حجت الاسلام پناهیان - خود ارضایی معنوی (کلیپ مهم تصویری)
متن کلیپ:
دوستان من، چقدر شما در عمر شریفتان دعوت به کارهای خوب معمولی شدهاید؟ من به تمام آنها مظنون هستم، من به تمام دعوتهای اخلاقیای که نه برای فداکاریِ برای خداست مشکوک هستم. آنها سپری است که جهاد را از کار میاندازد، آنها دفاع مذبوحانهای هستند برای اینکه انسان در جامعۀ ایمانی نفاقش برملاء نشود.
خودتان را معطل نکنید فدایتان بشوم. یکوقت نه به جهاد و فداکاری در راه خدا نگویید و بله به بقیۀ خوبیها! یکوقت عبادت خودتان را مانند جهاد مجاهدان در راه خدا نبینید. بعضیها در محضر پروردگار عالم به خودارضایی معنوی میپردازند. اتفاقاً این علائمی هم دارد ها! خودارضایی معنوی علائمی دارد. یکی از علائمش این است که طبق آداب انجام نمیدهد. یکی از علائمش این است که طبق عادت انجام میدهد. یکی از علائمش این است که کار واجبتر برایش پیش بیاید عبادتش را قطع نمیکند. یکی از علائمش این است که به برادران عابدش کمتر احترام میگذارد تا به عبادت خودش.
یک عابدی در بنیاسرائیل داشت نماز میخواند، بچهها مقابل او مرغی را داشتند پَر میکَندند با شکنجه میکُشتند، زندهزنده، آن مرغ هم جیغ و داد میکرد، خب درد میکشید، آقا مرغ را میخواهی بخوری ذبحش کن. میخواست برود کمک کند نرفت. این روایت است که برای شما میگویم. بعد نمازش را ادامه داد حالا مرغی است دیگر. زمین دهن باز کرد او را در عذاب فرو برد. در روایت هست تا الآن که من با شما سخن میگویم امام میفرماید که او در قعر عذاب در حال فرو رفتن است.
وایستاده برای من نماز میخواند! جان یک جانداری است اگرچه حیوان، نابجا داشت شکنجه میشد، نمازت را ول نکردی بروی او را نجاتش بدهی؟! بازی در آوردی برای من!
حالا ببینید نمازخوانهایی که فریاد مظلوم، دلشان را تکان نمیدهد. شما دیگر به اوج عرفان که برسید قلههایی میبینید مثل حضرت آیت الله العظمی بهجت. آقازادۀشان میفرمودند که یک انفجار در بغداد که رخ میداد، کلمۀ بغداد را هم استفاده کرد. حالا بغداد نه کنار حرم معصومین، نه کشتههایی از مدافعین حرم. یک انفجار در بغداد که رخ میداد آقا تا دو سه روز حالش بد بود. هی گاهی میگفت ببین همینجور راحت آدم میکشتند. به غزه حمله کرده بودند! غزه که مذهبشان معلوم است چیست. سر درس خارج، اول آن حملۀ به غزه فرموده بودند هر کی هر چقدر میتواند کمک بکند به اینها. و بعد روز دهم فرموده بودند که اسرائیل سیلیای خورد، زمینیای خورد که دیگر بلندشدنی نیست. دلش آنجا بود اصلاً.
آقا شما کجا؟ غزه کجا؟ آنجا امامزادهای هم نیست، حرمی هم نیست، آنها از خانۀ خودشان دارند دفاع میکنند نه حرم اهلبیت. بله خب آقای بهجت هم عارف هستند، این روایتها را خواندند که آن زاهد به قعر عذاب فرو رفت مستقیم وقتی که دید مرغی را مقابل او سر میکَنند از خودشان عکسالعملی نشان نداد.
