مزار امیرکبیر کجاست؟!
کلیپ خبری
مشاهیر راسخون
کاشان
امیرکبیر
حمام فین کاشان
مشاهیر
كربلا
میرزا تقی خان امیرکبیر
باغ فین کاشان
ویرایش شده دی ماه 99
مزار امیرکبیر کجاست؟!
مزار میرزا تقی خان ملقب به امیرکبیر در کشور عراق و در کنار مضجع شریف امام حسین علیه السلام است که به دستور صدام ملعون سنگ قبر و نشان آن در سال 1991 میلادی به همراه دیگر مشاهیر تخریب شده است.
میرزا محمد تقیخان فراهانی (۱۲۲۲-۱۲۶۸ق.) مشهور به امیرکبیر، صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار. وی در دوره صدارت سه سال و سه ماه (۳۹ ماهه) خود، اصلاحاتی را در زمینههای آموزشی، اجتماعی و سیاسی ایران آغاز کرد. امیرکبیر دارُالفُنون را بنیان نهاد، مسجد و مدرسه دینی ساخت، بستنشینی در بیوت علما و تعزیهخوانی را محدود و شورش بابیها را سرکوب کرد. او با دسیسه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد و به دستور شاه به قتل رسید. قبر وی در حرم امام حسین(ع) قرار دارد.
زندگینامه امیر کبیر
تمبر سال روز رحلت امیر کبیر در سال ۱۳۶۴ش چاپ شده است
میرزا محمدتقی خان (۱۲۲۲ هجری قمری) فرزند «کربلایی قربان» متولد یکی از محلههای «اراک» بود. پدرش در خانه «میرزاعیسی قائممقام اول» به آشپزی اشتغال داشت. میرزاتقیخان پس از پدرش در دستگاه قائممقام ثانی سمت پدر را حفظ کرد. میرزا تقیخان در ابتدای جوانی منشی و محرم اسرار «میرزا عیسی» ملقب به میرزا بزرگ پدر قائممقام ثانی بود و بعد از فوت وی در خدمت پسرش درآمد و به شغل کتابت مشغول شد و تا سال ۱۲۴۴ق. که قائم مقام او را به همراهی «خسرو میرزا» پسر ولیعهد به روسیه فرستاد، به منشیگری مشغول بود و پس از بازگشت از روسیه به لقب «مستوفی نظام» ملقب گردید. وی در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به مقام صدارت اعظمی و به دامادی خاندان سلطنت رسید. او با عزت الدوله خواهر ناصرالدین شاه ازدواج کرد.[۱]
تحولات مهمی در زمان وی در شئون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی کشور رقم خورد؛ از جمله سنگ بنای مدرسه «دارالفنون» در اوایل سال ۱۲۶۶ق. به دست وی گذاشته شد و در یکشنبه ۵ ربیعالاول سال ۱۲۶۸ق. از طرف ناصرالدین شاه و رجال دولت گشایش یافت. مخالفان امیرکبیر اقدامات بسیاری علیه او انجام دادند و نزد شاه جوان قاجار از وی به بدگویی پرداختند و او در نهایت برکنار، تبعید و به قتل رسید.[۲]
اقدامات و اصلاحات
سیاستهای دینی و مذهبی
گفتهاند که امیرکبیر به لحاظ مذهبی، فردی مقید و معتقد بوده است. او ظواهر مذهب تشیع را که مذهب رسمی کشور بود، حرمت میگذاشت و احترام علمای دین را محفوظ میداشت ولی با برخی از رفتارهای دینی ایرانیان موافق نبود. به گفته اعتضادالسلطنه امیرکبیر زهد خشک را استهزاء میکرد. پارهای از سیاستهای دولت وی نسبت به روحانیان را ناشی از دیدگاه وی در ضرورت کاستن اقتدار و نفوذ برخی از روحانیون شمردهاند. این سیاست، متوجه امامان جمعه و شیخالاسلامهایی بود که در افکار بیشتر مردم نفوذ داشته، مروج برخی از تفکرات بودند که به زعم امیر خرافه و کهنهپرستی به حساب میآمدند. از سوی دیگر، خانه این گروه از روحانیان، مصون و جای تحصن بود و از این راه اعمال قدرت و در سیاست مداخله میکردند. امیر چنین حق و مسئولیتی برای روحانیان نمیشناخت. به علاوه، نفوذ و رویه آنها را مانع برخی از اصلاحات میدانست. امیر با توقیف و تبعید برخی از روحانیان متنفذ تبریز و منع بستنشینی و جلوگیری از تعزیهخوانی این سیاست را دنبال کرد.[۳]
