحلیل است، نه بازی در زمین جناحها.
۴. «دانشجوی بدون تحلیل، فریب میخورد»
متن فراز: «این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب میخورد؛ و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحملش خیلی سخت است.»تحلیل و تبیین:
این جمله یکی از کلیدیترین جملات رهبر معظم انقلاب درباره «سیاست دانشجویی» است.
چرا فریب خوردن دانشجو سخت است؟
چون دانشجو: جوان است، پاک است، صادق است، نیروی محرکه جامعه است، موتور تحول اجتماعی است و فردا مدیر کشور خواهد شد.
بنابراین اگر دانشجو فریب بخورد: آینده فریب میخورد، نخبگان آینده منحرف میشوند، جامعه هزینه کلان میپردازد و دانشگاه از مسیر پیشرفت منحرف میشود.
فرایند فریب خوردن دانشجو:
نیرویی که تحلیل ندارد:
* زود هیجانزده میشود؛
* زود از چیزی ناامید میشود؛
* زود تحت تأثیر رسانه قرار میگیرد؛
* زود تحریک یا تهییج میشود؛
* زود مرعوب عملیات روانی میشود.
به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب تحلیل سیاسی را «سپر دفاع شناختی دانشجو» میدانند.
نتیجه: دانشجوی بیتحلیل، لقمه آسان جنگ نرم است.
۵. «چگونه قدرت تحلیل سیاسی ایجاد میشود؟»
متن فراز: «اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند.»تحلیل و تبیین:
این جمله یک «نقشه راه عملی» است. قدرت تحلیل از طریق: مطالعه، نوشتن، گفتگو، نقد، مناظره، تحلیل مسائل روز، حضور در کرسیهای آزاداندیشی و مواجهه با اندیشههای متفاوت به دست میآید.
فعالیت سیاسی یعنی:
خواندن تاریخ، فهم استعمار، شناخت جریانهای سیاسی، تحلیل رسانهها، فهم سازوکار قدرت، آشنایی با تحولات منطقه و جهان، پیگیری مسائل کشور و تحلیل سخن رهبران، نخبگان، جریانها.
این دقیقا همان فضای مطلوب رهبر معظم انقلاب است: دانشگاهی که زنده است، چون دانشجویانش تحلیلگرند.
نتیجه: قدرت تحلیل، محصول فعالیت سیاسی سالم و معرفتمحور است.
۶. «عقیده من، هنوز هم همین است»
متن فراز: «عقیده من، هنوز هم همین است.»تحلیل و تبیین:
این جمله نشان میدهد:
* تحلیل سیاسی دانشجو، یک نیاز ثابت و دائمی است؛
* سیاستورزی دانشجویی، یک تاکتیک مقطعی نیست؛
* تغییر دولتها یا تحولات روز، ضرورت سیاستورزی دانشجویی را تغییر نمیدهد؛
* این دغدغه، بخشی از «نظریه کلی رهبری درباره دانشگاه» است؛
پس: سیاستورزی دانشجویی یک اصل ثابت و بنیادین در نگاه رهبر انقلاب است، نه تصمیمی مرتبط با شرایط خاص.
جمعبندی:
مقام معظم رهبری در این فراز، یک «منشور سیاستورزی دانشجویی» ارائه میکنند.سه اصل بنیادین این منشور:
۱. دانشجو باید سیاسی باشد
سیاست یعنی درک واقعیتهای جامعه و جهان؛ نه بیتفاوتی.
۲.فعالیت سیاسی برای افزایش قدرت تحلیل است
نه برای تخریب، نه برای فحاشی، نه برای اعتراضسازی، نه برای سیاهنمایی و نه برای بازی جناحی.
۳. سیاستگریزی، بزرگترین آسیب هویتی دانشجو است
* دانشجوی غیرسیاسی = دانشجوی بیتحلیل
* دانشجوی بیتحلیل = دانشجوی فریبپذیر
* دانشجوی فریبپذیر = خسارت برای کشور
راهکارهای کاربردی برای دانشجویان و تشکلها
برای دانشجویان:* روزانه تحلیل بخوانند و با هم گفتگو کنند؛
* رویدادهای داخلی و جهانی را پیگیری کنند؛
* تاریخ معاصر ایران و جهان را جدی بخوانند؛
* مهارتهای تحلیل رسانه و خبر را یاد بگیرند؛
* عضو یک جمع مطالعات سیاسی شوند؛
* از هیجان پرهیز و از تفکر استقبال کنند.
برای تشکلهای دانشجویی:
* کرسیهای آزاداندیشی واقعی برگزار کنند؛
* کارگاههای تحلیل سیاسی راهاندازی کنند؛
* جلسات مباحثه هفتگی تشکیل دهند؛
* تولید محتوا و تحلیل رویدادهای کشور؛
* پرورش نسل تحلیلگر، نه نسل شعاردهنده؛
* مقابله با سیاسیکاری و جناحزدگی.
در واقع این فراز، بیانگر نگاه عمیقی است که رهبر معظم انقلاب سالها درباره آن سخن گفتهاند:
دانشجوی سیاسی = دانشجوی تحلیلگر = دانشجوی غیرقابل فریب = دانشجوی مفید برای آینده کشور
در عصر جنگ ترکیبی، عملیات روانی و رسانههای مسموم، این منشور یک ضرورت حیاتی است.

فراز ششم: اولویتهای سیاسی، فرهنگی در دانشگاهها و راهکارهای صحیح حرکتهای دانشجویان مسلمان انقلابی را در رسیدن به آنها بیان فرمایید.
