«بهار بهار» با صدای ناصر عبداللهی
بهار بهار ، صدا همون صدا بود / صدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار ، چه اسم آشنایی/ صدا ت میاد اما خودت کجایی
وا بکنید پنجره ها رو یا نه / تازه کنید خاطره ها رو یا نه
بهار اومد لباس نو تنم کرد / تازه تر از فصل شکفتنم کرد
بهار اومد با یه بغل جوونه / عید رو اورد از تو کوچه تو خونه
حیات ما یه غربی،باغچه ی ما یه گلدون/خونه ی ماهمیشه،منتظر یه مهمون
بهار بهار ، یه مهمون قدیمی / یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا که مثل قصه ها بود / خواب و خیال همه بچه ها بود
یادش بخیر ، بچگی ها چه خوب بود / حیف که هنوز صبح نشده ، غروب بود
آخ که چه زود قلک عیدی هامون / وقتی شکست ،باهاش شکست دلامون
بهار اومد برفا رو نقطه چین کرد / خنده به دل مردگی زمین کرد
چقدر دلم فصل بهار رو دوست داشت/ واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار اومد پنجره ها رو واکرد / من رو با حسی دیگه آشنا کرد
یه حرفی از حرفای من کتاب شد / حیف که همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم ، هنوز دلم جوون بود / از صبح تا شب دنبال آب و نون بود
شاعر : محمد علی بهمنی
-
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.