شاخص اینکه آدم به خدا نزدیکتر شده باشد این است که نسبت به انسانها دلسوزتر شده باشد. اشتباه میکنند فکر میکنند بعضیها باید درس انقلابیگری در کنار درس دین داد! مگر درس دین چیزی جز انقلابیگری است؟ اشتباه میکند کسی فکر کند باید درس انقلاب در کنار درس معارف اسلامی داد. حتماً آن معارف اسلامی نقصی دارد که تو مجبور شدی درس انقلابیگری بدهی. اشتباه میکند کسی بگوید در کنار اخلاق باید درسی از فرهنگ دفاع مقدس یا از مبانی انقلاب داد. پس آن اخلاقت غلط است. شما در اخلاق، محور سخنتان این است که انسان باید با هوای نفس خودش مقابله کند، ذلیل هوای نفس خودش نشود.
انقلابیگری یعنی چی؟ یعنی من نهتنها ذلیل هوای نفس خودم نخواهم شد، زیربار هوای نفس یک زورگوی دیگر هم نخواهم رفت. من با هوای نفس خودم مبارزه کنم بعد بیایم بردۀ شهوات و هوای نفس تو بشوم؟! معلوم است ظالم، من دهان تو را خورد خواهم کرد.
بله بله مگر اینکه اخلاق برهها آموزش داده باشند. باوفا باشید مثل سگ، متین باشید مثل گاو، بیآزار باشید مانند گوسفند. بله مگر اینکه درس اخلاق آن باشد. در آن درس اخلاق هم خودارضایی معنوی است، خفهکنندۀ وجدان است، وجدانخفهکن.
وجدان خیلی سر و صدا دارد، یک قاضی است که دادستان است و فریاد میزند آی چه کردی؟! برای اینکه وجدانت را خفه کنی، کمی، کمی خوب باش. خوبی را مانند یونجهای در مقابل وجدانت بریز شاید خورد آرام شد، آنگاه اگر جهاد نکردی عذاب وجدان نگیرد، به خوبی مشغول بشود. «إن الله لا یهدی القوم الظالمین.»
من میخواهم برای جهاد علیه خوب بودن بیجهاد قیام بکنم، نه علیه بدی. بدی کجا بود؟ ولمان کن تو رو خدا. بدی زاییدۀ خوبانی است که تقلبی خوب هستند. آدمهای گنهکار نتیجۀ بد بودن خوبانی است که تقلبی خوب هستند. چرا آدمهای بد به شهدا که میرسند تواضع میکنند؟
-
دوستان من، چقدر شما در عمر شریفتان دعوت به کارهای خوب معمولی شدهاید؟ من به تمام آنها مظنون هستم، من به تمام دعوتهای اخلاقیای که نه برای فداکاریِ برای خداست مشکوک هستم. آنها سپری است که جهاد را از کار میاندازد، آنها دفاع مذبوحانهای هستند برای اینکه انسان در جامعۀ ایمانی نفاقش برملاء نشود.
خودتان را معطل نکنید فدایتان بشوم. یکوقت نه به جهاد و فداکاری در راه خدا نگویید و بله به بقیۀ خوبیها! یکوقت عبادت خودتان را مانند جهاد مجاهدان در راه خدا نبینید. بعضیها در محضر پروردگار عالم به خودارضایی معنوی میپردازند. اتفاقاً این علائمی هم دارد ها! خودارضایی معنوی علائمی دارد. یکی از علائمش این است که طبق آداب انجام نمیدهد. یکی از علائمش این است که طبق عادت انجام میدهد. یکی از علائمش این است که کار واجبتر برایش پیش بیاید عبادتش را قطع نمیکند. یکی از علائمش این است که به برادران عابدش کمتر احترام میگذارد تا به عبادت خودش.
یک عابدی در بنیاسرائیل داشت نماز میخواند، بچهها مقابل او مرغی را داشتند پَر میکَندند با شکنجه میکُشتند، زندهزنده، آن مرغ هم جیغ و داد میکرد، خب درد میکشید، آقا مرغ را میخواهی بخوری ذبحش کن. میخواست برود کمک کند نرفت. این روایت است که برای شما میگویم. بعد نمازش را ادامه داد حالا مرغی است دیگر. زمین دهن باز کرد او را در عذاب فرو برد. در روایت هست تا الآن که من با شما سخن میگویم امام میفرماید که او در قعر عذاب در حال فرو رفتن است.
