سخن آوا | چای روضه (استاد بندانی نیشابوری)

سخن آوا | چای روضه (استاد بندانی نیشابوری)
استاد بندانی نیشابوری نقل می‌کند: چند وقت پیش زندان لنگرود قم دو جلسه برای زندانیان منبر رفتم، بعد از چند ماه یک نفر به بنده مراجعه کرد و گفت: من دزدم ... .

روزی که شما منبر داشتید با یکی از دوستان نقشه‌ی دزدی خانه‌ای را کشیده بودیم، در بین منبر شما هم درباره‌ی همان دزدی صحبت می‌کردیم؛‌

بعد از آزادی از زندان می خواستیم نقشه‌ی دزدی را عملیاتی کنیم که دیدیم در آن کوچه رفت و آمد زیاد و هوا هم مقداری سرد شده بود؛‌ سر کوچه بغل خیمه‌ی عزا زده بودند؛ پیش خودمان گفتیم: میرویم در خیمه‌ی عزای امام حسین(علیه‌السلام)،‌هم مقداری صبر می کنیم تا خلوت تر شود و هم چای روضه می خوریم و بدنمان گرم می‌شود؛‌
این بنده‌ی خدا نقل می‌گفت: چای روضه را آوردند،نصف چای را خوردم و نصف دیگرش ماند، با خودم فکر کردم که نصف دیگر چای را میریزند دور... ؛‌

یک دفعه به ذهنم رسید، در خیمه امام حسین (علیه‌السلام) نشستی و چای روضه را می خوری و به فکر دزدی هستی ؟ گفت: بقیه چای را خوردم و رفتم خانه و پتو را کشیدم روی سرم و تا صبح گریه کردم ... -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.