یکی از ویژگیهای ارزشمند انسانی، توان و استعداد او برای کسب آگاهی و معرفت است. در شریعت اسلامی این کمال از گروهی دریغ نشده، بلکه همهی انسانها، با تمامی اصنافشان به دانش اندوزی دعوت شده اند. برای اثبات این مطلب نیز میتوان از شواهد نظری و همچنین بررسی تاریخی و عینی بهره جست.
الف - قرآن
در قرآن آیات فراوانی دربارهی علم و دانش وجود دارد. فراوانی آیات قرآن در این باره ما را از بیان همهی آنها باز می دارد و برای یادآوری، چند آیه عرضه میشود. خداوند در آیاتی فضیلت دانش را بیان میکند و بر امتیاز عالمان بدون توجه به جنس خاص تأکید دارد مانند: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ؛ (1) خدا رتبهی کسانی از شما را که گرویده و کسانی که دانشمندند، بر حسب درجات بلند گرداند».«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ؛ (2) بگو آیا کسانی که میدانند، و کسانی که نمیدانند یکسانند؟»
در آیاتی دیگر به طور عمومی از فراگیری و تحصیل زن و مرد سخن میگوید: «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ؛ (3) آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت، و به آدم آنچه را نمیدانست، به الهام خود تعلیم داد».
«کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ ؛ (4) همان گونه که درمیان شما پیامبرانی از شما فرستادیم، آیات ما را بر شما تلاوت میکنند. شما را تزکیه میکنند، کتاب و حکمت میآموزند و به شما میآموزند آنچه نمیتوانستید یادبگیرید.»
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ ؛ (5) ای اهل ایمان، چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمانی معین، سند و نوشته در میان باشد و بایست نویسندهی درستکاری معاملهی میان شما را بنویسد و از نوشتن ابا نکند که خدا به وی نوشتن آموخته، پس باید بنویسد».
این آیه شریفه همهی مؤمنان و زن و مرد مسلمان را مخاطب قرار داده است و از آنان میخواهد که اوراقی برای قرض تهیه کنند و در آن، مبلغ و دیگر خصوصیات دَین را بنویسند و دو نفر آن را امضا کنند.
علاوه بر آنها، قرآن کریم از برخی زنان دانشمند به نیکی و شایستگی بسیاری یاد کرده است و حتی برخی از آنان را شایستهی نزول وحی دانسته است. قرآن از ملکهی سبأ به عنوان زنی سیاستمدار و فرمانروای کشور (6) و دختران شعیب (7) به عنوان زنانی کارآزموده که دامداری نیز میکردند، یاد میکند. بدون تردید، آنان از زنان تحصیل کردهی عصر خود بوده اند.
ب - سنت
در کلام پیشوایان و سیرهی آنان، تشویق و ترغیب به دانش اندوزی بسیار به چشم میخورد. از جمله سخنانی که در خصوص دانش جویی زنان، از آن بزرگواران نقل شده است، عبارتند از: «قال رسول الله (صلی الله علیه و آله سلم): اضربوا النساء علی تعلیم الخیر؛ زنان را در راه آموزش خیر و نیکی تنبیه کنید.» (8)«قال النبی (صلی الله علیه و آله سلم) نعم النساء نساء الانصار لم یمنعهن الحیاء أن یتفقهنّ فی الدین؛ (9) زنان انصار، بهترین زنان هستند، حیا و شرم مانع فقه آموزی آنان نیست.»
«قال رسول الله (صلی الله علیه و آله سلم) ایما رجل کانت عنده ولیدة فعلمها فأحسن تعلیمها و ادبها فأحسن تأدیبها ثم اعتقها و تزوّجها فله اجران؛ (10) پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) فرمود: هر مردی که کنیزی نزد او باشد و او را تعلیم دهد و تعلیم را به خوبی انجام دهد و او را پرورش دهد و پرورش او را به خوبی انجام دهد، سپس او را آزاد کند و شوهر دهد، دو پاداش خواهد داشت». همچنین، شواهد بسیاری بر رواج علم و دانش میان زنان در عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) میبینیم.