وایستاده برای من نماز میخواند! جان یک جانداری است اگرچه حیوان، نابجا داشت شکنجه میشد، نمازت را ول نکردی بروی او را نجاتش بدهی؟! بازی در آوردی برای من!
حالا ببینید نمازخوانهایی که فریاد مظلوم، دلشان را تکان نمیدهد. شما دیگر به اوج عرفان که برسید قلههایی میبینید مثل حضرت آیت الله العظمی بهجت. آقازادۀشان میفرمودند که یک انفجار در بغداد که رخ میداد، کلمۀ بغداد را هم استفاده کرد. حالا بغداد نه کنار حرم معصومین، نه کشتههایی از مدافعین حرم. یک انفجار در بغداد که رخ میداد آقا تا دو سه روز حالش بد بود. هی گاهی میگفت ببین همینجور راحت آدم میکشتند. به غزه حمله کرده بودند! غزه که مذهبشان معلوم است چیست. سر درس خارج، اول آن حملۀ به غزه فرموده بودند هر کی هر چقدر میتواند کمک بکند به اینها. و بعد روز دهم فرموده بودند که اسرائیل سیلیای خورد، زمینیای خورد که دیگر بلندشدنی نیست. دلش آنجا بود اصلاً.
آقا شما کجا؟ غزه کجا؟ آنجا امامزادهای هم نیست، حرمی هم نیست، آنها از خانۀ خودشان دارند دفاع میکنند نه حرم اهلبیت. بله خب آقای بهجت هم عارف هستند، این روایتها را خواندند که آن زاهد به قعر عذاب فرو رفت مستقیم وقتی که دید مرغی را مقابل او سر میکَنند از خودشان عکسالعملی نشان نداد.
شاخص اینکه آدم به خدا نزدیکتر شده باشد این است که نسبت به انسانها دلسوزتر شده باشد. اشتباه میکنند فکر میکنند بعضیها باید درس انقلابیگری در کنار درس دین داد! مگر درس دین چیزی جز انقلابیگری است؟ اشتباه میکند کسی فکر کند باید درس انقلاب در کنار درس معارف اسلامی داد. حتماً آن معارف اسلامی نقصی دارد که تو مجبور شدی درس انقلابیگری بدهی. اشتباه میکند کسی بگوید در کنار اخلاق باید درسی از فرهنگ دفاع مقدس یا از مبانی انقلاب داد. پس آن اخلاقت غلط است. شما در اخلاق، محور سخنتان این است که انسان باید با هوای نفس خودش مقابله کند، ذلیل هوای نفس خودش نشود.
انقلابیگری یعنی چی؟ یعنی من نهتنها ذلیل هوای نفس خودم نخواهم شد، زیربار هوای نفس یک زورگوی دیگر هم نخواهم رفت. من با هوای نفس خودم مبارزه کنم بعد بیایم بردۀ شهوات و هوای نفس تو بشوم؟! معلوم است ظالم، من دهان تو را خورد خواهم کرد.
بله بله مگر اینکه اخلاق برهها آموزش داده باشند. باوفا باشید مثل سگ، متین باشید مثل گاو، بیآزار باشید مانند گوسفند. بله مگر اینکه درس اخلاق آن باشد. در آن درس اخلاق هم خودارضایی معنوی است، خفهکنندۀ وجدان است، وجدانخفهکن.
وجدان خیلی سر و صدا دارد، یک قاضی است که دادستان است و فریاد میزند آی چه کردی؟! برای اینکه وجدانت را خفه کنی، کمی، کمی خوب باش. خوبی را مانند یونجهای در مقابل وجدانت بریز شاید خورد آرام شد، آنگاه اگر جهاد نکردی عذاب وجدان نگیرد، به خوبی مشغول بشود. «إن الله لا یهدی القوم الظالمین.»
من میخواهم برای جهاد علیه خوب بودن بیجهاد قیام بکنم، نه علیه بدی. بدی کجا بود؟ ولمان کن تو رو خدا. بدی زاییدۀ خوبانی است که تقلبی خوب هستند. آدمهای گنهکار نتیجۀ بد بودن خوبانی است که تقلبی خوب هستند. چرا آدمهای بد به شهدا که میرسند تواضع میکنند؟
-
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.