انسان کامل مایه حفظ دنیا
یکی از شئون ولایت انسان کامل، مقام خلافت الهی در حفظ عالم است که او علت بقای عالم گشته است. فاستخلفه فی حفظ العالم فلا یزال العالم محفوظا ما دام فیه هذا الإنسان الکامل بکمالیه، الذی بیدیه أمر الختم على الخزانتین. تا سایه انسان کامل بر سر دنیاست، عالم و خزائن و کلمات الهی برقرارند. اما آنگاه که از دنیا رخت بربندد و راهی جهان آخرت و مقیم آن دیار گردد، همه کمالات و معنی نیز با او همسفر شده و به خزینه آخرت منتقل می شوند و روند ولایت تکوینی در آخرت بر پا خواهد بود.
 
قیصری در شرح این قسمت از کلام ابن عربی بعد از بیان جایگاه و ویژگی های بی بدیل انسان کامل به این نتیجه می رسد که این فرد که اکمل نوع انسانی است، سزاوار است که ختم نبوت هم به او باشد و از آن بالاتر ابتدا و ختم هر چیز باید به او باشد. أشرف الأرواح القدسیة العقل الأول، وهو بدء الموجودات الإمکانیة، وبه انفتح أبواب الرحمة. «التجلیات الإلهیة لأهل الآخرة إنما هی بواسطة الکامل، کما فی الدنیا». و آنگاه که به آخرت منتقل گردد واسطه تجلیات الهی برای اهل آخرت خواهد شد و بر مقام خود باقی می ماند.
 
ولایت تکوینی انسان کامل در اعلى مراتب هستی، خزائن الهی را شامل می گردد. خزائن همان اسماء و صفات خداوند هستند که انسان کامل در آنها تصرف می کند. تصرف او در اسماء و صفات به این صورت است که به هر یک از مخلوقات با ولایت تکوینی خویش، به حسب استعداد او اعطاء فیض نموده و همچنین بین اسماء عدالت برقرار می کند.
 
ولایت تصرف، وظیفه حبیب امین و امداد او القیعة به قول اصدق اعدل است از آنچه طلب فیض به زبان استعداد می کند، افاضه نیز به حسب استعدادات می نماید.
 
سریان ولایت در وجود: مراد از سریان ولایت که در السنه اهل تحقیق دایر است، همین سریان وجود منبسط و نفس رحمانی و فیض مقدس است. که از اول تا آخر خلقت همه ماسوا را در بر گرفته و با همه موجودات همراه است و هیچ چیز با او همراه نیست. چنان که فرموده اند:
 
وجود و حیات جمیع موجودات، به مقتضای قوله تعالی( وجعلنا من الماء کل شیء حی) (به سریان) ماء ولایت یعنی نفس رحمانی است که به منزلت هیولی و به مثابه ماده ساری در جمیع موجودات است.۳ حقیقت انسان کامل در همه مظاهر و جمیع مراتب قرار دارد و بنابراین تمامی حقایق عقلانی و روحانی و مادی با هر اسم و نام و نشانی که باشند، همه از نفس انسان کامل اند. که بر اساس درجه وجودی خویش تعین خاص و اسم مخصوصی به خود گرفته اند. در حقیقت می توان گفت که این انسان کامل است که در عوالم هستی گسترده شده است.
 