آموزش پیامبر به زنان:
در سیرهی نبوی هیچگاه زنان برای استفادهی علمی از محضر عالمان منع نشده اند، بلکه وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) با درخواست جمعی از زنان برای اختصاص ساعتی به آنان مواجه شدند، روزی از روزهای هفته را به آنان اختصاص میدادند و زنان مستقیماً از محضر علوم الهی آن حضرت بهره مند میشدند. (11)پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) همچنین در هنگام سخنرانیهای عمومی در مسجد عنایت ویژهای به رساندن پیام خود به زنان داشت. در یکی از روایات از ابن عباس چنین نقل شده است که در روز عید فطر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) پس از پایان سخنرانی که در آن به تشریح زکات فطره (صدقه) پرداخته بود، احتمال داد که زنان صحبتهای او را نشنیده باشند؛ لذا زمانی که نماز و خطبه را به پایان رساند، به سمت زنان آمد و همان سخنان را برای زنان بازگو کرد و آنان را به صدقه دادن، زکات فطره یا صدقات دیگر، تشویق نمود. آنگاه بلال قسمتی از لباس خود را پهن کرد و زنان صدقههای خود را در آن ریختند. (12)
پرسش زنان از پیامبر:
زنان نیز به فراگیری مسائل و معارف اسلامی اهتمام داشتند و پرسشهایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) مینمودند. دربارهی یکی از زنان به نام اسماء دختر یزید چنین آمده که او کیفیت غسل حیض را از پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) پرسید. (13) ام رعله از بانوان بادیه نشینی بود که در فصاحت و شیوایی بیان، پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) را شگفت زده میکرد. وی که به کسب و کار مشغول بود، روزی در درستی و نادرستی شغل خود اندیشید و شبههای برای او ایجاد شد. نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) رفت و گفت: «ای رسول خدا، من زنی آرایشگر هستم و زنان را برای همسرانشان زینت و آرایش میکنم. آیا این عمل گناه است و باید آن را کنار بگذارم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) فرمود: ای ام رعله، زنان را آرایش و زینت کن، هنگامی که مورد بی توجهی همسرانشان قرار میگیرند.» (14)در نقل دیگری چنین آمده است حولاء عطاره که به زنان مدینه عطر میفروخت، روزی به خانهی پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) رفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) از او استقبال کرد و فرمود: زینب هرگاه که وارد خانهی ما میشوی، خانه را معطر میسازی. زینب پاسخ داد: یا رسول الله، خانهی شما به وجود شما معطر است لیکن من امروز برای فروختن عطر به خانه شما نیامدم، بلکه میخواهم از عظمت خدا و چگونگی آفرینش جهان از شما پرسش کنم. رسول خدا نیز به سؤالات او پاسخ داد. (15)
گاهی نیز پرسشهای زنان به نزول وحی منجر میشد و خداوند متعال خود پاسخ گوی این پرسشها میشد.
روزی ام سلمه نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) آمد و از آن حضرت پرسید: چرا با آنکه زنان همچون مردان در هجرت شریک بودند، نامی از آنان در قرآن نیامده است. بعد از این پرسش ام سلمه بود که این آیهی شریفه نازل شد: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ؛ (16) پس خدا دعاهای ایشان را اجابت کرد که البته من که پروردگارم عمل هیچ کس از مرد و زن را بی مزد نگذارم. پس آنان که از وطن خود هجرت نمودند و از دیار خویش بیرون شدند و در راه خدا رنج کشیدند و جهاد کردند و کشته شدند، همانا بدیهای آنان را در پرده لطف خودم بپوشانم و عفو کنم، آنها را به بهشتهایی درآورم که زیر درختانش نهرها جاری است از جانب خدا و باز نزد خداست پاداش نیکو [یعنی بهشت لقای الهی] ».
اسماء دختر عمیس وقتی از هجرت حبشه بازگشت، نزد زنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) رفت و از آنان پرسید: آیا آیهای دربارهی زنان نازل شده است؟ چون پاسخ منفی شنید، نزد پیامبر آمد و گفت: زنان در خسران و زیانند. رسول خدا فرمود: چرا؟ گفت: زیرا آیهای دربارهی زنان نازل نشده، آنگاه این آیه شریفه نازل شد: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً؛ (17) همانا همهی مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیرخواه مسکین نواز و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همهی آنها مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است.»
