«غروب سرخ» با صدای سعید شهروز
یه دنیا خاطرست بین منو تو / از اون روزای تلخ اشک و لبخند
طب شرجی غروب سرخ کارون / شب تنهایی ما پای اروند
از اون روزا که دنیا رنگ خون بود / تنم تو التهاب جنگ می سوخت
از اون روزا که بیرحمانه ترکش / لباسو به تن رزمنده می دوخت
برای اینکه من خاک تو باشم / چقدر سرو و صنوبر هدیه دادم
چقد خون پای آزادی من ریخت / چه نخلایی که بی سر ایستادن
تواز من خاطرات کهنه داری / ولی زخمای من تازست هنوزم
یه کاری کن که بعد از این همه سال / تو آتیشی که خاموشه نسوزم
هنوزم میشه خرمشهر باشم / اگه ناجی این روزای من شی
جهانم خالی از نقشای زیباست / تو میتونی جهان آرای من شی
شاعر : محمد مقتدایی راد
-
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.