حوض
از خانه ­ی مادر بزرگ
یک حوضِ تنها مانده است
توی حیاط خانه­ اش
بی­ آب و تنها مانده است
 
دیگر نمی­ افتد در آن
عکس ستاره یا که ماه
حتّی نمی ­رقصد در آن
ماهی شادی گاه­ گاه
 
لب­ های حوض از تشنگی
دیگر ترک برداشته
مادر بزرگم توی حوض
گل­ های کوچک کاشته

شاعر: غلامرضا مرادی
نسخه چاپی