اصفهان در دوره ی آل بویه
(مرداویج بن زیار) یکی از سران دیلمیان به قدری نیرومند شد که سلاله ی آل زیار را تاسیس کرد.وی که بر ولایات مجاور خزر حکومت می کرد،با لشکری بزرگ به سمت غرب ایران حرکت کرد (پیگولوسیکا و دیگران،1354،صص233-234).
به خاطر مخالفتی که با خلیفه ی عباسی و عمال عرب او داشت (پیرنیا،بی تا،ص133)،در سال 319-ه ق،علم طغیان بر ضد خلفا برافراشت و با فتح ایالات غرب ایران،اصفهان را ضمیمه ی قلمرو خود نمود.وی قصد داشت اصفهان را به پایتختی ایران بزرگ برساند،اما بدرفتاری او با مردم اصفهان و بخصوص با غلامان او را ناکام گذاشت و در سال 323 ه ق.به دست غلامانش و در گرمابه- ای در اصفهان به قتل رسید(هنرفر،1372،ص47).پسران بویه که تحت ریاست (مرداویج) حکومت می کردند،با مرگ مرداویج مستقل شدند و سلسله ی آل بویه را بنیان نهادند و حدود یک قرن بر اصفهان حکومت می کردند.
حمدالله مستوفی یکی از اقدامات (رکن الدوله) را کشیدن بارویی به اندازه ی بیست و یک هزار گام به دور اصفهان آن زمان که شامل چهار دیه ( کران)،(کوشک)،(جوباره) و (دردشت) بوده است، میداند و معتقد است پس از این اقدام،جمعیت آنها زیاد شد و به هم پیوست و یک شهر یزرگ شد (حمدالله مستوفی،1362،ص48).
(لرد کرزن ) نایب السلطنه ی هندوستان (1859م.) کارکرد این بارو را به گونه ای ابزار متحد نمودن دو محله ی یهودیه و شهرستان (جی) می داند و می نویسد: اصفهان اسلامی تا سال 319 ه ق/931 م.، به دو محله ی مسلمان نشین (شهرستان) و جهود نشین (یهودیه) تقسیم می شد و میان این دو بخش دیواری بود اما در آن سال رکن الدوله دیلمی هر دو بخش را یکی کرد (کرزن،1378،ص387).
آل بویه،به ترویج مذهب تشیع و به آبادانی و شهرسازی و عمارت ابنیه هم،علاقه نشان دادند؛محله ای به نان طبرک و قلعه ای به این نام به وسیله ی (رکن الدوله) و (موید الدوله) در اصفهان به وجود آمد که قلعه ی آن،حتی در عهد صفویه نیز به عنوان مخزن نفایس و مهمات فرمانروایان،مورد استفاده بود (زرین کوب،1367،ص481). عضدالدوله دیلمی،نیز از کسانی بود که در راه سازی و ساختن پل و آب انبار در راهها اقدامات بسیاری مبذول داشت (فقیهی،1366،ص629).
در دوره ی آل بویه در شهرهای بزرگ هر صنفی،بازاری مخصوص به خود داشت؛از جمه در رسته بازار صرافان در اصفهان(در قرن پنجم) دویست دکان صرافی بود.گذشته از بازارهای سرپوشیده و روباز بازرگانان و پیشه وران،در کاروانسراها نیز حجره و دکان داشتند.بنابر نوشته ی ناسرخسرو در کوچه ی کوطراز اصفهان،پنجاه کاروانسرا بود که هریک بیاعان (فروشندگان) و حجره داران نشسته بودند (ناصرخسرو،1362،ص117).
رکن الدوله،مویدالدوله،فخرالدوله و مجدالدوله به نوبت در اصفهان و عراق سلطنت نمودند تا محمود غزنوی، خاندان آنها را برانداخت و پسرش مسعود،خلقی بسیار بکشت 1 و اصفهان را به جاروب غارت بتاخت (میرزا حسن خان جابری انصاری،1378،ص17).
