اصول اخلاقی آموزش تاریخ
اصول مبتنی بر مبانی ارزش شناختی و انسان شناختی تعلیم و تربیت هستند و باید در جریان آموزش مورد توجه قرار گیرند.
 
الف- انصاف در داوری تاریخی و نقد دیدگاه‌ها
چنانکه در سایر اصول مربوط به درس تاریخ نیز اشاره شد، انصاف در داوری نسبت به شخصیت‌های تاریخی و دیدگا‌ه‌های مورخان، از جمله ضرورت‌های اساسی درس تاریخ است. اما می توان گفت که بیشترین ضرورت پیروی از این اصل، در مورد معلم و نقش وی در آموزش آشکار می شود زیرا سرانجام، مرجعیت معلم به سبب آنکه به صورت زنده و مستقیم در کلاس جلوہ گر است، از مرجعیت کتاب درسی و نظایر آن، تعیین کننده تر است. به دلیل تأثیرپذیری گسترده دانش آموزان از معلم، اصل مورد بحث در این بخش مورد تأکید قرار میگیرد. دانش آموزان باید انصاف در داوری را در رفتار معلم حس کنند و آن را به گونه‌ای مجسم در آموزش وی مشاهده کنند تا آن را به طور عملی از معلم خویش فرا گیرند.
 
با نظر به ارزش اخلاقی عدالت، معلم باید در تدریس تاریخ و نقد دیدگا‌ه‌های مختلف مورخان، اصل انصاف را رعایت کند. دو جنبه به کارگیری این اصل که در بحث یادگیری مطرح شد، در این جا نیز صادق است. بر این اساس، معلم باید هم در ارزیابی شخصیت‌های تاریخی و هم در بررسی دیدگاه‌ها و تبیین‌های پژوهشگران تاریخ، حد انصاف را در نظر داشته باشد و از آن درنگذرد.
 
رعایت انصاف در مطالعه شخصیت‌های تاریخی، با پرهیز از خودمحوری شناختی و کوشش برای درک هرچه بیشتر و دقیق تر شرایط تاریخی آنها‌‌ عملی می شود. این نوع رعایت انصاف، به شناخت بهتر و عمیق تر حادثه نیز منجر می گردد و موجب می شود که دانش تاریخی تا حدی از اغراض و اهداف شخصی مصون بماند. صادر کردن احکام کلی مانند این که همه شاهان حاکم بر کشور، خوشگذران و زورگو بوده اند‌، به سهولت می تواند انصاف معلم را در داوری مخدوش سازد. تمیز و تفکیک، شاخص انصاف است؛ هم تمیز و تفکیک میان شخصیت‌های مختلف تاریخی و هم تمیز و تفکیک میان ‌جنبه‌های مختلف یک شخصیت تاریخی رعایت انصاف در بررسی تبیین‌های ارائه شده توسط مورخان نیز وجه دیگر این اصل است. برای عملی کردن این جنبه، معلم باید منظر مورخان و تأثیر آن در بررسی‌هایشان را مورد توجه قرار دهد و تا جایی که ممکن است از موضعی همدلانه با منظر آنان ارتباط برقرار کند تا بتواند قوتهای آن را بازشناسی کند. یافتن نقاط ضعف نیز بی تردید بخشی از نقادی است، اما انصاف در نقادی ایجاب می کند که همدلی مذکور به کار گرفته شود تا نقد سازنده جایگزین نقد ویرانگر شود. رعایت عدالت و انصاف در کار معلم موجب می شود که دانش آموزان، آزادگی و انصاف علمی را بیاموزند. اخلاق آموزش در معلم به ظهور اخلاق پژوهش در دانش آموزان منجر خواهد شد.
 