پاسخ رهبر معظم انقلاب:به نظر من، اولویّتهای سیاسی امروز، نباید موضوعات را مشخّص کند؛ روشها را باید مشخّص کند؛ موضوعات خیلی تفاوتی نمیکند. به نظر من، بحثهای سیاسی دانشجویان خوب است. بحث کنند؛ منتها بحثهای جستجوگر و کاوشگر، نه بحثهای فرمایشی. ما مثلاً به بعضی از شخصیتها یا افراد یا مقاماتی که همه چیز را فرمایشی بیان میکنند، اعتراض میکنیم؛ اما بعد ناگهان میبینم که فلان دانشجو در یک گردهمایی، اجتماع کوچک یا بزرگ، یک فرمایش صادر میکند! اگر فرمایش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجویی باید باز، قابل کشش، قابل انعطاف، قابل کم و زیاد شدن باشد، تا در نتیجه قدرت تحلیل سیاسی دانشجو بالا برود. هدف بحثهای سیاسی دانشجویی باید همین باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند. در مورد مسائل فرهنگی هم همینطور است. حالا اگر وارد این بحث شویم، خیلی طول میکشد؛ اینها بحثهای طولانی است.(۶)
تحلیل فراز ششم: روشمحوری؛ راز پیشرفت فعالیتهای سیاسی و فرهنگی دانشجویان
۱. صورت مسأله: طرح پرسش درباره «اولویتهای سیاسی–فرهنگی» و «راه صحیح حرکت دانشجویان»
پرسش ناظر به دو چیز است:* اولویتهای سیاسی و فرهنگی دانشگاه چیست؟
* و مسیر صحیح حرکت دانشجوی مسلمان انقلابی برای رسیدن به آنها چیست؟
رهبر معظم انقلاب برخلاف انتظار معمول که شاید فهرستی از اولویتها ارائه کنند، به یک نکته بنیادینتر، ریشهایتر و راهبردیتر میپردازند:
اولویتهای حقیقی در سیاست، موضوعمحور نیست؛ بلکه روشمحور است.
۲. «اولویتهای سیاسی نباید موضوعات را مشخص کند؛ روشها را باید مشخص کند»
تحلیل:این جمله یک تغییر پارادایم (الگوواره) است. بسیاری گمان میکنند اولویت سیاسی یعنی: کدام فرد؟، کدام جناح؟، کدام مطالبه؟، کدام اعتراض؟ و کدام موضعگیری؟
اما رهبر معظم انقلاب میگویند: "اولویت، موضوع نیست؛ روش است."
یعنی: آنچه دانشجو را میسازد، نه موضوعات سیاسی روزمره، بلکه «روش اندیشیدن سیاسی» است.
* موضوعات گذرا هستند، اما روش، شخصیتساز است.
* موضوعات تغییر میکنند، ولی روش قدرت تحلیل میسازد.
* موضوعات سطحاند، روش عمق است.
این نگاه کاملا در راستای مبانی «جهاد تبیین» است؛ چون جهاد تبیین دنبال ساختن «تحلیلگر» است، نه «مصرفکننده هیجان سیاسی».
بنابراین اولویت دانشجو این نیست که درباره چه چیزی بحث کند، بلکه این است که چگونه بحث کند.
۳. «بحث سیاسی خوب است، اما باید جستجوگر و کاوشگر باشد؛ نه فرمایشی»
تحلیل:اینجا رهبر معظم انقلاب یک خطکشی مهم انجام میدهند:
* بحث سیاسی مطلوب
* بحث سیاسی ممنوع
بحث مطلوب: جستجوگر، کاوشگر، تحلیلی، پرسشگر، عمیق، مبتنی بر مطالعه و ناظر به حقیقت، نه هیاهو است.
بحث ممنوع: فرمایشی، قالببندیشده، دیکتهشده، تقلیدی، شعاری، هیجانی، جناحی، یکسویه و فاقد پرسشگری است.
این بخش در واقع ادامه تحلیل ایشان درباره «سیاسیکاری» است: سیاستی که از بیرون دیکته میشود، نه از درون اندیشه برمیخیزد.
دانشجوی انقلابی اگر بحث فرمایشی کند، حتی اگر ظاهرش انقلابی باشد، «ضدانقلابی» است؛ چون:
* عقلش تعطیل است؛
* قدرت تحلیلش رشد نمیکند؛
* زبانش تکرارکننده است؛
* هویت سیاسیاش برآمده از خودش نیست.
بنابراین «بحث سیاسی خوب» یعنی بحثی که دانشجو را به نماینده جریان حقیقتجو تبدیل کند، نه پیادهنظام بازیهای سیاسی.
۴. «اگر فرمایش بد است، همهجا بد است»
تحلیل:این جمله بسیار مهم است؛ چون معنایش این است که:
* دانشجوی انقلابی نمیتواند معیار دوگانه داشته باشد؛
* نمیتواند «فرمایشی بودن» را برای بعضیها بد بداند، اما در عمل خودش تکرار همان رفتار باشد؛
* نمیتواند نقد «سیاستزدگی» کند، اما خودش «سیاستبازانه» سخن بگوید؛
* نمیتواند علیه تحجر سخن بگوید ولی در بحثها خشک و بسته باشد؛
* نمیتواند از آزادی نقد دفاع کند اما خود تحمل نقد نداشته باشد.
این جمله، مبنای تربیتی و اخلاقی برای دانشجوی انقلابی است:
صداقت در روش، نه فقط صراحت در موضوع.
۵. «بحث دانشجویی باید باز، قابل کشش و انعطافپذیر باشد»
تحلیل:ویژگیهای یک «بحث دانشجویی اصیل» از نگاه مقام معظم رهبری:
* باز؛
* قابل کشش (توسعهپذیر)؛
* قابل کم و زیاد شدن (انعطاف محتوا)؛
* پذیرای سؤال و اشکال؛
* پذیرای نقد؛
* پذیرای تحول و تکامل؛
* بدون خط قرمزهای ذهنی و جناحی.
چنین بحثی، کلاس هویتسازی است.
