محسن ناصحی | آیینه نگاه پسرهایی یا انعکاس خوش قد و بالاها

محسن ناصحی | آیینه نگاه پسرهایی یا انعکاس خوش قد و بالاها
شعرخوانی حماسی استاد محسن ناصحی، زبان حال مادران شهدا
به مناسبت هفته بسیج
متن شعر:
آیینه نگاه پسرهایی یا انعکاس خوش قد و بالاها
ای حسرت نیامدنت یک عمر، دل برده از تبسم باباها

داری برای رفتن بی برگشت، دارم برای ماندن بی فرزند
هی فکر می کنم چقدر سخت است، چشم انتظار ماندن لیلاها

با آن لباس خاکی آن پوتین، بردل نشسته ای چقدر شیرین
باید و ان یکاد بیاویزی، از چشمِ زخم های تماشاها

قرآن و آب و هرچه دعا دارم، اسفند و آه و آینه و باران
پشت سرت نگاهِ تری جاریست، چشم تری به وسعت دریاها

یادم نمی رود پدرت می گفت: این قد و قامتش به خودم رفته
وقتی نیامیدی چقدر خم شد، خم ماند تا همیشه دنیا ها

دیشب میان روضه دلم لرزید، حرف از فراغ و حسرت لیلا بود
گفتم: چه حیف شد پسرش اکبر، گفتم: چه خوب شد پسرم طاها

تو روسفیدِ اکبرلیلاها، من روسیاهِ مادر اکبرها
آه از شبی که اکبر لیلا شد تسبیح دانه دانه زهراها

پیغمبرانه رو سوی میدان کرد، تکذیب خیل بولهبان گل کرد
دیگر چه باک آیه قرآنم، گر کذبت ثمود به تقواها

وقتی که روزها همه عاشوراست، باید فقط تو باشی من باشم
من سوگوار داغ تو در خیمه، تو قطعه قطعه گوشه صحراها -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.