تضمین روابط در خانواده
تحقیقات نشان می دهد، چگونگی و کیفیت محبت رشد یافته در خانواده روابط بعدی را تضمین می کند. تحقیقات انجام شده توسط کاسیدی و ماین از طریق گفتگو با بزرگسالان مدارکی از گذشته به دست آورده است که نشاندهنده الگوهای پایدار از دوران کودکی تا بزرگسالی است. تحقیقات اریکسون Erickson (1985) و همکارانش نشان می دهد، نوع رفتار والدین با کودک از سن دوازده ماهگی می تواند جایگاه، مشکلات رفتاری و حتی نوع روابط با هم سن وسالها را طی سالهای اولیه قابل پیش بینی سازد.
 
رایت  right (1995)  تست اضطراب ناشی از جدایی والدین را بین دو گروه در مقطع سنی ۸ تا ۱۲ ساله، یکی کودکانی که به دلیل مشکلات رفتاری تحت معالجات کلینیکی قرار دارند و دیگری کودکانی معمولی و عادی انجام داد. کودکانی که از نظر عاطفی احساس امنیت می کنند، در این تست به اضطراب ناشی از جدایی والدین شان اقرار می کنند، اما راه و روشی منطقی از خود نشان می دهند. برای مثال کودکی می گفت از این که تنها باشد احساس ترس و وحشت می کند، اما سعی می کند خودش را سرگرم و تصور کند، پدر و مادرش در خانه هستند. در مقابل کودکانی که از نظر عاطفی احساس امنیت نمی کنند بیشتر اضطراب خودشان را انکار می کنند و راه و روشی نامناسب از خود نشان می دهند.
 
 یکی از کودکان می گفت از حقه‌ها و حیله‌های احمقانه استفاده می کنم. دیگر با تکه‌های آهنی به صورت مادرم نمیزنم و به طرفش چراغ قوه پرتاب نمی کنم، می نشینم و تلویزیون تماشا می کنم. اما اگر آتش بگیرم و مرا به بیمارستان ببرند وقتی مادرم به دیدنم بیاید دیگر من مرده ام ویس؟ می گوید نوعی تداوم و استمرار در رفتار وجود دارد که از کودکی تا نوجوانی به طور ثابت باقی می ماند. مثلا در خصوصیات و مشخصه های رفتار عاطفی به خصوص ارتباط های برانگیزاننده و انرژی که افراد برای واکنش هنگام تهدید به تعهدات عاطفی از خود نشان می دهند. او می گوید، روند جدایی از پدر و مادر به شکل مشخصه های عاطفی زمانی شروع می شود که نوجوانان و یا افراد جوان مفهوم و معنای خانواده را به عنوان افرادی که آنها را دوست دارند و نسبت به آنها متعهدند و در قبال آنها احساس وظیفه می کنند، بشناسند. اما والدین برای همیشه ضامن امنیت فرزندانشان نیستند، احتمال دارد نوجوانان نیاز به پدر و مادر را به منظور دسترسی به نیازهای عاطفی شان در نظر بگیرند و در عوض به منظور امنیت و خوب زیستن به سوی هم سن و سال های خود بروند.
 
کمبود و فقدان ارتباط نزدیک در نوجوانی واکنش خود را به شکل استرس نشان می دهد، مثل استرس و نگرانی از این که مبادا کسی او را دوست نداشته باشد، یا به شکل دیگری مثل فریاد زدن، به طور خستگی ناپذیری. فکر کردن به نیازهای عاطفی فرد او را دچار ترس و ناامیدی می کند. آن دسته از افرادی که نمی توانند در یافتن گروه های هم سن و سال موفق شوند، اکثر اوقات تنها می مانند. مطالعات و تحقیقات نشان میدهد که تنهایی اغلب از نوجوانی تا ابتدای  بزرگسالی اتفاق می افتد، و وقتی هم اتفاق می افتد بسیار دردناک و دشوار است.
 
بافت فرهنگی خانواده: با اطمینان می توان گفت که سال های اولیه رشد، پایگاهی اساسی و مستحکم برای رشد احساسی و عاطفی آینده است. بسیاری از مشکلاتی که کودکان در آینده با آن روبه رو می شوند به نوع ارتباط اولیه والدین با آنها باز می گردد که البته نوع روابط عاطفی قابل بیان، بستگی به ارزش ها و عادات فرهنگی گروهی دارد که کودک در آن رشد میکند. الگوهای امنیت و عدم امنیت احساس و عاطفه، مشخصه های جهانی دارد که از تمامی مرزهای فرهنگ، جامعه و طبقه اجتماعی عبور می کند، اما پدر و مادر با فرهنگ های متنوع و مختلف به دلایل متعدد، ارزش امنیت کودک را می دانند و رفتارشان با کودک براساس روش های فرهنگی مخصوص خودشان است. 
 
تاکاهاشی می گوید که شرایط و موقعیت‌های عجیب و غریب وقتی تحت عنوان فرهنگ مطرح می شوند باید با دقت از آنها استفاده شود. به طور مثال کودکان ژاپنی وقتی تنها باشند بی نهایت افسرده می شوند، پس خانواده های ژاپنی کودکان را در چنین سنینی هرگز تنها نمی گذارند. به منظور فهم روابط پویای خانوادگی، باید به عادات و قوانینی که بخشی از شبکه بزرگ مفاهیم فرهنگی است، دقیق و حساس باشیم. باید تأثیر متقابل بین رفتار خود با دیگران را با الگوی عملکرد ذهنی روابط به عنوان واسطه بین خود و فرهنگ ایجاد ارتباط با دیگران، مورد توجه قرار دهیم .
 
هاروود و همکارانش از تحقیقات خود چنین نتیجه می گیرند که مادران انگلیسی و آمریکایی به استقلال و خودمختاری کودکانشان توجه دارند، در صورتی که مادران پرتوریایی کودکانشان را بیشتر به داشتن نوعی رفتار مناسب تشویق می کنند؛ مثلا احترام به بزرگسالان و آرامش و ادب و... در روش های فرهنگی مربوط به بیان احساس زن و مرد اختلافات گسترده ای وجود دارد. مثلا آیا این صحیح و مناسب است که احساسات خاصی را به طرف مقابل بیان کنیم؟
 
بیان و توضیح عصبانیت از دیدگاه اجتماعی در مورد پسرها و دخترها با یکدیگر متفاوت است و بستگی به روش هایی دارد که از طریق آن فرهنگ انتظارات نقش جنسیت را مشخص می کند. در بسیاری از فرهنگ های غربی پسرهای جوان بیشتر از دخترها تشویق می شوند که از خود رفتار خشن نشان دهند و کمتر کمرو باشند، هرچند به دلیل نافرمانی هایشان توبیخ و تنبیه شوند. برعکس دخترهای جوان اگر مرتکب اعمال مطرود و غیراجتماعی شوند تنبیه سخت تری در انتظار آنهاست.
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص20-18، نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391
نسخه چاپی