به خاطر مخالفتی که با خلیفه ی عباسی و عمال عرب او داشت (پیرنیا،بی تا،ص133)،در سال 319-ه ق،علم طغیان بر ضد خلفا برافراشت و با فتح ایالات غرب ایران،اصفهان را ضمیمه ی قلمرو خود نمود.وی قصد داشت اصفهان را به پایتختی ایران بزرگ برساند،اما بدرفتاری او با مردم اصفهان و بخصوص با غلامان او را ناکام گذاشت و در سال 323 ه ق.به دست غلامانش و در گرمابه- ای در اصفهان به قتل رسید(هنرفر،1372،ص47).پسران بویه که تحت ریاست (مرداویج) حکومت می کردند،با مرگ مرداویج مستقل شدند و سلسله ی آل بویه را بنیان نهادند و حدود یک قرن بر اصفهان حکومت می کردند.
حمدالله مستوفی یکی از اقدامات (رکن الدوله) را کشیدن بارویی به اندازه ی بیست و یک هزار گام به دور اصفهان آن زمان که شامل چهار دیه ( کران)،(کوشک)،(جوباره) و (دردشت) بوده است، میداند و معتقد است پس از این اقدام،جمعیت آنها زیاد شد و به هم پیوست و یک شهر یزرگ شد (حمدالله مستوفی،1362،ص48).
(لرد کرزن ) نایب السلطنه ی هندوستان (1859م.) کارکرد این بارو را به گونه ای ابزار متحد نمودن دو محله ی یهودیه و شهرستان (جی) می داند و می نویسد: اصفهان اسلامی تا سال 319 ه ق/931 م.، به دو محله ی مسلمان نشین (شهرستان) و جهود نشین (یهودیه) تقسیم می شد و میان این دو بخش دیواری بود اما در آن سال رکن الدوله دیلمی هر دو بخش را یکی کرد (کرزن،1378،ص387).
آل بویه،به ترویج مذهب تشیع و به آبادانی و شهرسازی و عمارت ابنیه هم،علاقه نشان دادند؛محله ای به نان طبرک و قلعه ای به این نام به وسیله ی (رکن الدوله) و (موید الدوله) در اصفهان به وجود آمد که قلعه ی آن،حتی در عهد صفویه نیز به عنوان مخزن نفایس و مهمات فرمانروایان،مورد استفاده بود (زرین کوب،1367،ص481). عضدالدوله دیلمی،نیز از کسانی بود که در راه سازی و ساختن پل و آب انبار در راهها اقدامات بسیاری مبذول داشت (فقیهی،1366،ص629).
در دوره ی آل بویه در شهرهای بزرگ هر صنفی،بازاری مخصوص به خود داشت؛از جمه در رسته بازار صرافان در اصفهان(در قرن پنجم) دویست دکان صرافی بود.گذشته از بازارهای سرپوشیده و روباز بازرگانان و پیشه وران،در کاروانسراها نیز حجره و دکان داشتند.بنابر نوشته ی ناسرخسرو در کوچه ی کوطراز اصفهان،پنجاه کاروانسرا بود که هریک بیاعان (فروشندگان) و حجره داران نشسته بودند (ناصرخسرو،1362،ص117).
رکن الدوله،مویدالدوله،فخرالدوله و مجدالدوله به نوبت در اصفهان و عراق سلطنت نمودند تا محمود غزنوی، خاندان آنها را برانداخت و پسرش مسعود،خلقی بسیار بکشت 1 و اصفهان را به جاروب غارت بتاخت (میرزا حسن خان جابری انصاری،1378،ص17).
پی نوشت:
1. مسعود غزنوی کسی را از جانب خود به حکومت اصفهان گماشت و به ری برگشت،اما مردم اصفهان بر گماشته ی مسعود طغیان کردند و او را کشتند.مسعود بار دیگر از ری به اصفهان آمد و قریب 5000 نفر از ایشان را کشت و مجددا شهر را تحت امر خود درآورد.(پیرنیا،بی تا،ص264).
منبع:
کتاب،بافت قدیم نصف جهان- فاطمه دهقان نژاد،سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،چاپ اول،1386،صص36 تا 38