دانشجویان در این فرآیند:
* قدرت استدلال پیدا میکنند؛
* در برابر شبهه مقاوم میشوند؛
* مهارت گفتگو میآموزند؛
* از تحریف رسانهها مصون میمانند؛
* عقلانیت سیاسیشان رشد میکند.
این نوع مباحث، مهمترین سازوکار تولید «تحلیل سیاسی» در دانشگاه هستند.
۶. «هدف بحث سیاسی دانشجویان باید بالا بردن قدرت تحلیل باشد»
تحلیل:این جمله، ستون فقرات بیانات این بخش است. در واقع مقام معظم رهبری میفرمایند:
* هدف تشکلها قدرتنمایی نیست؛
* هدف تجمعها تسویهحساب جناحی نیست؛
* هدف سخنرانیها هیجانآفرینی نیست؛
* هدف مناظرهها تخریب طرف مقابل نیست؛
* هدف بیانیهها غوغاسالاری نیست.
* هدفِ یگانه و اصلی عبارت است از: رشد قدرت تحلیل سیاسی دانشجو.
قدرت تحلیل یعنی:
* توان تشخیص حق و باطل؛
* توان فهم روندهای کلان؛
* توان مواجهه با اخبار جعلی؛
* توان تحلیل عملیات روانی؛
* توان دیدن واقعیتها بدون هیجان؛
* توان تفکیک دوست و دشمن؛
* توان فهم نقشه دشمن؛
* توان دفاع منطقی از آرمانها؛
* توان تبدیل پرسش به معرفت.
اینها دقیقا همان مهارتهایی هستند که «مجاهد تبیین» باید داشته باشد.
۷. «در مسائل فرهنگی نیز همینطور است»
تحلیل:این جمله به ظاهر کوتاه، اما بسیار عمیق است.
یعنی:
* همانگونه که سیاست دچار خطر «فرمایشی شدن» است، فرهنگ نیز دچار خطر «ظاهرسازی، شعارزدگی و کلیشهسازی» است.
* همانگونه که در سیاست، اولویت «روش» است، در فرهنگ نیز اولویت «روش تربیت، روش مواجهه، روش گفتگو و روش تولید فرهنگ» است.
* همانگونه که بحث سیاسی باید جستجوگر باشد، بحث فرهنگی نیز باید کاوشگر باشد.
این جمله، یک نقشه راه فرهنگی برای جنبش دانشجویی است:
فرهنگسازی باید زنده، پویا، قابل نقد، قابل تکامل و عمیق باشد؛ نه کلیشهای، نه مراسممحور، نه تکراری، نه فرمایشی.
جمعبندی: «حرکت صحیح دانشجوی مسلمان انقلابی»
از مجموع این بیانات راهگشای مقام معظم رهبری، میتوان چند اصل کلیدی استخراج کرد:اصل ۱: اولویت، روش است نه موضوع
تصمیمگیری دانشجو نباید اسیر موجهای رسانهای، درگیریهای سیاسی یا موضوعات روزمره شود.
اصل ۲: سیاستورزی جستجوگر، نه سیاستورزی فرمایشی
حرکت دانشجوی انقلابی باید مبتنی بر مطالعه، تحلیل و پرسش باشد.
اصل ۳: بحثها باید باز و انعطافپذیر باشند
هر ساختار بسته، ذهن را میبندد و قدرت تحلیل را از بین میبرد.
اصل ۴: هدف نهایی، تربیت «دانشجوی تحلیلگر» است
دانشجوی بیتحلیل، پیچومهرهای در ماشین سیاستبازیهاست.
دانشجوی تحلیلگر، موتورِ روشنفکری انقلاب اسلامی است.
اصل ۵: فرهنگ نیز همانند سیاست نیازمند روشهای آزاد و زنده است
فرهنگسازی مأموریت اصلی تشکلهای انقلابی است؛ اما نه بهصورت شعاری و کلیشهای.
راهکارهای عملی برای دانشجویان انقلابی
در حوزه سیاسی:* تشکیل حلقههای تحلیل هفتگی؛
* مطالعه مستمر تاریخ معاصر؛
* تحلیل رسانه و خبر؛
* شرکت در کرسیهای آزاداندیشی؛
* مناظره علمی با حفظ اخلاق؛
* پرهیز از بیانیهنویسیهای دیکتهای.
در حوزه فرهنگی:
* تولید محتوا بهجای تکرار محتوا؛
* مطالعه مبانی معرفتی (قرآن، نهج البلاغه، اندیشه امامین انقلاب)؛
* ایجاد فضای گفتگوی آزاد فرهنگی؛
* طراحی برنامههای پرسشمحور، نه شعاری؛
* پیوند مطالعات فرهنگی با مسائل واقعی جامعه.

فراز هفتم: عمدهترین وظیفه جوانان حزباللهی و انقلابی چیست؟
پاسخ رهبر معظم انقلاب:به نظر من، جوانان انقلابی دانشگاه - چون بحث دانشجو را داریم - سعی کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روی محیط خودشان، اثر فکری و روانی بگذارند. این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات میتواند مجموعه پیرامونی خودش را - کلاس را، استاد را و حتّی دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسیکاری بهدست نمیآید؛ با معنویت بهدست میآید، با صفا بهدست میآید، با استحکام رابطه با خدا بهدست میآید. عزیزان من! رابطه با خدا را جدّی بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، برای شما خیلی لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید.(۷)
تحلیل فراز هفتم: رسالت جوان مومن انقلابی؛ رشد علمی، تعمیق معرفت و نفوذ معنوی
۱. «خوب درس بخوانند» ـ جهاد علمی به عنوان اولین وظیفه هویتی
رهبر معظم انقلاب بحث را با یک نکته آغاز میکنند که شاید به ظاهر ساده به نظر برسد اما بنیادینترین رکن «هویت جوان انقلابی» در دانشگاه است: «سعی کنند خوب درس بخوانند.»این عبارت کوتاه، حامل چند پیام کلیدی است:
* وظیفه اول دانشجوی انقلابی، تولید علم است، نه تولید هیجان؛
* بدون جهاد علمی، انقلاب بیپشتوانه معرفتی میماند؛
* نسل مومنِ بیسواد، در میدان تمدنسازی حرفی برای گفتن ندارد؛
* علم، ستون فقرات قدرت ملّی و مقاومت هوشمندانه است.
