«مادر» با صدای سالار عقیلی
مادر من، مادر من، در طواف عطر تو خدا رو دیدم
مادر من، مادر من، با تو به شکوه و زیبایی رسیدم
آسمان در عمق چشمت ریشه دارد
خنده کن تا در زمین باران ببارد
من کجا و ترسم از دیوار و بن بست
تا که رد پای تو مرز بهشت است
لمس دستت لمس دریاست
با تو از هر سرابی در امانم
تا گلو در تبر، در خزانم
پیش تو من بهاری ناگهانم
مادر من، مادر من، سجده فرشته ها به دامن تو
مادر من، مادر من، راز خلقت در نگاه روشن تو
مادر من، مادر من، سجده فرشته ها به دامن تو
مادر من، مادر من، راز خلقت در نگاه روشن تو
شعله ها بر جمع زدن جز زندگی نیست
رسم پروانه به جز پروانگی نیست
عشق تو اما برای این جهان است
نقطه تلفیق خاک و آسمان است
لمس دستت لمس دریاست
با تو از هر سرابی در امانم
تا گلو در تبر، در خزانم
پیش تو من بهاری ناگهانم
شاعر : بابک صحرایی -
مادر من، مادر من، با تو به شکوه و زیبایی رسیدم
آسمان در عمق چشمت ریشه دارد
خنده کن تا در زمین باران ببارد
من کجا و ترسم از دیوار و بن بست
تا که رد پای تو مرز بهشت است
لمس دستت لمس دریاست
با تو از هر سرابی در امانم
تا گلو در تبر، در خزانم
پیش تو من بهاری ناگهانم
مادر من، مادر من، سجده فرشته ها به دامن تو
مادر من، مادر من، راز خلقت در نگاه روشن تو
مادر من، مادر من، سجده فرشته ها به دامن تو
مادر من، مادر من، راز خلقت در نگاه روشن تو
شعله ها بر جمع زدن جز زندگی نیست
رسم پروانه به جز پروانگی نیست
عشق تو اما برای این جهان است
نقطه تلفیق خاک و آسمان است
لمس دستت لمس دریاست
با تو از هر سرابی در امانم
تا گلو در تبر، در خزانم
پیش تو من بهاری ناگهانم
شاعر : بابک صحرایی -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.