امیرکبیر چند مسجد و مدرسه دینی ساخت؛ از جمله مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران. او ساختمان امامزاده زید تهران را بنا کرد و طی یک دستور چاپخانهها را از چاپ آیات قرآنی بر کاغذهای باطله منع کرد تا مبادا به قرآن اهانت گردد. همچنین در دوره صدارت امیرکبیر، میگساری ممنوع شد و مجازاتهای سختی برای قانونشکنان در نظر گرفت چرا که در این دوره، در برخی از مناطق اراذل و اوباش مست کرده و عربده میکشیدند و زنان پس از غروب آفتاب از ترس حمله آنها جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشتند. گاهی اوقات مردان مست در چهارسوقها قمه خود را از غلاف بیرون میکشیدند و عبور و مرور را قطع میکردند.[۴]
مبارزه با فرقهگرایی و انحرافات دینی
نوشتار اصلی: بابیت
علی محمد باب در سال ۱۲۶۰ق یعنی اواخر سلطنت محمدشاه، ادعای مهدویت کرده و جماعتی را پیرو خود گردانید. در پی شورشهایی که در دوران امیر کبیر به وقوع پیوست، باب به دستور امیرکبیر کشته شد، اما بابیهای یزد، کرمان، زنجان و مازندران از قتل باب باخبر شده و به خونخواهی او قیام کردند حتی مصمم شدند که امیرکبیر و ناصرالدین شاه را به قتل برسانند، اما امیر با سرعت تمام شورشها را خواباند.[۵]
یکی از کارهای امیر شکستن بستنشینی بود که گاه به وجهه مذهبی کشور آسیب میرساند. در آن زمان در ایران معمول بود عناصر شرور و آشوب طلب و جانی برای فرار از مجازات به سفارتخانههای خارجی یا به خانه مجتهدان یا حرم حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه در قم پناهنده میشدند، امیرکبیر با صدور فرمانی در ۱۲۶۶ق، اساس بستنشینی را از بین برد و به کارگزاران دولت دستور داد هر مجرمی را در هر کجا که باشد، دستگیر کرده و به مجازات برسانند.[۶]
سیاست مالی
کاستن از مخارج دولت از برنامههای جدی امیرکبیر بود. او هیأتی از مستوفیان(مسئولان دریافت مالیات) را تحت نظر مستوفی الممالک آشتیانی (وزیر استیفاء) تشکیل داد. این هیأت پس از رسیدگیهای لازم، کمبود عایدات را نسبت به هزینههای مستمر، یک میلیون تومان تشخیص داد. امیرکبیر برای خاتمه دادن به بحران مالی و متوازن ساختن عایدات خزانه دستور داد به تناسب از حقوق و مقرری کارکنان دولت کاسته شود و این عمل را از حقوق خود گرفته تا کوچکترین مستخدمین اجرا کرد. علاوه بر آن مستمریهای سنگین شاهزادگان، علما، سادات و متنفذین را قطع کرد و برای شاه مقرری ماهانهای در حدود هزار تومان تعیین نمود.[۷]
برنامه دیگر دیگر امیرکبیر سامان دادن به عایدات بود. او مالیات عقبافتاده حکام ولایات و خوانین محلی را وصول کرد و زمینهای مزروع را از نو مورد ارزشیابی قرار داد؛ زیرا آخرین بار ۸۰ سال پیش از آن در زمان کریم خان زند اراضی را ارزشیابی کرده بودند و از آن وقت تغییر فاحشی در قیمت زمین و دیگر اموال منقول رخ داده بود.[۸]
امور نظامی و امنیتی
تشکیل ارتش نوین
امیرکبیر و جمعی از رجال قاجار در کنار ناصرالدین شاه
امیرکبیر برای اصلاح وضع نظامی ایران، وزارت جنگ را شخصا برعهده گرفت و یک مدرسه نظامی در تهران تأسیس و معلمان و مربیان نظامی از کشورهای بیطرف برای تعلیم افسران استخدام کرد.[۹] لباس نظامیان را متحدالشکل کرد. این لباس شبیه لباس نظامیان اطریشی بود. او برای تأمین اسلحه مورد نیاز چند کارخانه اسلحهسازی در اصفهان، شیراز و تهران به راهانداخت. بنای عمارت توپخانه به دستور امیرکبیر در سال ۱۲۶۷ق آغاز شد. ساختمان سربازخانهها در خارج از شهرها و بنای قراولخانهها در داخل شهرها و سر راهها، شروع به ساختن شد. از دیگر اقدامات، ساختن قلعههای نظامی در محلهای سوقالجیشی و ایجاد پادگانهای دائمی بود.[۱۰] از دیگر اصلاحات امیرکبیر، تشکیل نیروی دریایی در خلیج فارس و خریداری کشتی از دولت انگلیس بود.[۱۱]
نظام اطلاعاتی و امنیتی
در دولت امیرکبیر دستگاه خفیهنویسی و اطلاعاتی نسبتا وسیع و منظم بود. امیر ماموران بسیاری گماشته بود تا گزارشهای منظمی از آنچه در شهرها و ولایات و دستگاههای دیوانی و لشکری و حتی سفارتخانههای خارجی میگذشته، مستقیم برای او فرستند. دستگاه اطلاعاتی امیرکبیر در سه جهت اصلی کار میکرده است:
خبرگیری از وضع ولایات و فعالیتهای مأموران دیوانی و لشکری به خصوص برای جلوگیری از رشوهگیری و نیز جلوگیری از تعدی مالیاتی و دستبرد به حقوق طبقه روستائی؛
گزارش وقایع شهری به ویژه از لحاظ نظم و امنیت عمومی؛
مراقبت از فعالیت سفارتخانههای خارجی در تهران.[۱۲]
امور قضایی و برخورد با جرم
اصلاحات امیرکبیر نظام دادگستری ایران را در چند جهت پوشش داد: اصلاح محضر شرع، بنای دیوانخانه عدالت، رسیدگی به دادخواهی مردم علیه دولت، آئین جدید دادخواهی اقلیتهای مذهبی،[۱۳]و برانداختن رسم شکنجه متهم و مجرم.[۱۴]
قضاوت میان مرافعات و منازعات مردم و رسیدگی به جرم، در دوره امیرکبیر به عالمان دینی و مجتهدان بزرگ سپرده شد. گفتهاند که او در اجرای احکام طبق شرع و قانون، بسیار حساس بود، چنانکه نقل شده است که وقتی خادم امیرکبیر را نزد شیخ عبدالرحیم بروجردی قاضی محکمه بردند، شیخ پس از احراز جرم به امیر کبیر نوشت، او مجرم است شما به مصلحت خود با او برخورد کنید. امیرکبیر بدین رو که شیخ بروجردی در اجرای حکم، او را ملاحظه کرده، وی را عزل و شیخ عبدالحسین تهرانی را به جایش منصوب نمود.[۱۵]
اخلاق و کردار مدنی
امیرکبیر به مبارزه با نادرستی و رشوهخواری پرداخت. رشوه خواری به مفهوم کلی شامل پیشکش (وزیران و بزرگان میدادند و میگرفتند)، مداخل (دیوانیان میگرفتند) و سیورسات (لشکریان میگرفتند) میشد؛ که امیرکبیر همه را ممنوع اعلام کرد. هرزگی و قمهکشی و لوطی بازی هم در شهرها رواج داشت که امیرکبیر سعی در کنترل آنها کرد. مسؤلیت امنیت شهرها به عهده قراولخانه سپرده شد. همچنین القاب دیوانی را حذف کرد.[۱۶]
امور شهر و خدمات شهری
دارالفنون.jpg
امیرکبیر در این مورد کارهای زیادی انجام داد. آبله کوبی (واکسن زدن) را در سر تا سر ایران مرسوم ساخت و رسالهای در این باب از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ کرد و آبله کوبانی به نواحی مرزی (برای مسافران تازه وارد) و ولایات فرستاد. آفت دیگر وبا بود که غیر از مقالههایی که در وقایعالاتفاقیه نوشته میشد، جزوه «قواعد معالجه وبا» راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن نوشته شد و میان روحانیون و سرشناسان محلههای شهر پخش شد و به علاوه برای محافظت ممالک محروسه (شهرها و ایالات کشور) از آلودگی وبا، در مرزها قاعده قرنطینه گذارده شد که مسافران را چند روز در آنجا نگاه دارند و دود بدهند و بعد روانه شوند. تأسیس مریضخانه با توانایی درمان ۴۰۰ بیمار و مجهز به داروخانه، ارسال پزشک به ولایات، دادن تصدیق طبابت به پزشکان، جمعآوری گدایان، رفع کم آبی تهران از طریق جاری کردن رودخانه کرج به شهر، تأسیس چاپارخانه برای نامههای پستی، ایجاد تذکره چاپی برای مسافرت ایرانیان، قانون بلیط دروازه برای مسافرت از تهران برای حفظ امنیت، ساختن بنای تیمچه (سرای اتابکیه)، بازار امیر، میدان توپخانه، عمارت توپخانه و سبزهمیدان در تهران و آثار دیگر در اصفهان از دیگر اقدامات بود.[۱۷]
دانش و فرهنگ جدید
تأسیس دارالفنون:
با توجه به نتایج و رفتار بد زعمای دولت انگلیس نسبت به شاگردانی که در زمان عباس میرزا و سپس در دوره محمدشاه برای تحصیل به انگلیس اعزام شده بودند، امیرکبیر چنین تشخیص داد که تأسیس مدرسهای در خود کشور و استخدام معلم از خارج با صرفهتر و مفیدتر خواهد بود. به همین منظور در سال ۱۲۶۶ق مقدمات افتتاح مدرسهای که در آن جوانان ایرانی بتوانند با علوم جدید و صنایع اروپایی آشنایی پیدا کنند فراهم ساخت تا در آنجا مانند مدارس پلیتکنیک آن زمان تمام علوم و صنایع و فنون نظامی تدریس شود. به همین مناسبت اسم مدرسه را دارالفنون گذاشت. در سال اول تأسیس مدرسه مطابق شرح وقایع التفاقیه ۱۰۵ نفر شاگرد داشته و در هفت رشته به قرار زیر مشغول تحصیل بودند. ۲۶ نفر توپخانه، ۲۰ نفر طب، ۲۰ نفر پیاده نظام، ۵ نفر سواره نظام، ۱۲ نفر مهندسی، ۷ نفر داروسازی، ۵ نفر معدنشناسی.[۱۸]
تصویری از روزنامه وقایع التفاقیه.