در نگاه رهبر معظم انقلاب، «درس خواندنِ خوب» یعنی:
عمق علمی، پژوهش، خلاقیت، روشمندی، تولید اندیشه، توان حل مسأله و ارتباط علم با نیازهای کشور.
در حقیقت، جوان انقلابی که «بیسوادی متدین» باشد، خطرش کمتر از دشمن نیست؛ چون جای نخبه را میگیرد اما کارآمد نیست. بنابراین نخستین وظیفه جوان حزباللهی، جهاد علمی است؛ نه فعالیت سیاسی، نه کار تشکیلاتی، نه شعار.
۲. «خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند» ـ رشد عقلانی و معرفتی
نکته دوم، تکمیلکننده نکته اول است: «خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند.»معنای این فراز:
* درسخواندن کافی نیست؛ باید معرفت هم رشد کند؛
* جوان انقلابی، هم باید عالم باشد و هم آگاه؛
* فکر بدون معرفت، به پراگماتیسم و عملزدگی میانجامد؛
* معرفت بدون فکر، به احساسات مذهبی خام و غیرکارآمد تبدیل میشود.
بر اساس منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، «معرفت» یعنی:
* شناخت عمیق مبانی انقلاب؛
* فهم توحید، ولایت، عدالت، مقاومت، عقلانیت؛
* نگاه کلان و تمدنی؛
* درک درست از جهان، غرب، دشمنیها و آینده کشور؛
* توان تحلیل مسائل سیاسی_اجتماعی.
یعنی جوان انقلابی باید ذهن روشن، بینش دقیق و درک حکمی داشته باشد؛ این پایه جهاد تبیین است.
۳. «سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند نه منفعل» ـ اصل اثرگذاری اجتماعی
در این بخش، رهبر معظم انقلاب وارد مرحله سوم تربیت میشوند: اثرگذاری اجتماعی.ایشان سه محور را برجسته میکنند:
* «اثر بگذارند»
* «فعال باشند، نه منفعل»
* «اثر فکری و روانی بگذارند»
این یعنی:
* وظیفه جوان انقلابی، تماشاچی بودن نیست؛
* باید هویت، رفتار و گفتار او، محیط را تغییر دهد؛
* دانشگاه باید از شخصیت او نور بگیرد، آرامش بگیرد، امید بگیرد، معرفت بگیرد.
اثرگذاری دانشجو در نگاه مقام معظم رهبری:
* با قلم و تحلیل؛
* با اخلاق و صداقت؛
* با معرفت و آرامش؛
* با نشاط و معنویت؛
* با منش انقلابی، نه با زور و صدا.
دانشجویی که اثرگذار است، «جریانساز» میشود؛ بقیه را با خود بالا میبرد؛ کلاس، استاد و جمع دوستان را ارتقا میدهد. این، همان جهاد تبیین میدانی است.
۴. «این کار با سیاسیکاری بهدست نمیآید» ـ خطکشی مهم با سیاستبازی
این جمله، یکی از دقیقترین مرزبندیهای رهبر انقلاب است: «این کار با سیاسیکاری بهدست نمیآید.»چرا؟ چون:
* سیاسیکاری، ذهنها را مسموم میکند؛
* اعتماد را از بین میبرد؛
* روابط را آلوده به رقابت و دشمنپنداری میکند؛
* جوان را از صداقت دور میکند؛
* هیجان، جای معرفت را میگیرد؛
* شعار، جای تحلیل را میگیرد؛
* ظاهر انقلابی، جای باطن انقلابی را میگیرد.
سیاسیکاری یعنی:
* گعدههای جناحی؛
* ادبیات تند؛
* بیانیههای غیرمطالعهشده؛
* بزرگنمایی اختلافات؛
* هیاهو بجای کار فکری؛
* حمله به افراد بهجای تبیین واقعیتها.
رهبر معظم انقلاب هشدار میدهند:
اگر اثرگذاری را با سیاسیکاری بخواهیم، اثر منفی تولید میشود؛ نه اثر سازنده.
۵. «با معنویت، با صفا، با استحکام رابطه با خدا بهدست میآید» ـ رکن سوم: شخصیت معنوی
در نگاه مقام معظم رهبری، جوان انقلابی سه بعد دارد: عمق علمی، عمق فکری و عمق معنوی.و تا این سه کنار هم نباشند، «اثرگذاری» رخ نمیدهد. ایشان ریشه اثرگذاری را چنین معرفی میکنند:
معنویت، صفا و رابطه مستحکم با خدا.
این سه عنصر، نیروی نرمافزاری شخصیت را میسازند.
* معنویت یعنی: پاکی درون، تواضع، پرهیز از تظاهر، تقوا، مراقبه و نیت الهی در کارها.
* صفا یعنی: صداقت، مهربانی، طهارت در روابط، بیغلوغش بودن و اخلاق کریمانه.
* رابطه با خدا یعنی: ارتباط روزانه، شهود حضوری و یاد دائمی، توکل و امید، آرامش معنوی و نترسیدن از سختیها.
اثرگذاری حقیقی تنها از اینجا آغاز میشود.