مدار و ارکان عالم وجود بر پایه حقیقت محمدیه استوار است که شامل تمامی مراتب غیب و شهود است و به حکم وحدت خویش یک حقیقت است که در تمام عوالم جای گرفته است. خداوند به ذات خود از ذات خود برای ذات خود در ذات خود تجلی، و مجلایش را حقیقت محمدیه کرد، که با واسطه آن حقیقت مجلایش، عالم کون را پدیدار و ارتباط حادث با قدیم را برقرار ساخت. حقیقت محمدیه و حقیقت انسانی مظهر اسم الله ذاتی و اسم جامع است که منشأ سایر اسمای کلیه و جزئیه می باشد. در واقع اسمای کلیه و جزئیه و حقیقت محمدیه متقوم به اسم اعظم اند. در مرتبه اعیان ثابته نیز، عین ثابت حقیقت محمدیه، در مرتبه ای که اسماء تفصیل و تعین می پذیرند، مظهر اسم الله است. اگرچه که در تعین اول اجمال اسماء و صفات باطن و روح اسم اعظم می باشد. همچنین اتحاد حقیقت محمدیه با اسم الله اعظم، اتحاد وجودی است زیرا حقیقت محمدیه در مقام سیر اسمائی هر اسمی که در او تجلی می نماید، با تمام استعداد سیر نموده و به طور اکمل در آن ظهور می یابد و به جهت وجود با اسم الله متحد می شود و به عبارتی به مقام کمال اسمائی می رسد.
 
عقل اول و حقیقت محمدیه: اولین جلوه احمدی عقل اول است که نخستین انباء و مرحله نبوت محمدیه به لحاظ وساطت در ظهور از ذات و صفات و افعال خداوند است. لذا در برخی نوشته های عرفانی از جمله در الفتوحات المکیة حقیقت محمدیه را همان عقل اول می دانند. الحقیقة المحمدیة عندنا والعقل الأول عند غیرنا». منظور از غیرنا حکما است. اما در جای دیگر خود نیز تصریح به این مطلب می کند. «هو العقل الأول الفیاض فی الحکمیات والإنباءات وهو الحقیقة المحمدیة».
 
عقل اول که در روایات نیز به روح محمدی موسوم است، در عرفان نظری واسطه بین حق و خلق است و فیض الهی را به ماسوا می رساند. عقل اول، دارای ماهیتی نامعلوم است همان گونه که ماهیت خداوندی در کمون و خفاء است. العقل الإلهی الذی غالبا ما یسمیه بالروح المحمدی أو الحقیقة المحمدیة التی هی واسطة فی الخلق، ونسبناها إلى الواحد الحق، کانت غیر معلومة الماهیة کما أن الحق نفسه غیر معلوم الماهیة.
 
همان طور که اشاره شد، حقیقت محمدیه فیض عام و ساری در حقایق است که در مراتب متعدد دارای ظهور و بطون بوده و ظهور این حقیقت در عالم ماده در قالب حضرت ختمی مرتبت است. به عبارت واضح تر حاکم عادل، اشرف خلایق و برترین ایشان است و عین ثابت ایشان در تعین ثانی همان حقیقت محمدیه است که در بین اعیان ثابته، عین ثابت ایشان سمت سیادت بر دیگر اعیان در تمامی جهات فاعلی و قابلی را دارد. بنابراین حضرت ختمی مقام مظهر کلیه اسمای الهیه را دارد و حق تعالی به اسم جامع و کلی در او تجلی نموده است. مظهر اسم جامع الله دارای مقام نبوت و ولایت می باشد که ظاهر آن نبوت و باطن آن ولایت است. در متن فصوص الحکم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تو را مصدر و منبع هر وحی و الهام برای سایر انبیا و اولیا معرفی می کند.
 
الحقیقة المحمدیة ویعتبرها مصدر کل وحی وإلهام للأنبیاء والأولیاء على السواء. الحقیقة المحمدیة التی هی أول التعینات. حقیقت محمدیه تعین اسم الله در تعین ثانی است و به تعین اول نیز راه دارد و در مرتبه پایین تر خود را به صورت اسم جامع الله و برزخیت ثانی نشان می دهد.
 
در میان موجودات انسان بر همه برتری دارد و در میان انسانها، این انبیا و اولیا هستند که در مراتب اعلا جای دارند و کمال مطلق در میان ایشان محمد مصطفی و است، اما نه جسم مادی و خاکی ایشان، بلکه مراد حقیقت محمدیه است که مظهری تام برای ذات الهی و اسماء و صفات می باشد.
 
منبع: انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی رحمة الله علیه، نرگس موحدی،صص110-104، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1393
نسخه چاپی