روزنامه وقایع التفاقیه:
امیرکبیر برای بیداری افکار و اطلاع مردم از جریان امور مملکتی تصمیم گرفت روزنامهای در تهران دایر نماید. به دستور امیر روزنامه وقایع التفاقیه تأسیس یافت. اولین شمارهی آن در جمعه ۵ ربیعالثانی ۱۲۶۷ق در تهران به اسم روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران منتشر شد ولی شماره دوم بنام روزنامه وقایع التفاقیه انتشار یافت و بعدها تحت عناوین روزنامه دولت علیه ایران، روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت ایران طبع و توزیع گردید.[۱۹]
سیاستهای اقتصادی
صنعت جدید
امیر برای فنون غربی ارزش بسزایی قائل بود و به تأثیر اقتصادی آن پی برده بود و یکی از مواد مهم برنامه او در ترقی ایران ایجاد صنایع جدید بود. نقش امیر در بنای صنعت ملی شامل استخراج معادن، ایجاد کارخانههای مختلف، استخدام استادان فنی از انگلیس یا پروس، فرستادن صنعتکاران به روسیه، خرید کارخانه از فرنگ و حمایت از محصولات داخلی بود. به همین خاطر او فرمان آزادی استخراج معادن برای اتباع ایرانی را صادر کرد. و دولت و مردم هر دو به این کار دست زدند. افزایش تولید معادن مستلزم آموزش اصول فنی جدید بود. پس برای مدرسه دارالفنون استادان معدنشناس از اطریش استخدام کرد. برای ترقی صنعت از پشتیبانی و کمک به اهل فن هیچ دریغ نمیکرد.[۲۰]
کشاورزی
ایمنی اجتماعی و حفظ حقوق کشاورزان دو عامل اصلی ترقی کشاورزی بود. با برانداختن آئین کهنه سیورسات و حمایت از روستائیان، میزان تولید مواد کشاورزی افزایش یافت و کشت محصولات تازهای نیز آغاز گردید. بنای سد ناصری بر رودخانه کرخه، ایجاد پل شوشتر، رواج کشت نیشکر، بنای سد تازه گرگان، و زراعت پنبه آمریکایی از دیگر کارهای امیرکبیر است.[۲۱]
اقتصاد ملی در برخورد با اقتصاد استعمار
محور سیاست امیر را حمایت اقتصاد ملی میساخت. جوهر اندیشه اقتصادی او این بود که صنعت داخلی ترقی پذیرد و صادرات افزایش یابد و بازار کالای فرنگی محدود شود. اساس اقتصاد بازرگانی خارجی ما بر آزادی تجارت قرار گرفته بود اما این وضع زاده شده طبیعی اقتصاد ایران نبود، بلکه شکست سیاسی نظام سرمایه داری انگلیس و روس آنرا بر ما تحمیل کرده بود. ارقام اصلی تجارت ما را واردات و صادرات به سه کشور انگلیس، روسیه و عثمانی تشکیل میداد اما از نظر کیفیت و کمیت، تعادل و هماهنگی وجود نداشت. که امیر جلوی این وادرات بیرویه را گرفت. مثلا در زمان محمدشاه کالای وارداتی ایران از انگلیس به سالی یک میلیون لیره رسید. بعد از میزان آن کاسته شد و در سال۱۲۶۷ هنگام صدارت امیرکبیر به نصف آن تقلیل یافت.[۲۲]
تبعید و قتل
حمام فین کاشان، محل قتل امیرکبیر
اصلاحات امیرکبیر موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد و آنها به امیرکبیر تهمت زدند که انگیزه سلطنت دارد از این رو خواستار عزل وی شدند. همراهی مهدعلیا مادر شاه، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری با مخالفان نیز در عزل او موثر بود. اینچنین بود که آنان ناصرالدین شاه را تحت تأثیر قرار دادند و با این استدلال که امیر قصد توطئه علیه شاه را دارد وی را به عزل امیرکبیر ترغیب کردند. از این رو، حکم عزل امیرکبیر در ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ق به وی ابلاغ شد. چهار روز پس از آن، میرزا آقاخان نوری به سمت صدارت منصوب شد.
امیرکبیر دو روز پس از عزل در ۲۵ محرم سال ۱۲۶۸ق به کاشان تبعید شد و در ۱۸ دی ۱۲۳۰ش در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستانش به قتل رسید.[۲۳] به روایت میرزا محمدجعفرخان، حقایقنگار خورموجی در کتاب مشهور «حقایقالخبار ناصری» پیکر امیر را روز بعد از قتل ابتدا در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند اما چند ماه بعد، با تلاش همسرش عزتالدوله، پیکر امیرکبیر را به کربلا حمل کردند و در اتاقی که در آن به سوی صحن امام حسین(ع) باز میشود، به خاک سپردند.[۲۴]
پانویس
رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.
رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.
بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، ۱۳۴۸، ص۱۷۹.
نک: هاشمی رفسنجانی، امیر کبیر چاپ دوازدهم، قم جامعه مدرسین، ۷۳ ص۱۲۶.
شیخ نوری، فراز و فرود اصلاحات در عصر امیرکبیر، ص۴۴۸.
بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، ص۱۷۹-۱۸۰
مدنی، ۱۳۶۵، ج ۱، ص۲۳۲.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ۱۳۴۸ش، ص۲۶۱-۲۸۹.
هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، ۱۳۵۵ش، ص۲۶۵.
آدمیت، فریدون؛ ۱۳۴۸، ص۲۹۹-۲۸۰.
اقبال آشتیانی، میرزا تقیخان امیرکبیر، ۱۳۴۰. ص۱۹۷.
روشنی زعفرانلو، امیرکبیر و دارالفنون، ۱۳۵۴ش، ص۷۸-۶۹.
آدمیت، امیرکبیر و ایران. ص۳۰۰-۳۰۹.
رضاقلی، جامعهشناسی نخبهکشی، ۱۱۲-۱۲۱.
هاشمی رفسنجانی، امیر کبیر چاپ دوازدهم، قم جامعه مدرسین، ۷۳، ص۱۳۲.
نیز آدمیت، امیرکبیر و ایران، صص ۳۲۳–۳۱۰.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، صص ۳۳۷–۳۲۴.
آدمیت، امیبرکبیر و ایران، ص۳۷۱–۳۶۲.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۳۸۰-۳۷۲.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۳۹۵–۳۹۱.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۴۱۴.
بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، ص۱۳۴۸.