همچنین از مواردی که پرسش زنان به نزول آیاتی منجر شد، میتوان داستان شأن نزول سورهی مجادله را ذکر کرد که دربارهی آن چنین آمده است که مردی به نام اوس بن صامت همسرش خوله دختر ثعلبه را ظهار کرد. از آنجا که حکم ظهار در جاهلیت حرمت دائمی زن بر مرد بود، خوله به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) رفت و حکم آن را در اسلام پرسید و حتی پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) همان حکم جاهلی را برای او بیان کرد. همسر صامت با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) چندین بار مجادله کرد تا اینکه حکمی جدید از سوی خدا نازل شد. (18)
ج - زنان در جایگاه استادی علوم دینی و حدیث
در زمان پیامبر، بعضی زنان مقام علمی بسیاری داشتند به طوری که گاه حضرت، زنان جامعه را برای آگاهی از مسائل و احکام به آنها ارجاع میدادند؛ از آن جمله ام ورقه انصاری است. وی زنی آگاه به مسائل نماز و احکام مختلف و قاری قرآن بود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) او را موظف کرد تا برای [زنان] اهل خانهی خود نماز برپا کند. (19) همچنین حضرت با دادن لقب شهیده او را از عاقبتش آگاه ساخت. در تاریخ آمده است که گاه حضرت به اصحاب میفرمود: برویم از شهیده عیادت کنیم. (20)علاوه بر آن، نام برخی از زنان همچون سعده و ام عبد نیز به عنوان امام جماعت یاد شده است. ام عبد علاوه بر نماز جماعت، نماز میت نیز میخواند. (21) همچنین زنان در عصر پیامبر از همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) و دختر وی نیز بسیار میپرسیدند. پس از رحلت پیامبر اکرم به سبب نیاز جامعهی اسلامی به احادیث آن بزرگوار، اصحابی که احادیث فراوانی از آن حضرت شنیده بودند، در جایگاه خاصی قرار گرفتند. در این میان، زنان صحابی، به ویژه همسران پیامبر و دختر ایشان، که روایات بیشتری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) شنیده بودند، مورد توجه خاص اصحاب دیگر و نیز مسلمانانی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله سلم) را درک نکرده بودند، قرار گرفتند.
حضرت فاطمه:
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مدت زیادی پس از رحلت پدر بزرگوارش در این دنیا نزیست، اما در همین مدت کم، دست از تعلیم برنداشت و معارف اسلامی را علاوه بر آنکه بر فرزندان خود حسن و حسین علیهما السلام یاد میداد بلکه حتی زنان صحابی همچون ام سلمه، عایشه، سلمی همسر ابی رافع نیز از آن حضرت روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) را میشنیدند. (22) همچنین تعدادی از اصحاب پیامبر اکرم همچون سلمان، جابر عبدالله انصاری، ابوایّوب انصاری، ابوهریره، سهل بن سعد ساعدی، عبدبن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود، راویان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) معرفی شده اند. (23)زنان مدینه نیز گاهی برای پرسیدن مسائل شرعی خود به نزد آن حضرت میآمدند. در گزارشی چنین آمده که یکی از این زنان سؤالاتی را از حضرت (سلام الله علیها) پرسید تا اینکه تعداد پرسشهای او به ده رسید و زن خجل شد. (24)
عایشه:
عایشه نیز به دلیل ازدواج در سنین پایین با پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم)، توانسته بود بسیاری از روایات آن حضرت را حفظ نماید. به دلیل جایگاه ویژهای که نزد اهل سنت داشت، توانست نقش بزرگی در تکوین سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) در میان اهل سنت ایفا نماید. وی یکی از هفت راوی مکّثر، (25) یعنی راویانی که بیش از هزار حدیث نقل کرده اند، معرفی شده است که تعداد روایات او را 2210 شمارش کرده اند. (26) راویان فراوانی که بعضی تعداد آنها را تا صد نفر گفته اند، از او بدون واسطه روایت نقل کرده اند. (27)آوردهاند که بزرگان اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) احکام فقهی را از او سؤال میکردند و در نقل روایات، بهره مندی بیشتر، از آن کسانی بود که همانند عروة بن زبیر (28) رابطهی نسبی نزدیکی با او داشتند. (29) همچنین زنان فراوانی همچون عمره دختر عبدالرحمن از علم او بهرهی فراوان بردند، به گونهای که بعدها هرگاه تابعین میخواستند از علم عایشه بهره گیرند، به او مراجعه میکردند. (30)