۶. «رابطه با خدا را جدی بگیرید، با خدا حرف بزنید، نماز با حال» ـ تبیین هسته مرکزی هویت جوان حزباللهی
این بخش، نقطه اوج بیانات ایشان است. در واقع، رهبر معظم انقلاب به صراحت میفرمایند:* نماز جزء حاشیه زندگی شما نیست؛ قلب زندگی شماست.
* مناجات، یک ابزار شخصی نیست؛ سازنده شخصیت تمدنی شماست.
* گفتگو با خدا، انرژی سیاسی–اجتماعی شما را میسازد.
* بدون رابطه با خدا، فعالیت انقلابی فقط ظاهری است و فرو میپاشد.
جمله «مبادا اینها را به حاشیه برانید» یک هشدار است:
* دانشگاه، فضای فرساینده است.
* فعالیتها، مشغولیت و شلوغیهای دانشجویی میتواند معنویت را کمرنگ کند.
* اما جوان انقلابی اگر رابطه با خدا را از دست بدهد، دیگر انقلابی نیست؛ فقط فعال است، نه مؤثر.
در واقع، نماز باحال و با توجه، مناجات، گفتگو با خدا، طلب و توسل، بخش خصوصی هویت نیستند، بلکه موتور محرکه شخصیت انقلابیاند.
جمعبندی: «هندسه سهضلعی وظیفه جوان حزباللهی»
این فراز شریف بیانات مقام معظم رهبری، یک نقشه راه جامع ارایه میکند.وظیفه جوان حزباللهی در دانشگاه، سهضلعی است:
۱. رشد علمی: خوب درس بخواند؛ عالم باشد. دانشجو بدون علم، ابزار نیست؛ سربار است.
۲. رشد فکری: معرفت خود را بالا ببرد؛ تحلیل داشته باشد. سادهلوح نباشد؛ فریب جریانها را نخورد.
۳. رشد معنوی و اخلاقی: رابطه با خدا را محکم کند؛ اهل نمازِ باحال باشد. معنویت، موتور اثرگذاری اجتماعی است و از دل این سه ضلع، «اثرگذاری» شکل میگیرد: اثرگذاری بر دوستان، بر کلاس، بر استاد و حتی بر دانشگاه، نه با سیاستبازی؛ با صداقت، نورانیت، صفا و معنویت.
در نتیجه، این فراز، جوهره نگاه رهبر معظم انقلاب به «جوان حزباللهی» است:
جوانی که علم دارد، فکر دارد، نور دارد، و اثر دارد.

فراز هشتم: وظیفه جنبش دانشجویی در کنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟
پاسخ رهبر معظم انقلاب:جنبش دانشجویی؛ یعنی دانشجوی متحرک، دانشجوی فعال؛ دانشجویی که از نیروی فکر و توان جسمی و روحی خودش میخواهد برای پیشرفت استفاده کند؛ آیا فقط اینها مخاطبند؟ بلاشک نه. سنگینترین مسئولیت بر عهدهی مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمی و نخبگان فکری و نخبگان سیاسی، لیکن جریان دانشجوئىِ فعال هم مسئولیت سنگینی دارد. یکی از مسئولیتهای جریان دانشجویی، تلاش برای فهمیدن است؛ یعنی تفکر.
من به نظرم میرسد یکی از کارهای لازم، تشکیل جلسات فکری وسیعی است که مجموعهی دانشجویی، همراه با مجموعهی حوزوی، با برنامهریزی خوب، میتواند به وجود بیاورد تا بنشینند دربارهی مسائل گوناگون فکر کنند. گسترش فکر و پراکندن فکرِ درست و صحیح میتواند همان ثمراتی را ببخشد که ما در زمینههای مسائل علم و فناوری و پیشرفت علوم از دانشجو توقع داریم؛ یعنی شکوفائی، آوردن حرف نو به میدان اندیشه، با یک حرکت صحیح و جهتگیری درست. یکی از کارها این است.
یکی از کارها، مشخص کردن اصول است. ما اصولی داریم که باید از این اصول تخطی نشود. یعنی به نام فکرپردازی و اندیشهپردازی، از اصول انحراف پیدا نشود. اصول، شاخصهای راه صحیح و صراط مستقیم است. خطاست اگر اصول را به دیوارههائی تشبیه بکنیم که انسان از وسط این دیوارهها باید حرکت کند؛ نه، اصول شاخصند. یک راه مستقیمی وجود دارد، یک صراط مستقیمی هست که این، انسان را به هدف میرساند. این صراط مستقیم را باید شناخت، باید کشف کرد. هیچ کس در محدودهی صراط مستقیم زندانی نشده. اجبار به پیمودن صراط مستقیم در هیچ کس نیست. این اصول کسی را اجبار نمیکند، الزام نمیکند، محدود نمیکند، بلکه این اصول انسان را هدایت میکند و به او میگوید که اگر چنانچه بر طبق این اصول حرکت کردی، به آن نتیجهی مطلوب خواهی رسید؛ اگر از این اصول تخطی کردی، به هدف نخواهی رسید. آخر، اشکال بیراهه همین است. بیراهه، دو اشکال دارد: یک اشکال این است که انسان به سرمنزل مقصود نمیرسد؛ اشکال دیگر این است که وقت انسان تلف میشود؛ فرصتها از دست میرود.