(رضوینژاد، ۱۳۷۷ صص۱۹-۲۱).
وبسایت تاریخ ایرانی. -
مزار امیرکبیر کجاست؟!
مزار میرزا تقی خان ملقب به امیرکبیر در کشور عراق و در کنار مضجع شریف امام حسین علیه السلام است که به دستور صدام ملعون سنگ قبر و نشان آن در سال 1991 میلادی به همراه دیگر مشاهیر تخریب شده است.
میرزا محمد تقیخان فراهانی (۱۲۲۲-۱۲۶۸ق.) مشهور به امیرکبیر، صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار. وی در دوره صدارت سه سال و سه ماه (۳۹ ماهه) خود، اصلاحاتی را در زمینههای آموزشی، اجتماعی و سیاسی ایران آغاز کرد. امیرکبیر دارُالفُنون را بنیان نهاد، مسجد و مدرسه دینی ساخت، بستنشینی در بیوت علما و تعزیهخوانی را محدود و شورش بابیها را سرکوب کرد. او با دسیسه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد و به دستور شاه به قتل رسید. قبر وی در حرم امام حسین(ع) قرار دارد.
زندگینامه امیر کبیر
تمبر سال روز رحلت امیر کبیر در سال ۱۳۶۴ش چاپ شده است
میرزا محمدتقی خان (۱۲۲۲ هجری قمری) فرزند «کربلایی قربان» متولد یکی از محلههای «اراک» بود. پدرش در خانه «میرزاعیسی قائممقام اول» به آشپزی اشتغال داشت. میرزاتقیخان پس از پدرش در دستگاه قائممقام ثانی سمت پدر را حفظ کرد. میرزا تقیخان در ابتدای جوانی منشی و محرم اسرار «میرزا عیسی» ملقب به میرزا بزرگ پدر قائممقام ثانی بود و بعد از فوت وی در خدمت پسرش درآمد و به شغل کتابت مشغول شد و تا سال ۱۲۴۴ق. که قائم مقام او را به همراهی «خسرو میرزا» پسر ولیعهد به روسیه فرستاد، به منشیگری مشغول بود و پس از بازگشت از روسیه به لقب «مستوفی نظام» ملقب گردید. وی در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به مقام صدارت اعظمی و به دامادی خاندان سلطنت رسید. او با عزت الدوله خواهر ناصرالدین شاه ازدواج کرد.[۱]
تحولات مهمی در زمان وی در شئون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی کشور رقم خورد؛ از جمله سنگ بنای مدرسه «دارالفنون» در اوایل سال ۱۲۶۶ق. به دست وی گذاشته شد و در یکشنبه ۵ ربیعالاول سال ۱۲۶۸ق. از طرف ناصرالدین شاه و رجال دولت گشایش یافت. مخالفان امیرکبیر اقدامات بسیاری علیه او انجام دادند و نزد شاه جوان قاجار از وی به بدگویی پرداختند و او در نهایت برکنار، تبعید و به قتل رسید.[۲]
اقدامات و اصلاحات
سیاستهای دینی و مذهبی
گفتهاند که امیرکبیر به لحاظ مذهبی، فردی مقید و معتقد بوده است. او ظواهر مذهب تشیع را که مذهب رسمی کشور بود، حرمت میگذاشت و احترام علمای دین را محفوظ میداشت ولی با برخی از رفتارهای دینی ایرانیان موافق نبود. به گفته اعتضادالسلطنه امیرکبیر زهد خشک را استهزاء میکرد. پارهای از سیاستهای دولت وی نسبت به روحانیان را ناشی از دیدگاه وی در ضرورت کاستن اقتدار و نفوذ برخی از روحانیون شمردهاند. این سیاست، متوجه امامان جمعه و شیخالاسلامهایی بود که در افکار بیشتر مردم نفوذ داشته، مروج برخی از تفکرات بودند که به زعم امیر خرافه و کهنهپرستی به حساب میآمدند. از سوی دیگر، خانه این گروه از روحانیان، مصون و جای تحصن بود و از این راه اعمال قدرت و در سیاست مداخله میکردند. امیر چنین حق و مسئولیتی برای روحانیان نمیشناخت. به علاوه، نفوذ و رویه آنها را مانع برخی از اصلاحات میدانست. امیر با توقیف و تبعید برخی از روحانیان متنفذ تبریز و منع بستنشینی و جلوگیری از تعزیهخوانی این سیاست را دنبال کرد.[۳]
امیرکبیر چند مسجد و مدرسه دینی ساخت؛ از جمله مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران. او ساختمان امامزاده زید تهران را بنا کرد و طی یک دستور چاپخانهها را از چاپ آیات قرآنی بر کاغذهای باطله منع کرد تا مبادا به قرآن اهانت گردد. همچنین در دوره صدارت امیرکبیر، میگساری ممنوع شد و مجازاتهای سختی برای قانونشکنان در نظر گرفت چرا که در این دوره، در برخی از مناطق اراذل و اوباش مست کرده و عربده میکشیدند و زنان پس از غروب آفتاب از ترس حمله آنها جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشتند. گاهی اوقات مردان مست در چهارسوقها قمه خود را از غلاف بیرون میکشیدند و عبور و مرور را قطع میکردند.[۴]
