سخنی از امام (ره) که تقریبا احدی از سیاسیون قبول نکرد!
(پیشنهاد ویژه)
کلیپ مهم از سخنان استاد پناهیان درباره امتحان الهی
متن کلیپ:
امتحانات الهی متناسب با ظرفیّتها، تواناییها و ویژگیهای هر یک از ما هستند. اساساً دستورات پروردگار عالم ترکیبی از دستور و امتحان است. اصلاً ما دستورِ منهای امتحان نداریم. وقتی به ما دستور داده میشود نماز، و برای نماز وقت تعیین میشود، این در ظرف زمانی خاص، در ظرف مکانی خاص، در یک وضعیّت ابتلائی و امتحانیِ خاص برای ما خواهد بود.
اذان نماز را که میگویند، برای هر کسی هم دستور است هم امتحان. که آیا در این لحظه او از این شرایطِ خود جدا میشود و به نماز بپیوندد یا نه. کلاً این همه شما میشنوید اوامر و نواهی الهی را، بدانید که همراه این اوامر و نواهی، چیزی به نام امتحان هم هست. چون در خلأ که ما نمیخواهیم کاری انجام بدهیم! آنوقت وقتی خداوند متعال میفرماید: «لاَ یُکَلِّفُ الله نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا»، هیچکسی را خدا تکلیف نمیکند مگر اینکه به اندازۀ وسعش باشد، طبیعتاً منظور این است که هیچ امتحانی از کسی نمیگیرد، مگر اینکه به اندازۀ وسعش باشد.
آیا ما توانایی برخورد کردن با این امتحانات الهی را داریم؟ آیا ما توانایی برخورد کردن با این دستورات الهی را داریم؟ ما قضاوتمان دربارۀ تواناییهای خودمان معمولاً قضاوت دقیقی نیست. ما یا تواناییهای خودمان را درک نمیکنیم، یا تحت اغوای ابلیسِ رجیم ملعون اغوا میشویم و فکر میکنیم تواناییهایمان کمتر از آنی است که هست. ضمن اینکه همیشه امتحانات الهی، یک مقدار جلوتر از تواناییهای بالفعل ماست. خب طبیعی است! باید هم اینجور باشد!
ورزش وقتی میدهند، ورزش فرق میکند با غَلت زدن در حالت خواب! در حالت خوابیده انسان غلت میخورد. هر چند وقت یکبار بدنش خسته میشود، بهطور خودکار بدن خودش را تغییر میدهد. معلوم است یک برنامۀ ورزشی یک مقدار از این غلت زدنِ در حالت خوابیده متفاوت است! بالاخره به نفَس میاندازد انسان را.
امتحان هم از تواناییهای بالفعلِ ما یک مقدار جلوتر هستند. چون میخواهد تواناییهای بالقوّۀ ما به فعلیّت برسد. ولی کسی حق ندارد نادانی بکند بگوید این امتحان اندازۀ ظرفیّت من نیست! شما ظرفیّت خودت را از کجا شناختی؟ پس ما اگر ابتدائاً دیدیم که ظرفیّت این امتحان را نداریم، اشتباه نکنیم. ظرفیّت بالفعل نداریم! بالقوّه ظرفیّت داریم! و این امتحان میخواهد آن ظرفیّتهای ما را شکوفا بکند.
همانجوری که افراد گاهی از اوقات میخواهند از زیر بار امتحانات الهی فرار بکنند! و اصلاً نمیخواهند بپذیرند یک امتحانی امتحانشان است، برای رشد، یا برای اصلاح، جوامع بشری! یا جوامع ایمانی هم با امتحان همین برخورد را دارند! ازتان خواهش میکنم این جمله را دقت بفرمایید. امام مکرّر، به جامعۀ ما نگاه میکرد، میفرمود ما میتوانیم! وقتی میفرمود ما میتوانیم مستقل باشیم، تقریباً احدی از سیاسیون باور نمیکرد!
امام میفرمود ما میتوانیم. چرا میگفت ما میتوانیم؟ به دلیل نگاه عرفانیای که داشت! به دلیل بصیرت دینیای که داشت! امتحانِ ماست؟! خب پس ما میتوانیم دیگر! مگر امتحان ما نیست؟! ما میتوانیم. جنگ حمله کردند! تمام کشورهای جهان پشت صدام آمدند به ما حمله کردند! امام فرمود ما میتوانیم! چرا گفت ما میتوانیم؟ چون امتحان ماست! وقتی که امتحان ماست پس ما میتوانیم!
