روضه ظهر عاشورا؛ به من نگاه کن ...
حجت الاسلام علیرضا پناهیان
حجت الاسلام پناهیان
روضه
عاشورا
روز عاشورا
سخنرانی مذهبی
محرم
محرم98
امام حسین (علیه السلام)
متن:
حسین خیلی امروز هزینه کرد تا این توجّه را برای ما ایجاد کند. ما موضوعاتی داریم برای توجّه. خدا، قیامت، حسین. آسانتریناش حسین است. چون خودش آمده توجّه ما را به خودش جلب میکند فدایش بشوم. خودش آمده. یکوقت یک معلمی سر کلاس وایمیستد، میگوید بچهها حواستان اینجا باشد. بچه حواساش جای دیگر است. معلم را نگاه هم میکند، حواساش جای دیگر است. هی خدا آن بالا وایستاده میفرماید بندۀ من به من توجه کن. توی نماز حواست جای دیگر است. اما حسین میدانی چیکار میکند؟ مثل آن معلمی است که میآید پیش دانشآموز صورت دانشآموز را میگیرد، میگوید عزیزم به من نگاه کن! بعد میروی توی روضۀ حسین فکر مشکلاتت هستی، میگوید حل میکنم آنها را برایت. ول کن. ولشان کن، به من نگاه کن. حسین دست از من برندار!
به خدا مبالغه نمیکنم. نگه میدارد. من را نگاه کن. «لا اله الّا الله!» قصد جانت را کردم امروز به خدا. حسین با دشمناش همینجوری است. «لا اله الّا الله!» هر کی نمیتواند بشنود داد بزند، من نمیدانم. امام حسین قلبهای اینها را منصرف کن یکوقت صدمه نبینند. شمر ملعون نشست روی سینۀ حسین. هی حسین میگوید به من نگاه کن. میگوید به من نگاه کن. من کی هستم؟ میخواهم باهات حرف بزنم. گفت چی میگویی؟! دید خیلی حسین میخواهد توجّهاش را جلب کند! صورت حسین را برگرداند! -
حسین خیلی امروز هزینه کرد تا این توجّه را برای ما ایجاد کند. ما موضوعاتی داریم برای توجّه. خدا، قیامت، حسین. آسانتریناش حسین است. چون خودش آمده توجّه ما را به خودش جلب میکند فدایش بشوم. خودش آمده. یکوقت یک معلمی سر کلاس وایمیستد، میگوید بچهها حواستان اینجا باشد. بچه حواساش جای دیگر است. معلم را نگاه هم میکند، حواساش جای دیگر است. هی خدا آن بالا وایستاده میفرماید بندۀ من به من توجه کن. توی نماز حواست جای دیگر است. اما حسین میدانی چیکار میکند؟ مثل آن معلمی است که میآید پیش دانشآموز صورت دانشآموز را میگیرد، میگوید عزیزم به من نگاه کن! بعد میروی توی روضۀ حسین فکر مشکلاتت هستی، میگوید حل میکنم آنها را برایت. ول کن. ولشان کن، به من نگاه کن. حسین دست از من برندار!
به خدا مبالغه نمیکنم. نگه میدارد. من را نگاه کن. «لا اله الّا الله!» قصد جانت را کردم امروز به خدا. حسین با دشمناش همینجوری است. «لا اله الّا الله!» هر کی نمیتواند بشنود داد بزند، من نمیدانم. امام حسین قلبهای اینها را منصرف کن یکوقت صدمه نبینند. شمر ملعون نشست روی سینۀ حسین. هی حسین میگوید به من نگاه کن. میگوید به من نگاه کن. من کی هستم؟ میخواهم باهات حرف بزنم. گفت چی میگویی؟! دید خیلی حسین میخواهد توجّهاش را جلب کند! صورت حسین را برگرداند! -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.