این کسانی که در طول این صد سال، صد و پنجاه سال اخیر در کشور ما داعیهی اصلاح و پیشرفت و ترقی سر دادند و ما را حقاً و انصافاً به بیراهه کشاندند، این گناه بزرگ را انجام دادند؛ هم ما در طول این صد و پنجاه سال به مقصد نرسیدیم و عقب ماندیم، هم وقتمان تلف شد. چند نسل پیدرپی باید بیایند، ضایع شوند، در این تیه(بیابان) سرگردانی بروند و به نتیجه نرسند، تا یک وقت یک نسل متوجه بشود که اشتباه کردهاند؛ راه را برگردد، شروع کند از نو حرکت کردن. گناه آن کسانی که جوامع بشری را به بیراهه میکشانند، این است که وقت آنها و عمر آنها و فرصتهای آنها را ضایع میکنند.(8)
تحلیل فراز هشتم: جنبش دانشجویی؛ ستاد فکری دانشگاه در مسیر صراط مستقیم انقلاب
۱. تعریف «جنبش دانشجویی» در نگاه رهبر انقلاب
فراز: «جنبش دانشجویی؛ یعنی دانشجوی متحرک، دانشجوی فعال؛ دانشجویی که از نیروی فکر و توان جسمی و روحی خودش میخواهد برای پیشرفت استفاده کند.»تحلیل:
مقام معظم رهبری، ابتدا معنای حقیقی «جنبش دانشجویی» را روشن میکنند.
جنبش در این نگاه یعنی:
* حرکت، نه رکود؛
* ابتکار، نه انفعال؛
* استفاده از ظرفیت فکری، نه مصرفگرایی؛
* استفاده از توان جسمی و روحی، نه فرسودگی و خستگی؛
* پیشرفتخواهی، نه روزمرگی.
یعنی: جنبش دانشجویی فقط تشکل نیست، فقط تجمع نیست، فقط فعالیت سیاسی نیست؛ بلکه «حیات و تحرک عقلانی–معنوی» در دانشگاه است. این تعریف، جنبش دانشجویی را از سطح فعالیتهای تشکیلاتی به سطح یک «جریان تمدنساز» ارتقا میدهد.
نتیجه: جنبش دانشجویی در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، یک «نیروی درونی برای حرکت جامعه» است؛ نه یک حلقه محدود از فعالان سیاسی.
۲. مسئولیت اصلی بر دوش کیست؟ دانشجو یا سایر نخبگان؟
فراز: «آیا فقط اینها مخاطبند؟ بلاشک نه. سنگینترین مسئولیت بر عهده مسئولان و انواع نخبگان جامعه است… لیکن جریان دانشجویی فعال هم مسئولیت سنگینی دارد.»تحلیل:
رهبر معظم انقلاب چند نکته مهم را یادآور میشوند:
* بار اصلی پیشرفت بر دوش دولت، مدیران و نخبگان جامعه است؛
* دانشجو قرار نیست جای مدیران کشور را پر کند؛
* اما دانشجو معاف از مسئولیت هم نیست؛
* مسئولیت دانشجو متفاوت و تکمیلی است، نه جایگزین مسئولیت مدیران.
این نکته مانع دو آسیب میشود:
۱. «خودبزرگبینی دانشجویی»؛ یعنی دانشجو خیال کند بار کشور روی دوش اوست.
۲. «بیمسئولیتی دانشجویی»؛ یعنی دانشجو خیال کند مسئولیتها مخصوص دیگران است.
در نگاه مقام معظم رهبری، وظیفه دانشجو در مسیر جامعه اسلامی «فکری، فرهنگی و معرفتی» است؛ نه اجرایی و مدیریتی.
نتیجه: دانشجو ضلع فکری و معرفتی تکمیلکننده مسیر پیشرفت است؛ نه جایگزین حاکمیت و نخبگان رسمی.
۳. اولین مسئولیت: «تلاش برای فهمیدن»
فراز: «یکی از مسئولیتهای جریان دانشجویی، تلاش برای فهمیدن است؛ یعنی تفکر.»تحلیل:
در نگاه رهبر معظم انقلاب، مهمترین وظیفه دانشجو این نیست که شعار بدهد یا فعالیت صوری انجام دهد. مهمترین وظیفه او «فهمیدن» است.
فهمیدن در این ادبیات یعنی:
* اندیشیدن عمیق؛
* تحلیلگری؛
* قدرت تشخیص مسیر درست از مسیر غلط؛
* درک اندیشهها، نه تقلید؛
* مطالعه و تولید فکر؛
* جهاد تبیین علمی و معرفتی.
این کار، هسته مرکزی هویت دانشجو در «جامعه اسلامی الگو» است. جامعه اسلامی الگو جامعهای است که «تفکر»، موتور پیشران آن است. بنابراین جنبش دانشجویی باید «جریان تفکر» باشد.
نتیجه: مسئولیت بنیادین جنبش دانشجویی، تولید فکر و تحلیل است؛ نه تکرار حرفها یا فعالیتهای نمایشی.
۴. تشکیل جلسات فکری گسترده با همکاری حوزه
فراز: «به نظرم یکی از کارهای لازم، تشکیل جلسات فکری وسیعی است… مجموعه دانشجویی همراه با مجموعه حوزوی… برای فکر کردن درباره مسائل گوناگون.»تحلیل:
در واقع، رهبر معظم انقلاب یک ساختار عملی برای حرکت دانشجو به سمت جامعه اسلامی ارائه میکنند:
* نشستهای فکری؛
* جلسات عمیق اندیشه؛
* پیوند بین دانشجو و حوزه؛
* برنامهریزی منسجم؛
* گفتگو درباره مسائل مهم کشور.
این پیشنهاد، سه پیام مهم دارد:
۱. پیوند حوزه و دانشگاه یک شعار نیست؛ یک ضرورت تمدنی است؛
۲. تفکر عمیق فقط در فضای جمعی و گفتگوی اندیشهها شکوفا میشود؛
۳. این جلسات باید مستمر، منظم و هدفمند باشند.
این فضاها دقیقا «کارخانه تولید نظریه» هستند؛ کارخانههایی که جامعه اسلامی الگو بدون آنها ساخته نمیشود.
نتیجه: جنبش دانشجویی باید اتاق فکر زنده دانشگاه باشد؛ نه فقط میدان فعالیتهای روزمره.