از جمله زنان دیگر که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) در جایگاه استادی نشست و روایات آن حضرت (صلی الله علیه و آله سلم) را نقل میکرد، ام سلمه همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) با 378 روایت بود. اسماء بنت یزید با 81 روایت، میمونه همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) با 76 روایت، حفصه دختر عمر همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) و اسماء دختر عمیس هر کدام با 60 روایت، اسماء دختر ابوبکر با 58 روایت و ام حبیبه همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله سلم) با 56 روایت از دیگر زنان راوی بودند. (31)
کتابت:
چنان که گذشت در هنگام بعثت پیامبر تنی چند از زنان جاهلی همچون کریمه دختر مقداد، شفا دختر عبدالله و ... خواندن و نوشتن یا فقط خواندن میدانستند. (32) در عصر رسالت با نهضت علمی که در جزیرة العرب به وجود آمد، در این عرصه نیز پیشرفتهایی از زنان به چشم میخورد که از جمله آن زنان عبارتند از: ام ورقه دختر عبدالله بن حارث از زنانی بود که قرآن را جمع آوری کرده بود. (33) به طور قطع، کسی به این کار بزرگ دست میزند که حداقل سواد خواندن و نوشتن داشته باشد.وقتی که عثمان، زیدبن ثابت را مأمور کرد قرآن را جمع آوری کند، او یک نسخه قرآن را از حفصه گرفت تا از روی آن استنساخ کند. گویا این قرآن را خودش نوشته بود. (34) چنان که قبلاً گذشت، حفصه نوشتن را از شفا دختر عبدالله یاد گرفته بود.
شعر و شاعری:
در تاریخ اسلام، به اسامی زنان برمی خوریم که در این عرصه نیز از افتخارات تاریخ بودند. در مبحث کوتاهی نمیتوان به تاریخچهی ادبی زنان حتی به اشاره سخن گفت، ولی به ناچار به نام تعدادی از آنها بسنده میکنیم.اروی دختر حارث بن عبدالمطلب، ام حکیمه، امیمه و برّه دختران عبدالمطلب، رباب دختر امرؤالقیس همسر امام حسین (علیه السلام) ، ام ذر زن ابوذر غفاری، (35) عایشه دختر ابی بکر، (36) ام حکیم زن عبدالله بن عباس، فاطمه زهرا، ام البنین (فاطمه) همسر حضرت علی (علیه السلام)، هند دختر اثاثة بن عباد بن عبدالمطلب، ام سلمه (هند دختر ابی امیه) همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) (37) و عمره دختر مرداش که مانند مادرش خنساء در مرثیه سرایی قریحهی بی نظیری داشت. (38)
قیافه شناسی:
اعراب برای دستیابی به «انساب» از دانش قیافه شناسی بهره میبردند و از علائم و قرائن موجود در افراد، او را به پدر و مادر یا پدرش ملحق میکردند. برای این منظور، دانشمندان بخصوص تربیت میشدند تا در هنگام لزوم از علم خود بهره بگیرند و مردم نیز نظر این کارشناسان را میپذیرفتند و دعاوی آنان با اعلام نظر شخص قیافه شناس خاتمه مییافت.بعضی از زنان نیز چنین علمی داشتند. اروی دختر حارث بن عبدالمطلب، دختر عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم)، از جمله زنانی است که علم قیافه شناسی میدانسته است. او در حضور معاویه به هنگام حکومتش در شام، عمروبن عاص را با علم قیافه شناسی به مردی غیر از پدر ظاهری او منسوب کرد. (39)
کهانت:
به سبب اینکه اسلام کهانت را باطل میداند، زنان معروف و بسیاری در این زمینه - همان طور که در جاهلیت بود - مشاهده نمیشود، ولی با این حال زنانی نیز بودند که به این کار میپرداختند. خالهی عثمان - خلیفهی سوم - به نام سعدی دختر کریز از زنان کاهن و پیشگوی سدهی نخست اسلامی است. سعدی برای قوم و خاندان خویش پیشگویی میکرد و از آثار برجای مانده به پیشگویی میپرداخت. (40)پزشکی:
آموزشهای پزشکی، پرستاری و استفاده از روشهای مطلوب در زمینهی امراض زنان و زایمان از دانشهای مهم زنان سدهی نخست بوده است. نام و یاد برخی از این زنان در تاریخ اسلامی دیده میشود: شفا دختر عبدالله که معلم خط بود، در پزشکی نیز مهارت داشت. او به حفصه همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) روش رقیه نمله را آموخت که درمان امراض پوستی بود. (41) عایشه همسر دیگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله سلم) طبابت میدانسته است. این موضوع را جمعی از مورخان گزارش داده اند. (42) رفیده پزشک و جراح معروف دنیای اسلام است. در جنگ احزاب، بیمارستان سیار خود را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله سلم) برپا کرده بود. (43) سواد یا سوده یکی از متخصصان مامایی است که برای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مامایی کرده است. (44)پینوشتها:
1. مجادله، آیهی 11.