مبارزه با فرقهگرایی و انحرافات دینی
نوشتار اصلی: بابیت
علی محمد باب در سال ۱۲۶۰ق یعنی اواخر سلطنت محمدشاه، ادعای مهدویت کرده و جماعتی را پیرو خود گردانید. در پی شورشهایی که در دوران امیر کبیر به وقوع پیوست، باب به دستور امیرکبیر کشته شد، اما بابیهای یزد، کرمان، زنجان و مازندران از قتل باب باخبر شده و به خونخواهی او قیام کردند حتی مصمم شدند که امیرکبیر و ناصرالدین شاه را به قتل برسانند، اما امیر با سرعت تمام شورشها را خواباند.[۵]
یکی از کارهای امیر شکستن بستنشینی بود که گاه به وجهه مذهبی کشور آسیب میرساند. در آن زمان در ایران معمول بود عناصر شرور و آشوب طلب و جانی برای فرار از مجازات به سفارتخانههای خارجی یا به خانه مجتهدان یا حرم حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه در قم پناهنده میشدند، امیرکبیر با صدور فرمانی در ۱۲۶۶ق، اساس بستنشینی را از بین برد و به کارگزاران دولت دستور داد هر مجرمی را در هر کجا که باشد، دستگیر کرده و به مجازات برسانند.[۶]
سیاست مالی
کاستن از مخارج دولت از برنامههای جدی امیرکبیر بود. او هیأتی از مستوفیان(مسئولان دریافت مالیات) را تحت نظر مستوفی الممالک آشتیانی (وزیر استیفاء) تشکیل داد. این هیأت پس از رسیدگیهای لازم، کمبود عایدات را نسبت به هزینههای مستمر، یک میلیون تومان تشخیص داد. امیرکبیر برای خاتمه دادن به بحران مالی و متوازن ساختن عایدات خزانه دستور داد به تناسب از حقوق و مقرری کارکنان دولت کاسته شود و این عمل را از حقوق خود گرفته تا کوچکترین مستخدمین اجرا کرد. علاوه بر آن مستمریهای سنگین شاهزادگان، علما، سادات و متنفذین را قطع کرد و برای شاه مقرری ماهانهای در حدود هزار تومان تعیین نمود.[۷]
برنامه دیگر دیگر امیرکبیر سامان دادن به عایدات بود. او مالیات عقبافتاده حکام ولایات و خوانین محلی را وصول کرد و زمینهای مزروع را از نو مورد ارزشیابی قرار داد؛ زیرا آخرین بار ۸۰ سال پیش از آن در زمان کریم خان زند اراضی را ارزشیابی کرده بودند و از آن وقت تغییر فاحشی در قیمت زمین و دیگر اموال منقول رخ داده بود.[۸]
امور نظامی و امنیتی
تشکیل ارتش نوین
امیرکبیر و جمعی از رجال قاجار در کنار ناصرالدین شاه
امیرکبیر برای اصلاح وضع نظامی ایران، وزارت جنگ را شخصا برعهده گرفت و یک مدرسه نظامی در تهران تأسیس و معلمان و مربیان نظامی از کشورهای بیطرف برای تعلیم افسران استخدام کرد.[۹] لباس نظامیان را متحدالشکل کرد. این لباس شبیه لباس نظامیان اطریشی بود. او برای تأمین اسلحه مورد نیاز چند کارخانه اسلحهسازی در اصفهان، شیراز و تهران به راهانداخت. بنای عمارت توپخانه به دستور امیرکبیر در سال ۱۲۶۷ق آغاز شد. ساختمان سربازخانهها در خارج از شهرها و بنای قراولخانهها در داخل شهرها و سر راهها، شروع به ساختن شد. از دیگر اقدامات، ساختن قلعههای نظامی در محلهای سوقالجیشی و ایجاد پادگانهای دائمی بود.[۱۰] از دیگر اصلاحات امیرکبیر، تشکیل نیروی دریایی در خلیج فارس و خریداری کشتی از دولت انگلیس بود.[۱۱]
نظام اطلاعاتی و امنیتی
در دولت امیرکبیر دستگاه خفیهنویسی و اطلاعاتی نسبتا وسیع و منظم بود. امیر ماموران بسیاری گماشته بود تا گزارشهای منظمی از آنچه در شهرها و ولایات و دستگاههای دیوانی و لشکری و حتی سفارتخانههای خارجی میگذشته، مستقیم برای او فرستند. دستگاه اطلاعاتی امیرکبیر در سه جهت اصلی کار میکرده است:
خبرگیری از وضع ولایات و فعالیتهای مأموران دیوانی و لشکری به خصوص برای جلوگیری از رشوهگیری و نیز جلوگیری از تعدی مالیاتی و دستبرد به حقوق طبقه روستائی؛