۵. گسترش فکر و تولید حرف نو
فراز: «گسترش فکر و پراکندن فکر درست و صحیح… شکوفایی، آوردن حرف نو به میدان اندیشه…»تحلیل:
مقام معظم رهبری از جنبش دانشجویی «نوآوری فکری» میخواهند.
این یعنی:
* عبور از کلیشهها؛
* تولید مباحث جدید؛
* ایجاد جریان فکری سالم؛
* بهروزرسانی اندیشه انقلاب؛
* تزریق امید و ایده به جنبش فکری کشور؛
* اجتناب از بیمطالعگی، سطحینگری و شعارگرایی.
این بخش نشان میدهد دانشجوی انقلابی در «جهاد تبیین» نقش ویژه دارد: پراکندن فکر صحیح، مقابله با شبهات، و تولید نظریه.
نتیجه: وظیفه دانشجو، توسعه اندیشه و تولید حرف نو در میدان معرفت است.
۶. ضرورت «مشخص کردن اصول» و پرهیز از انحراف
فراز: «از اصول تخطی نشود… اصول شاخصهای راه صحیح و صراط مستقیم است… اصول کسی را محدود نمیکند؛ هدایت میکند.»تحلیل:
این فراز بسیار عمیق و راهبردی است. رهبر معظم انقلاب یکی از آسیبهای جدی جریانهای فکری را گوشزد میکنند:
* اندیشهپردازیِ بدون چارچوب؛
* نوآوریهای خارج از اصول؛
* تحریف مفاهیم اساسی انقلاب؛
* خروج از صراط مستقیم به نام روشنفکری.
اصول از نگاه مقام معظم رهبری:
* زندان نیست؛
* مانع خلاقیت نیست؛
* ممنوعیتآور نیست؛
* دیوار محدودیت نیست؛
اصول در نگاه ایشان «چراغ هدایت» هستند. آنها:
* مسیر را روشن میکنند؛
* مانع بیراهه میشوند؛
* انرژی نیروها را هدر نمیدهند؛
* جلوی تحریف و سردرگمی را میگیرند.
نتیجه: جنبش دانشجویی باید آزاد بیندیشد، اما در چارچوب اصول انقلاب؛ نه خارج از صراط مستقیم.
۷. هشدار درباره بیراههها و عبرت صد ساله ایران
فراز: «این کسانی که در طول صد سال اخیر داعیه اصلاح سر دادند… ما را به بیراهه کشاندند… چند نسل ضایع شد…»تحلیل:
در واقع، مقام معظم رهبری در این بخش چند هشدار تاریخی میدهند:
* انحراف فکری، هزینهاش دهها سال عقبماندگی است؛
* بیراههها، ملت ایران را یک قرن عقب انداختند؛
* بهخاطر غلط بودن اندیشهها، نسلها تلف شدند؛
این بیان، یک پیام کلیدی دارد: جنبش دانشجویی باید مراقب باشد «اشتباهات صد سال گذشته را تکرار نکند».
بیراهه دو مشکل دارد:
* انسان را به مقصد نمیرساند.
* زمان و عمر را تلف میکند.
این، در واقع تبیین معرفتی مفهوم «گناه تاریخی» است؛ خطایی که مسیر یک ملت را عقب میاندازد.
نتیجه: جنبش دانشجویی باید از هرگونه جریان انحرافی، بیریشه و بیاصول فاصله بگیرد؛ چون هزینه آن، هدر رفتن عمر ملت است.
جمعبندی:
وظایف جنبش دانشجویی برای ساخت جامعه اسلامی الگو بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب در این فراز، عبارتند از:* تولید فکر عمیق؛
* تشکیل جلسات منظم فکری با حوزه؛
* پیوند حوزه و دانشگاه؛
* گسترش فکر صحیح در جامعه؛
* نوآوری فکری در چارچوب اصول؛
* مراقبت از انحراف فکری؛
* تربیت تحلیلگران و نظریهپردازان؛
* شناخت بیراهههای تاریخی و جلوگیری از تکرار آنها؛
* ایفای نقش «اتاق فکر تمدنی» در دانشگاه.
در واقع، جنبش دانشجویی در این نگاه، سرباز عملیات روانی نیست؛ «ستاد فکری جامعه اسلامی آینده» است.