ب - به کارگیری عدالت و رأفت در کلاس مناقشه خیز تاریخ
 حضور عدالت در کنار احسان و رأفت می تواند جریان تربیت را به صورتی متعادل هدایت کند. بنا به اقتضای مبانی و اصول ارزش شناختی عدل و فضل، معلم باید چنین تعادل و توازنی را در مواجهه با دانش آموزان فراهم آورد. معلم باید به منظور حفظ و ارتقای کرامت افراد و برای افزودن علایق انسانی، رفتار خویش در کلاس را بر اساس این اصول تنظیم نماید.
 
این اصل باید در تدریس همه معلمان به کار گرفته شود، اما در کلاس تاریخ جایگاه ویژه‌ای برای آن انتظار می رود زیرا برخوردهای کلامی بیشتری در آن رخ می دهد و مشارکت دانش آموزان نمود بیشتری دارد. کلاس تاریخ به دلیل امکان وقوع بحثهای تند در آن، مستعد برخوردهای کلامی، تخطئه دیدگاه‌ها و بروز حالت‌های عاطفی بیشتری است. به همین دلیل ممکن است دانش آموزان در این شرایط جسارتهای بیشتری پیدا کنند و مرتکب خطاهای بیشتری در ارتباط با معلم شوند. همه این شرایط ایجاب می کند که از معلم تاریخ، سعه صدر و تیزبینی و ظرافت اخلاقی بیشتری انتظار رود تا قادر باشد به خوبی بحث‌ها را هدایت کند و برخوردها و جسارت‌ها را به گونه‌ای متناسب، متعادل و همراه با آرامش مدیریت نماید و با رعایت عدالت و احسان و رأفت به موقع خویش، محیط کلاس را به فضایی آرام و دوستانه برای بحث و یادگیری تبدیل نماید.
 
به طور مثال، توجه بیشتر به دانش آموزان هم نظر با معلم، مصداقی از بی عدالتی است که باید از آن پرهیز کرد. در بحث‌های کلاس تاریخ که ممکن است داغ و مناقشه آمیز باشند، معلم باید سعی کند در اجازه اظهار نظر به دانش آموزان، عدالت را مد نظر قرار دهد و در برخورد خود با دانش آموزان، به صورتی انتخابی عمل نکند، همچنان که باید در صورت لزوم، جسارت‌های دانش آموزان مخالف را به کمک احسان و رأفت، تحمل و عفو کند.‌‌‌
 

اصول مربوط به ارزشیابی

 یکی دیگر از ارکان برنامه درسی، ارزشیابی از دانش آموز است. نوع نگاه به آموزش تاریخ و نیز دیدگاه برنامه ریز در مورد انسان و ارزش در این حیطه نیز نقش آفرینی می کند و آن را تحت تأثیر قرار می دهد. آنچه در ادامه می آید، برخی ملاحظات فلسفی است که به نظر می رسد با توجه به مبانی و نیز اهداف باید در بحث ارزشیابی مورد توجه قرار گیرد.
 
نکته قابل توجه آن است که آیا ارزشیابی در جهت تحقق اهداف درس مورد استفاده قرار میگیرد یا در جهت اطمینان از تحقق آنها‌‌؟ آنگونه ارزشیابی که در جهت تحقق اهداف صورت می پذیرد، بیشتر ارزشیابی از کار معلم و کارایی روش‌های به کارگرفته شده است. نتیجه این ارزشیابی نیز بیشتر در تصحیح راهبردها و فنون آموزش به کار گرفته می شود. درحالی که گونه‌ای از ارزشیابی که به منظور اطمینان از تحقق اهداف انجام می شود، به سمت ارزشیابی از کار دانش آموزان معطوف می گردد و به نوعی اجازه ورود وی به مراحل بالاتر محسوب می شود. آنچه در ادامه می آید، اصولی است که به نظر می رسد در تدوین و اجرای ارزشیابی در هر دو شکل پایانی و مستمر باید مد نظر قرار گیرد.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی‌ ایران، جلد دوم، خسرو باقری،صص205-202، شرکت انتشارات علمی‌ و فرهنگی، تهران، چاپ نخست، 1389
نسخه چاپی