اصل داستان بشر! (کلیپ تصویری)

اصل داستان بشر! (کلیپ تصویری)
متن کلیپ:
بسم الله الرحمن الرحیم. یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ‌کس نبود. داستان از این قرار است؛ خدا یک پیغمبری را فرستاد فرمود من این را به شما ترجیح می‌دهم مردم حسادت کردند. از اینجا داستان دین شروع می‌شود. اصول دین چند تاست؟ چند تاست من کاری ندارم، هر چند تا هست؛ پنج تا یا پنجاه تا. اوّلش ماجرای حسادت به ولیّ خداست.

داستان احترام به اولیاء خدا و عدم احترام به اولیاء خدا، حسادت به اولیاء خدا و عدم حسادت به اولیاء خدا اصل داستان بشر است از اول خلقت تا حالا! یا رسول الله الآن تو جلسه فامیل‌های شما هیچ‌کدام نبوّت شما را قبول نکردند! شما چه اصراری داری؟! هیچ‌کس حرف شما را قبول نکرده یکی دیگر بزنی تو سرشان بگویی حالا بعد از من هم علی رئیس شماست ها! چرا از اول می‌روی سر امتحان حسادت؟! این چه رازی است؟ حسادت به اولیاء خدا اصل داستان بشر است از اول خلقت تا حالا.

شما کجا می‌خواهید فرار کنید؟ جامعۀ شما کجا می‌خواهد فرار بکند از این امتحان مهم، مورد تأکید و دائمی؟ ما هم این امتحان می‌شویم؟ بله که می‌شویم! آخر علی بن ابیطالب(ع) بین ما نیست ما ببینیم که الآن نسبت به او حسادت می‌ورزیم یا نه. ببین داستان خیلی عمیق‌تر از اینهاست که شما بخواهی بگویی حتماً یک علی بن ابیطالب می‌خواهیم برای حسادت. سورۀ بقره آیۀ صد و نه، «وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ» خیلی از اهل کتاب دوست داشتند «لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ» شما را بعد از ایمانتان برگردانند کافر بشوید. چرا؟ چرا دوست دارند شما دست از این راهتان بردارید؟

می‌روی هیئت علیه هیئت رفتنت مقاله می‌نویسد، می‌روی کربلا علیه کربلا رفتنت مقاله می‌نویسد. حالا خیلی‌ها بروند آنتالیا، یک دانه یک خطی هم نمی‌نویسد علیه‌شان. ولی می‌رود کربلا، کلّی کفرش در می‌آید. بین تمام شهرهای ترکیه به توریست‌بازی پیاده‌روی کند، هیچ‌کی کاری ندارد. بین نجف و کربلا پیاده‌روی می‌کند ببین کی‌ها کفرشان در می‌آید!

خدا می‌فرماید اینها دوست دارند اینجوری بشود. آخر چرا دوست دارند؟! به آنها چه ربطی دارد؟! آه از ادامۀ آیه. می‌فرماید: «حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم» اینها حسودی‌شان می‌آید شما مؤمن شدی. داستان امتحان سر حسادت فقط مال امیرالمؤمنین(ع) نیست. مال مؤمنین(ع) هم هست. «مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ» اینها حق برایشان آشکار است! چرا با تو اینجوری درگیر می‌شوند؟! «حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم».

باید چه‌کار کنیم؟ با حسودها باید چه‌کار کرد؟ پیامبر چه‌کار کرد؟ امیرالمؤمنین چه‌کار کرد؟ «فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ» ببخشید، رد بشوید، درگیر نشوید. گذشت بکنید آنها حسادتشان از بین می‌رود؟ نه. شما ببخشید آنها دست از کینه‌توزی برمی‌دارند؟ نه! آنها ضربۀ‌شان را می‌زنند؟ بله. خب هیچی دیگر، پس ما مظلوم واقع شویم دیگر. بله دیگر. امیرالمؤمنین که فرمود از وقتی که پیامبر مبعوث شد دیگر من روی خوش ندیدم.

شراره‌های حسادت نسبت به این راه امام، نسبت به پیروان مکتب امام، این را حس می‌کنی؟ دقیقۀ یک دفعه یک جریان، یک گروه، یک افراد، یک اشخاص جدیدی می‌افتند تو این آتش حسادت. غل‌غل می‌کنند، می‌سوزند و می‌سوزانند. اینها را می‌بینید؟ نتیجۀ اجتماعی این حسادت چی می‌شود؟ شما قدرت سیاسی نمی‌توانی پیدا کنی. یوسف به وسیلۀ برادرهایش می‌رود تو چاه. هابیل به وسیلۀ برادرش به قتل می‌رسد. این حسادت اگر نباشد چی می‌شود؟ بگو. یوسف به سروری می‌رسد و مردم را از قحطی نجات می‌دهد. بحث حسادت بحث اخلاقی است یا بحث سیاسی است؟ به داستان یوسف نگاه کن. خدا که دست از امتحان‌هایش بر نمی‌دارد. لازم نیست امیرالمؤمنین بین ما باشد. مؤمنین بین ما باشند این آتش حسادت موجب می‌شود مؤمنین قدرت پیدا نکنند. همان‌طور که آتش حسادت موجب شد که امیرالمؤمنین قدرت پیدا نکند. وقتی امیرالمؤمنین قدرت پیدا کرد آتش حسادت موجب شد که قدرتش تضعیف بشود. الآن مؤمنین قدرت پیدا بکنند آتش حسادت نیست؟ حسادت آغاز یک ماجرایی است که نتیجه‌اش را تو سیاست شما می‌بینید. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.