جمعبندی نهایی:
هندسه مسئولیت جنبش دانشجویی در مسیر «جامعه اسلامیِ الگو»
از مجموع هشت فراز تحلیلشده در این نوشتار، یک «هندسه واحد» از مسئولیتهای جنبش دانشجویی در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب نمایان میشود؛ هندسهای که از چند بخش اصلی تشکیل شده است و همه آنها به طور هماهنگ، «نقشه حرکت دانشجوی مومنِ انقلابی» را برای رسیدن به جامعه اسلامیِ الگو شکل میدهد:۱. هویتسازی فردی
دانشجوی الگو، اول باید خود را بسازد: علم، فکر، اخلاق، معنویت، ورزش، تهذیب و اتصال دائمی به خدا. بدون این پایه، هر فعالیت اجتماعی و سیاسی پوستهای توخالی خواهد بود.۲. تربیت قدرت تحلیل و مقاومت در برابر فریب
اولویت جنبش دانشجویی نه سیاسیکاری، بلکه «روش صحیح فعالیت سیاسی» است: آزاداندیشی، کاوشگری، گفتگو، نوشتن، مطالعه و تمرین تحلیل. هدف این است که نسل دانشجو «فریبناپذیر» شود.۳. ایجاد جریان فکری در دانشگاه
دانشجوی موفق باید محیط خود را متحول کند. این تحول با ایجاد «واحدهای فکر» شکل میگیرد: حلقههای معرفتی، جلسات اندیشهورزی، پیوند با حوزه، مباحثههای آزاد و تولید فکر صحیح.۴. اصولگراییِ هوشمندانه و مرزبندی با بیراههها
اصول انقلاب مانند چراغهای هدایتاند. نه محدودکنندهاند نه مانع خلاقیت. هرگونه تولید فکر اگر بخواهد اثرگذار باشد، باید در چارچوب این شاخصها باشد تا جامعه دوباره دچار سرگردانی و انحراف نشود.۵. مبارزه با محافظهکاری، جمود و سیاستبازی
دانشجو باید صریح، صادق و اهل پذیرش خطا باشد. محافظهکاری، جمود و سیاسیکاری آفت جنبش دانشجویی و قاتل امید اجتماعیاند.۶. اثرگذاری اجتماعی مبتنی بر صفا و معنویت
مهمترین پیام رهبر معظم انقلاب این است: اثرگذاری حقیقی نه از سیاستبازی، بلکه از «معنویت، صفا، اخلاق و ارتباط با خدا» میروید. این عنصر، موتور محرکهای است که جامعه را متحول میکند.۷. پرهیز از تکرار تجربههای تلخ تاریخی
بزرگترین خطر، بازتولید مسیرهای غلط گذشته است: روشنفکریهای بیپایه، تقلید از غرب، نظریهپردازی بدون اصول و بیراهههایی که نسلها را تباه کردند. جنبش دانشجویی باید چشم بیدار تاریخ باشد.پیشنهادهای کاربردی برای تحقق عملی منویات رهبر انقلاب در دانشگاهها
در ادامه، پیشنهادهایی کاملا عملی، قابل پیادهسازی و مبتنی بر هر هشت فراز ارایه میشود:پیشنهادهای سطح فردی (ویژه دانشجویان)
* تنظیم «برنامه رشد متوازن» هفتگی شامل درس، مطالعه، ورزش، مباحثه و معنویت.* نوشتن «دفتر تفکر» برای مرور اندیشهها، خطاها و تحلیلهای سیاسی_اجتماعی.
* افزایش ارتباط روزانه با قرآن، نماز با حضور قلب و مناجاتهای کوتاه.
* تمرین «تبیین» در محیط دوستان و کلاس: ساده، علمی، غیرشعاری.
پیشنهادهای سطح جمعی (ویژه تشکلها و حلقهها)
* تشکیل «جلسات فکر» با همکاری اساتید متعهد و طلاب جوان حوزه.* طراحی «باشگاه تحلیل سیاسی» برای تمرین تحلیل، نقد سازنده و نوشتن.
* ایجاد «اتاقهای فکر کوچک» در خوابگاهها یا دانشکدهها با موضوعات تخصصی.
* تشکیل «هستههای پژوهشی دانشجو_طلبه» برای مسائل روز کشور.
پیشنهادهای مرتبط با اصول و صراط مستقیم
* تدوین «نقشه اصول انقلاب» برای استفاده در جلسات و محتواهای آموزشی.* برگزاری کارگاههای «شناخت بیراهههای فکری» در تاریخ معاصر ایران.
* طراحی دوره «اصولگرایی هوشمند» که خلاقیت را در چارچوب شاخصها تقویت کند.
پیشنهادهای رسانهای و جهاد تبیین
* تولید بستههای کوتاه تبیینی (متن، صوت، ویدئو) از بیانات مقام معظم رهبری.* راهاندازی یک «رسانه دانشجویی حقیقتمحور» مبتنی بر تحلیل، نه هیجان.
* تربیت گروهی از «دانشجویان راوی» برای بیان دقیق واقعیتها در فضای دانشگاه.
پیشنهادهای تعامل دانشگاه و حوزه
* نشستهای منظم طلاب و دانشجویان مبتنی بر موضوعات هفتگی مشخص.* تشکیل «انجمن اندیشه میانرشتهای» با حضور استاد دانشگاه و استاد حوزه.
* کارگاههای تلفیقی درباره فلسفه علم، مبانی اندیشه اسلامی، عدالت و آیندهپژوهی.
این اقدامات اگر با پایداری و انسجام دنبال شوند، دانشگاه را به «کانون تولید فکر و نور» تبدیل میکنند؛ همان چیزی که رهبر معظم انقلاب از جنبش دانشجویی انتظار دارند.
نتیجه نهایی:
جنبش دانشجویی در هندسه فکری مقام معظم رهبری، «قلب فکری_معرفتی جامعه» است. نه جایگزین نخبگان حاکمیتی، نه ابزار سیاسی گروهها، نه یک جریان هیجانی؛ بلکه یک «ستاد معرفت و اندیشه» که در نهایت، جامعه اسلامی الگو را از مسیر تفکر، معنویت، اصولگرایی، تحلیلگری و اثرگذاری تربیتی میسازد.سخن پایانی:
دانشجو اگر «متعبد، متفکر، فعال، صریح و اهل اصول» باشد، میتواند یک نسل را از تاریکی بیراههها نجات دهد و لبِ پرتگاههای تاریخی، چراغ راه ملت شود.جنبش دانشجویی وقتی زنده است که:
معنویت را موتور حرکت بداند، علم را ستون فقرات خود بگیرد، فکر را بیرق پیشروی خود سازد، اصول را چراغ هدایت مسیر بداند و حقیقت را، حتی اگر تلخ و دشوار بود، بیملاحظه بیان کند.
این همان نسلی است که میتواند «جامعه اسلامی الگو» را از امکان به واقعیت تبدیل کند؛ نسلی که امید امام خمینی (رحمه الله) و آرزوی شهدا و دغدغه رهبر معظم انقلاب است.
پینوشتها:
۱. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران ۷۷/۲/۲۲
۲. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب ۸۷/۷/۷
۳. همان
۴. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران ۷۷/۲/۲۲
۵. همان
۶. همان
۷. همان
۸. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب ۸۷/۷/۷
نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.