آقا ما اسلحههایمان را بشماریم آقا؟! ما نمیتوانیم ها! امام میفرمود ما میتوانیم! مگر امتحان ما نیست؟ تحمیل شده دیگر! الآن دیگر ما که نرفتیم آنها را بیاوریم تو رو خدا به ما حمله کنید ما میخواهیم امتحان پس بدهیم! آنها خودشان غلط کردند به ما حمله کردند! پس ما در این امتحان افتادیم. حالا پس ما میتوانیم! چون خدا به اندازۀ ما هم امتحان میگیرد. و ما میتوانیم! ما میتوانیم! این غلطی که کردند الآن ما را محاصرۀ اقتصادی کردند! به هر دلیلی بوده! حتی بهخاطر فساد سیاسیونِ فاسد و بیشرفی بوده است که پیام دادند که تو بیا فشار بیاور! به هر دلیلی که بوده! به دلیل رذالت خودشان بوده یا به دلیل رذالت برخی از سیاسیونی که درکشور ما بودند!
این محاصرۀ اقتصادی فعلاً افتاده. این امتحان ماست. ما میتوانیم از پسَش بربیاییم. هر مسئولِ بیعرضهای نمیتواند برود کنار یک کسِ دیگر بیاید. ما میتوانیم! چون امتحانِ ماست! ما از سرِ امتحان میفهمیم میتوانیم! چون امتحانِ ماست پس ما میتوانیم! خدا امتحانِ زیادی از کسی نمیگیرد! با تکنولوژی به جنگ ما آمدند. این امتحانِ ماست! ما میتوانیم با تکنولوژی در مقابل آنها مقاومت بکنیم! میتوانیم! چون خدا از هیچ جامعهای امتحان فوق ظرفیّتش نمیگیرد. خدا دروغ نمیگوید! ما دروغ میگوییم که میگوییم نمیتوانیم!
بعضیها با شعار ما میتوانیم آمدند، با شعار ما نمیتوانیم رفتند! من نمیدانم آن میز صندلیهای چه اثری در ما نمیتوانیم ایجاد میکنند! ما میتوانیم! این یک نگاه دینی است! این برآمده از اعتقادات و جهانبینیِ ماست! خدا بیشتر از حدّ ظرفیّت مملکت ایران، ملّت ایران از ایرانیان امتحان نمیگیرد.
از عراقیها هم امتحان بیشتر از ظرفیّتشان نمیگیرد! داعشیها دارند مملکتشان را به تباهی میکشانند. آنها میتوانند از پسَش بربیایند! چون این امتحان برایشان پیش آمده. آقا همین حرف را یک روزی به حزبالله لبنان فرمودند. فرمودند شما میتوانید از پسِ اسرائیل بربیایید! در حالی که اکثر آن دوستان باور نمیکردند! آخر آقا چهجوری داری به ما میگویی؟!
خدا هر کی امتحان میگیرد میتواند! میفهمی؟ خدا از هر کی امتحان میگیرد میتواند! از هر جامعهای امتحان میگیرد میتواند! -
کلیپ مهم از سخنان استاد پناهیان درباره امتحان الهی
متن کلیپ:
امتحانات الهی متناسب با ظرفیّتها، تواناییها و ویژگیهای هر یک از ما هستند. اساساً دستورات پروردگار عالم ترکیبی از دستور و امتحان است. اصلاً ما دستورِ منهای امتحان نداریم. وقتی به ما دستور داده میشود نماز، و برای نماز وقت تعیین میشود، این در ظرف زمانی خاص، در ظرف مکانی خاص، در یک وضعیّت ابتلائی و امتحانیِ خاص برای ما خواهد بود.
اذان نماز را که میگویند، برای هر کسی هم دستور است هم امتحان. که آیا در این لحظه او از این شرایطِ خود جدا میشود و به نماز بپیوندد یا نه. کلاً این همه شما میشنوید اوامر و نواهی الهی را، بدانید که همراه این اوامر و نواهی، چیزی به نام امتحان هم هست. چون در خلأ که ما نمیخواهیم کاری انجام بدهیم! آنوقت وقتی خداوند متعال میفرماید: «لاَ یُکَلِّفُ الله نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا»، هیچکسی را خدا تکلیف نمیکند مگر اینکه به اندازۀ وسعش باشد، طبیعتاً منظور این است که هیچ امتحانی از کسی نمیگیرد، مگر اینکه به اندازۀ وسعش باشد.
آیا ما توانایی برخورد کردن با این امتحانات الهی را داریم؟ آیا ما توانایی برخورد کردن با این دستورات الهی را داریم؟ ما قضاوتمان دربارۀ تواناییهای خودمان معمولاً قضاوت دقیقی نیست. ما یا تواناییهای خودمان را درک نمیکنیم، یا تحت اغوای ابلیسِ رجیم ملعون اغوا میشویم و فکر میکنیم تواناییهایمان کمتر از آنی است که هست. ضمن اینکه همیشه امتحانات الهی، یک مقدار جلوتر از تواناییهای بالفعل ماست. خب طبیعی است! باید هم اینجور باشد!
ورزش وقتی میدهند، ورزش فرق میکند با غَلت زدن در حالت خواب! در حالت خوابیده انسان غلت میخورد. هر چند وقت یکبار بدنش خسته میشود، بهطور خودکار بدن خودش را تغییر میدهد. معلوم است یک برنامۀ ورزشی یک مقدار از این غلت زدنِ در حالت خوابیده متفاوت است! بالاخره به نفَس میاندازد انسان را.
