پیامدهای بی عفتی و نفی حجاب
گرچه عفاف نوعی محدودیت را برای زنان به همراه دارد ولی امروزه به آسانی می توان مشاهده کرد که نفی حجاب و عفاف و کنار نهادن آن از سوی زنان، آثار ویران گری را برای جوامع بشری پدید آورده و در این فروریزی ارزش ها، بیشتری آوارها بر سر زنان فرود آمده و به خود آنان آسیب زده است.

ویل دورانت با توجه به مشاهدات زمان خود در مقام بررسی عفت عمومی و آشفتگی زندگی خانوادگی می گوید:

به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم زندگی را آغاز کرده اند، ادامه دهد و ازدواج بی طلاق بسیار نادر خواهد شد.[1]

بر اساس بررسی که در انگلیس صورت گرفته است 80 درصد دختران دانش آموز انگلیسی در کیف خود قرص ضد بارداری حمل می کنند و 45 درصد دختران جوان در مدارس مختلف عفتشان را از دست می دهند. این نسبت در مقطع تحصیلات عالی به شدت افزایش می یابد.[2] در اینجا به چند نمونه از آثار بی عفتی اشاره می شود:


1- بی اعتمادی

در جامعه ای که بی عفتی رواج داشته باشد، افراد نسبت به یکدیگر بی اعتماد خواهند شد؛ پسر جوانی که قصد ازدواج دارد مدت زیادی را صرف تحقیقات می کند و سرانجام به جایی نمی رسد و دختری که می خواهد ازدواج کند نمی تواند در مورد خواستگارانش به طور قطع تصمیم گیری کند و همسران نیز به گونه ای به هم بدبین می شوند. چرا که هریک احتمال خیانت و بی وفایی نسبت به دیگری می دهد.


2- از دست دادن ارزش ها

بی عفتی پرتگاهی است مخوف و هر ملتی که در این پرتگاه سقوط کند، عزت و عظمت و همت و مردانگی خود را که یگانه ضامن سلامت و سعادت جامعه است از دست خواهد داد.


3- جدایی و طلاق

هنگامی که عفت و حیا در جوامع، جای خود را به بی عفتی و بی بند و باری بدهد، اعتماد از بین مردم و افراد خانواده و زن و شوهر رخت بر می بندد و این شک و تردیدها خود یکی از عواملی است که به اختلافات دامن می زند و بالاخره کارشان به جدایی خواهد انجامید.


4- سست شدن بنیاد خانواده

نیاز جنسی از عوامل بنیادین تشکیل خانواده و پایداری آن است. در سرزمینی که برآوردن این نیاز با شیوه های متنوع و آزادانه ممکن باشد، افراد جامعه دلیلی برای تن دادن به محدودیت ها و مشکلات زندگی و تشکیل خانواده در خود نمی بینند. از این رو سن ازدواج بالا می رود و کانون های گرم خانواده تشکیل نخواهد شد. که این خود آثار سوء دیگری را در پی خواهد داشت.


5- رکود فکر و استعداد

یکی دیگر از آثار بی عفتی، رکود فکری و عدم رشد استعدادهای عالی چون خداگرایی و کسب علم است.

عدم کنترل میل جنسی سبب می شود که تمام حواس وتوجّهات انسان بر هوسبازی ها و بی بندوباری ها معطوف گردد و دیگر جایی برای انجام هیچ کار و شکوفایی هیچ اندیشه و استعدادی باقی نمی ماند.

از این رو تمام استعدادهای عالی انسان با ورود این دشمن قوی پنجه، میدان تلاش را ترک گفته و به گوشه ای می خزند.


6- خیانت، عامل خیانت

جهان، جهان عمل و عکس العمل است و هر عمل خیر و شرّی انعکاس خاصی دارد. قرآن در این زمینه می فرماید:

إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها[3]
اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می کنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود بدی می کنید.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

بَرُّوا آبَاءَکمْ یبَرَّکمْ أَبْنَاؤُکمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تُعَفَّ عَنْ نِسَائِکم[4]
به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند و نسبت به زن های دیگران عفت پیشه کنید تا دیگران نیز به زن های شما عفت داشته باشند.

لَا تَزْنُوا فَتَزْنِی نِسَاؤُکمْ وَ مَنْ وَطِئَ فِرَاشَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وُطِئَ فِرَاشُهُ کمَا تَدِینُ تُدَان[5]
زنا نکنید تا با زنان شما زنا شود و هر کس پای در بستر مسلمانی نهد، پای در بسترش نهاده می شود. هر گونه که رفتار کنی، همان گونه با تو رفتار می شود.

امام باقر علیه السلام فرمود:

از چیزهایی که خداوند به حضرت موسی وحی کرد این بود که اگر کسی به ناموس دیگران خیانت کند دیگران هم به ناموس او خیانت خواهند کرد هرچند در نسل های بعد از او باشد و نیز فرمود: ای موسی! پاکدامن باش تا خانواده ات پاکدامن باشند.[6]
 
هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسی
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسی
                                                                          
در زمان حضرت داود علیه السلام مردی مزاحم زنی شد، اما در عین حال نگران بود. خداوند به قلب آن زن انداخت که این جمله را بگوید: هر بار که به طرف من می آیی، کسی به دنبال همسرت می رود. او با نگرانی به خانه اش بازگشت، دید مردی با همسرش است. با ناراحتی آن مرد را خدمت حضرت داود علیه السلام آورد و عرض کرد: ای پیامبر خدا این مرد با همسر من بوده. خداوند وحی کرد ای داود به او بگو:
«کما تدین تدان».[7]


پی نوشت ها:
[1] . لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص 170.
[2] . المرأة فى ظل الاسلام، ص 30.
[3] . اسراء/ 7.
[4] . بحارالانوار، ج 71، ص 270.
[5] . وسائل الشیعه، ج 20، ص 313؛ روضة الواعظین، ج 2، ص 463.
[6] . همان، ج 14، ص 270؛ من زَنى زُنِىَ به ولو فى العقب من بعده ....
[7] . من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 22.


منبع: حوزه نت
نسخه چاپی