گزارش وقایع شهری به ویژه از لحاظ نظم و امنیت عمومی؛
مراقبت از فعالیت سفارتخانههای خارجی در تهران.[۱۲]
امور قضایی و برخورد با جرم
اصلاحات امیرکبیر نظام دادگستری ایران را در چند جهت پوشش داد: اصلاح محضر شرع، بنای دیوانخانه عدالت، رسیدگی به دادخواهی مردم علیه دولت، آئین جدید دادخواهی اقلیتهای مذهبی،[۱۳]و برانداختن رسم شکنجه متهم و مجرم.[۱۴]
قضاوت میان مرافعات و منازعات مردم و رسیدگی به جرم، در دوره امیرکبیر به عالمان دینی و مجتهدان بزرگ سپرده شد. گفتهاند که او در اجرای احکام طبق شرع و قانون، بسیار حساس بود، چنانکه نقل شده است که وقتی خادم امیرکبیر را نزد شیخ عبدالرحیم بروجردی قاضی محکمه بردند، شیخ پس از احراز جرم به امیر کبیر نوشت، او مجرم است شما به مصلحت خود با او برخورد کنید. امیرکبیر بدین رو که شیخ بروجردی در اجرای حکم، او را ملاحظه کرده، وی را عزل و شیخ عبدالحسین تهرانی را به جایش منصوب نمود.[۱۵]
اخلاق و کردار مدنی
امیرکبیر به مبارزه با نادرستی و رشوهخواری پرداخت. رشوه خواری به مفهوم کلی شامل پیشکش (وزیران و بزرگان میدادند و میگرفتند)، مداخل (دیوانیان میگرفتند) و سیورسات (لشکریان میگرفتند) میشد؛ که امیرکبیر همه را ممنوع اعلام کرد. هرزگی و قمهکشی و لوطی بازی هم در شهرها رواج داشت که امیرکبیر سعی در کنترل آنها کرد. مسؤلیت امنیت شهرها به عهده قراولخانه سپرده شد. همچنین القاب دیوانی را حذف کرد.[۱۶]
امور شهر و خدمات شهری
دارالفنون.jpg
امیرکبیر در این مورد کارهای زیادی انجام داد. آبله کوبی (واکسن زدن) را در سر تا سر ایران مرسوم ساخت و رسالهای در این باب از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ کرد و آبله کوبانی به نواحی مرزی (برای مسافران تازه وارد) و ولایات فرستاد. آفت دیگر وبا بود که غیر از مقالههایی که در وقایعالاتفاقیه نوشته میشد، جزوه «قواعد معالجه وبا» راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن نوشته شد و میان روحانیون و سرشناسان محلههای شهر پخش شد و به علاوه برای محافظت ممالک محروسه (شهرها و ایالات کشور) از آلودگی وبا، در مرزها قاعده قرنطینه گذارده شد که مسافران را چند روز در آنجا نگاه دارند و دود بدهند و بعد روانه شوند. تأسیس مریضخانه با توانایی درمان ۴۰۰ بیمار و مجهز به داروخانه، ارسال پزشک به ولایات، دادن تصدیق طبابت به پزشکان، جمعآوری گدایان، رفع کم آبی تهران از طریق جاری کردن رودخانه کرج به شهر، تأسیس چاپارخانه برای نامههای پستی، ایجاد تذکره چاپی برای مسافرت ایرانیان، قانون بلیط دروازه برای مسافرت از تهران برای حفظ امنیت، ساختن بنای تیمچه (سرای اتابکیه)، بازار امیر، میدان توپخانه، عمارت توپخانه و سبزهمیدان در تهران و آثار دیگر در اصفهان از دیگر اقدامات بود.[۱۷]
دانش و فرهنگ جدید
تأسیس دارالفنون:
با توجه به نتایج و رفتار بد زعمای دولت انگلیس نسبت به شاگردانی که در زمان عباس میرزا و سپس در دوره محمدشاه برای تحصیل به انگلیس اعزام شده بودند، امیرکبیر چنین تشخیص داد که تأسیس مدرسهای در خود کشور و استخدام معلم از خارج با صرفهتر و مفیدتر خواهد بود. به همین منظور در سال ۱۲۶۶ق مقدمات افتتاح مدرسهای که در آن جوانان ایرانی بتوانند با علوم جدید و صنایع اروپایی آشنایی پیدا کنند فراهم ساخت تا در آنجا مانند مدارس پلیتکنیک آن زمان تمام علوم و صنایع و فنون نظامی تدریس شود. به همین مناسبت اسم مدرسه را دارالفنون گذاشت. در سال اول تأسیس مدرسه مطابق شرح وقایع التفاقیه ۱۰۵ نفر شاگرد داشته و در هفت رشته به قرار زیر مشغول تحصیل بودند. ۲۶ نفر توپخانه، ۲۰ نفر طب، ۲۰ نفر پیاده نظام، ۵ نفر سواره نظام، ۱۲ نفر مهندسی، ۷ نفر داروسازی، ۵ نفر معدنشناسی.[۱۸]
تصویری از روزنامه وقایع التفاقیه.