2. زمر، آیهی 9.
3. علق، آیهی 4 و 5.
4. بقره، آیهی 151.
5. همان، آیهی 282.
6. نحل، آیهی 27-44.
7. قصص، آیهی 23-27.
8. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج100، ص 349.
9. قزوینی، محمدبن یزید، سنن ابن ماجه، ج1، ص 211، ح 642.
10. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج9، ص 29.
11. ابوشقه، عبدالحلیم محمد، تحریر المرأة فی عصر الرسالة، ج1، ص 171.
12. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج2، ص 11، ب 19، ح 979.
13. خلیل جمعه، احمد، نساء مبشرات بالجنه، ص 302.
14. شیبانی، ابن اثیر، اسدالغابه، ج7، ص 231.
15. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج8، ص 132. و ابن حجر، الاصابه، ج4، ص 278.
16. آل عمران، آیهی 195.
17. احزاب، آیهی 35.
18.هاشمی، محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص 281.
19. همدانی، رضابن محمد، مصباح الفقیه، ج2، ص 68.
20. کحاله، عمررضا، اعلام النساء، ج5، ص 284 و 285.
21. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج5، ص 174.
22. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص 19.
23. عطاردی، عزیزالله، مسند فاطمه الزهراء (علیهاالسلام)، ص 590 - 602.
24. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج17، ص 317، ح 22.
25. اسامی شش نفر دیگر چنین است: ابوهریره با 5374 روایت، عبدالله بن عمر با 2630 روایت، انس بن مالک با 2286 روایت، عبدالله بن عباس با 1660 روایت، جابربن عبدالله انصاری 1540 روایت و ابوسعید خدری با 2286 روایت.
26. خلیل جمعه، احمد، نساء مبشرات بالجنه، ص 189.
27. همان.
28. عایشه خالهی عروة بن زبیر بود.
29. خلیل جمعه، احمد، نساء مبشرات بالجنه، ج2، ص 36.
30. آل سلمان، مشهوربن حسن، عنایة النساء بالحدیث النبوی، ص 71.
31. همان، ص 56.
32. حموی، یاقوت، فتوح البلدان، ص 458.
33. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج8، ص 322.
34. قنوجی بجاوی، محمدصدیق، حسن الاسوه، ص 255.
35. مشکور، ام علی، اشعار النساء المؤمنات، ص 55.
36. یموت، بشیر، شاعرات العرب، ص 170.
37. مشکور، ام علی، اشعار النساء المؤمنات، ص 137.
38. یموت، بشیر، شاعرات العرب، ص 299.
39. طیفور، احمدبن ابی طاهر، بلاغات النساء، ص 43 - 45.
40. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج7، ص 697.
41. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج24، ص 314، ح 790.
42. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج14، ص 180 -184.
43. ابن هشام، السیرة النبویة، ج3، ص 189.
44. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج7، ص 719.
مشهدی علی پور، مریم؛ (1390)، مطالعهی تطبیقی جایگاه زن در جاهلیّت، تهران: مؤسسهی انتشارات امیرکبیر، چاپ اول