امتحان هم از تواناییهای بالفعلِ ما یک مقدار جلوتر هستند. چون میخواهد تواناییهای بالقوّۀ ما به فعلیّت برسد. ولی کسی حق ندارد نادانی بکند بگوید این امتحان اندازۀ ظرفیّت من نیست! شما ظرفیّت خودت را از کجا شناختی؟ پس ما اگر ابتدائاً دیدیم که ظرفیّت این امتحان را نداریم، اشتباه نکنیم. ظرفیّت بالفعل نداریم! بالقوّه ظرفیّت داریم! و این امتحان میخواهد آن ظرفیّتهای ما را شکوفا بکند.
همانجوری که افراد گاهی از اوقات میخواهند از زیر بار امتحانات الهی فرار بکنند! و اصلاً نمیخواهند بپذیرند یک امتحانی امتحانشان است، برای رشد، یا برای اصلاح، جوامع بشری! یا جوامع ایمانی هم با امتحان همین برخورد را دارند! ازتان خواهش میکنم این جمله را دقت بفرمایید. امام مکرّر، به جامعۀ ما نگاه میکرد، میفرمود ما میتوانیم! وقتی میفرمود ما میتوانیم مستقل باشیم، تقریباً احدی از سیاسیون باور نمیکرد!
امام میفرمود ما میتوانیم. چرا میگفت ما میتوانیم؟ به دلیل نگاه عرفانیای که داشت! به دلیل بصیرت دینیای که داشت! امتحانِ ماست؟! خب پس ما میتوانیم دیگر! مگر امتحان ما نیست؟! ما میتوانیم. جنگ حمله کردند! تمام کشورهای جهان پشت صدام آمدند به ما حمله کردند! امام فرمود ما میتوانیم! چرا گفت ما میتوانیم؟ چون امتحان ماست! وقتی که امتحان ماست پس ما میتوانیم!
آقا ما اسلحههایمان را بشماریم آقا؟! ما نمیتوانیم ها! امام میفرمود ما میتوانیم! مگر امتحان ما نیست؟ تحمیل شده دیگر! الآن دیگر ما که نرفتیم آنها را بیاوریم تو رو خدا به ما حمله کنید ما میخواهیم امتحان پس بدهیم! آنها خودشان غلط کردند به ما حمله کردند! پس ما در این امتحان افتادیم. حالا پس ما میتوانیم! چون خدا به اندازۀ ما هم امتحان میگیرد. و ما میتوانیم! ما میتوانیم! این غلطی که کردند الآن ما را محاصرۀ اقتصادی کردند! به هر دلیلی بوده! حتی بهخاطر فساد سیاسیونِ فاسد و بیشرفی بوده است که پیام دادند که تو بیا فشار بیاور! به هر دلیلی که بوده! به دلیل رذالت خودشان بوده یا به دلیل رذالت برخی از سیاسیونی که درکشور ما بودند!
این محاصرۀ اقتصادی فعلاً افتاده. این امتحان ماست. ما میتوانیم از پسَش بربیاییم. هر مسئولِ بیعرضهای نمیتواند برود کنار یک کسِ دیگر بیاید. ما میتوانیم! چون امتحانِ ماست! ما از سرِ امتحان میفهمیم میتوانیم! چون امتحانِ ماست پس ما میتوانیم! خدا امتحانِ زیادی از کسی نمیگیرد! با تکنولوژی به جنگ ما آمدند. این امتحانِ ماست! ما میتوانیم با تکنولوژی در مقابل آنها مقاومت بکنیم! میتوانیم! چون خدا از هیچ جامعهای امتحان فوق ظرفیّتش نمیگیرد. خدا دروغ نمیگوید! ما دروغ میگوییم که میگوییم نمیتوانیم!
بعضیها با شعار ما میتوانیم آمدند، با شعار ما نمیتوانیم رفتند! من نمیدانم آن میز صندلیهای چه اثری در ما نمیتوانیم ایجاد میکنند! ما میتوانیم! این یک نگاه دینی است! این برآمده از اعتقادات و جهانبینیِ ماست! خدا بیشتر از حدّ ظرفیّت مملکت ایران، ملّت ایران از ایرانیان امتحان نمیگیرد.
از عراقیها هم امتحان بیشتر از ظرفیّتشان نمیگیرد! داعشیها دارند مملکتشان را به تباهی میکشانند. آنها میتوانند از پسَش بربیایند! چون این امتحان برایشان پیش آمده. آقا همین حرف را یک روزی به حزبالله لبنان فرمودند. فرمودند شما میتوانید از پسِ اسرائیل بربیایید! در حالی که اکثر آن دوستان باور نمیکردند! آخر آقا چهجوری داری به ما میگویی؟!
خدا هر کی امتحان میگیرد میتواند! میفهمی؟ خدا از هر کی امتحان میگیرد میتواند! از هر جامعهای امتحان میگیرد میتواند! -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.