روزنامه وقایع التفاقیه:
امیرکبیر برای بیداری افکار و اطلاع مردم از جریان امور مملکتی تصمیم گرفت روزنامهای در تهران دایر نماید. به دستور امیر روزنامه وقایع التفاقیه تأسیس یافت. اولین شمارهی آن در جمعه ۵ ربیعالثانی ۱۲۶۷ق در تهران به اسم روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران منتشر شد ولی شماره دوم بنام روزنامه وقایع التفاقیه انتشار یافت و بعدها تحت عناوین روزنامه دولت علیه ایران، روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت ایران طبع و توزیع گردید.[۱۹]
سیاستهای اقتصادی
صنعت جدید
امیر برای فنون غربی ارزش بسزایی قائل بود و به تأثیر اقتصادی آن پی برده بود و یکی از مواد مهم برنامه او در ترقی ایران ایجاد صنایع جدید بود. نقش امیر در بنای صنعت ملی شامل استخراج معادن، ایجاد کارخانههای مختلف، استخدام استادان فنی از انگلیس یا پروس، فرستادن صنعتکاران به روسیه، خرید کارخانه از فرنگ و حمایت از محصولات داخلی بود. به همین خاطر او فرمان آزادی استخراج معادن برای اتباع ایرانی را صادر کرد. و دولت و مردم هر دو به این کار دست زدند. افزایش تولید معادن مستلزم آموزش اصول فنی جدید بود. پس برای مدرسه دارالفنون استادان معدنشناس از اطریش استخدام کرد. برای ترقی صنعت از پشتیبانی و کمک به اهل فن هیچ دریغ نمیکرد.[۲۰]
کشاورزی
ایمنی اجتماعی و حفظ حقوق کشاورزان دو عامل اصلی ترقی کشاورزی بود. با برانداختن آئین کهنه سیورسات و حمایت از روستائیان، میزان تولید مواد کشاورزی افزایش یافت و کشت محصولات تازهای نیز آغاز گردید. بنای سد ناصری بر رودخانه کرخه، ایجاد پل شوشتر، رواج کشت نیشکر، بنای سد تازه گرگان، و زراعت پنبه آمریکایی از دیگر کارهای امیرکبیر است.[۲۱]
اقتصاد ملی در برخورد با اقتصاد استعمار
محور سیاست امیر را حمایت اقتصاد ملی میساخت. جوهر اندیشه اقتصادی او این بود که صنعت داخلی ترقی پذیرد و صادرات افزایش یابد و بازار کالای فرنگی محدود شود. اساس اقتصاد بازرگانی خارجی ما بر آزادی تجارت قرار گرفته بود اما این وضع زاده شده طبیعی اقتصاد ایران نبود، بلکه شکست سیاسی نظام سرمایه داری انگلیس و روس آنرا بر ما تحمیل کرده بود. ارقام اصلی تجارت ما را واردات و صادرات به سه کشور انگلیس، روسیه و عثمانی تشکیل میداد اما از نظر کیفیت و کمیت، تعادل و هماهنگی وجود نداشت. که امیر جلوی این وادرات بیرویه را گرفت. مثلا در زمان محمدشاه کالای وارداتی ایران از انگلیس به سالی یک میلیون لیره رسید. بعد از میزان آن کاسته شد و در سال۱۲۶۷ هنگام صدارت امیرکبیر به نصف آن تقلیل یافت.[۲۲]
تبعید و قتل
حمام فین کاشان، محل قتل امیرکبیر
اصلاحات امیرکبیر موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد و آنها به امیرکبیر تهمت زدند که انگیزه سلطنت دارد از این رو خواستار عزل وی شدند. همراهی مهدعلیا مادر شاه، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری با مخالفان نیز در عزل او موثر بود. اینچنین بود که آنان ناصرالدین شاه را تحت تأثیر قرار دادند و با این استدلال که امیر قصد توطئه علیه شاه را دارد وی را به عزل امیرکبیر ترغیب کردند. از این رو، حکم عزل امیرکبیر در ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ق به وی ابلاغ شد. چهار روز پس از آن، میرزا آقاخان نوری به سمت صدارت منصوب شد.
امیرکبیر دو روز پس از عزل در ۲۵ محرم سال ۱۲۶۸ق به کاشان تبعید شد و در ۱۸ دی ۱۲۳۰ش در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستانش به قتل رسید.[۲۳] به روایت میرزا محمدجعفرخان، حقایقنگار خورموجی در کتاب مشهور «حقایقالخبار ناصری» پیکر امیر را روز بعد از قتل ابتدا در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند اما چند ماه بعد، با تلاش همسرش عزتالدوله، پیکر امیرکبیر را به کربلا حمل کردند و در اتاقی که در آن به سوی صحن امام حسین(ع) باز میشود، به خاک سپردند.[۲۴]
پانویس
رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.
رضوینژاد، ۱۳۷۷، ص۱۹-۲۱.
بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، ۱۳۴۸، ص۱۷۹.
نک: هاشمی رفسنجانی، امیر کبیر چاپ دوازدهم، قم جامعه مدرسین، ۷۳ ص۱۲۶.
شیخ نوری، فراز و فرود اصلاحات در عصر امیرکبیر، ص۴۴۸.
بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، ص۱۷۹-۱۸۰
مدنی، ۱۳۶۵، ج ۱، ص۲۳۲.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ۱۳۴۸ش، ص۲۶۱-۲۸۹.
هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، ۱۳۵۵ش، ص۲۶۵.
آدمیت، فریدون؛ ۱۳۴۸، ص۲۹۹-۲۸۰.
اقبال آشتیانی، میرزا تقیخان امیرکبیر، ۱۳۴۰. ص۱۹۷.
روشنی زعفرانلو، امیرکبیر و دارالفنون، ۱۳۵۴ش، ص۷۸-۶۹.
آدمیت، امیرکبیر و ایران. ص۳۰۰-۳۰۹.
رضاقلی، جامعهشناسی نخبهکشی، ۱۱۲-۱۲۱.
هاشمی رفسنجانی، امیر کبیر چاپ دوازدهم، قم جامعه مدرسین، ۷۳، ص۱۳۲.
نیز آدمیت، امیرکبیر و ایران، صص ۳۲۳–۳۱۰.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، صص ۳۳۷–۳۲۴.
آدمیت، امیبرکبیر و ایران، ص۳۷۱–۳۶۲.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۳۸۰-۳۷۲.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۳۹۵–۳۹۱.
آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۴۱۴.
بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، ص۱۳۴۸.
(رضوینژاد، ۱۳۷۷ صص۱۹-۲۱).
وبسایت تاریخ ایرانی. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.