درباره حمله اعراب به ایران | استاد رضا محمدی
حجة الاسلام رضا محمدی
رادیو معارف
اسلام
حجت الاسلام محمدی
ایران باستان
شهید مرتضی مطهری
فتح ایران
دکتر زرین کوب
پذیرش اسلام
کتاب سوزی
حمله اعراب
پاسخ «حجت الاسلام والمسلمین رضا محمدی» به این پرسش که «در کتاب "دو قرن سکوت" دکتر عبدالحسین زرین کوب درباره حمله اعراب به ایران مطالبی آمده است. آیا این وقایع، حقیقت دارد؟»
.....
استاد محمدی عنوان می کنند که کتاب "دو قرن سکوت" را استاد عبدالحسین زرین کوب در جوانی تحت تاثیر جو غالب اسلام زدایی پهلوی نگاشته شده که مرحوم مطهری در پاسخ به کتاب ایشان کتاب "خدمات متقابل اسلام و ایران" را می نویسند که در چاپ بعدی خود استاد زرین کوب مقدمه ای بر کتابش زد و اصلاحاتی در کتاب انجام می دهند و بعدها کتاب کامل تری بنام "کارنامه اسلام" می نویسد و جبران می کند.
پیشینه کتاب دو قرن سکوت:
مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب، دو قرن سکوت را در سال ۱۳۳۰ برای اولین بار به چاپ رساند. این اثر که به بررسی سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی ایران در دو قرن اول اسلام می پردازد، بر اساس دیدگاه باستان گرائی و برتری ایران قبل از اسلام تالیف شده و از نظر تاریخی، ایراداتی اساسی دارد که مولف در مقدمه چاپ های بعدی کتاب آن گوشزد نموده است و خود اعتراف می کند که با توجه به شور جوانی ای که در دوران نگاشتن این کتاب با او همراه بوده است، در بسیاری از مسائل لغزش هایی داشته و بعضا مغرضانه نویسندگی کرده است.
لذا در چاپ دوم این کتاب دکتر عبدالحسین زرین کوب به انجام تصحیحاتی در راستای صحت بخشیدن هرچه بیشتر به اثرش دست زد. استاد مطهری در خدمات متقابل اسلام و ایران انتقادات جدی و تندی را نسبت به این کتاب دارد و در آغاز این کتاب از نوشته ی استاد مطهری نیز یاد شده است. این کتاب در سال ۱۳۸۴ برای نوزدهمین بار توسط انتشارات سخن به چاپ رسید.
دکتر زرینکوب در مقدمه چاپ دوم مینویسد:
«در تجدید نظری که در این کتاب، برای چاپ تازهای کردم، ... ترتیب و شیوة کتاب اول را بر هم زدم و کاری دیگر پیش گرفتم. از آنچه سخن شناسان و خردهگیران، در باب چاپ سابق گفته بودند، هر چه را وارد دیدم به منت پذیرفتم و در آن نظر کردم. در جایی که سخن از حقیقت جویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشتهام دفاع کنم و عبث لجاج و عناد ناروا ورزم؟ از این رو، در این فرصتی که برای تجدید نظر پیش آمد، قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هر چه مشکوک و تاریک و نادرست بود،خط بطلان کشیدم. بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته، نمیدانم از خامی یا تعصب،نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هر چه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران میدانستم و هر چه را از آن ایران– ایران باستانی را میگویم- نبود زشت و پست و نادرست میشمردم. در سالهایی که پس از نشر آن کتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از کار و اندیشه در باب همین دوره از تاریخ ایران، غافل نبودم در این رای ناروای من، چنانکه شایسته است، خللی افتاد. خطای این گمان را که صاحب نظران از آن غافل نبودند، دریافتم و در این فرصتی که برای تجدید نظر در کتاب سابق بدست آمد لازم دیدم که آن گمان خطای تعصب آمیز را جبران کنم. آخر عهد و پیمانی که من با خوانندة این کتاب دارم آن نیست که دانسته یا ندانسته، تاریخ گذشته را به زرق و دروغ و غرور و فریب بیالایم. عهد و پیمان من آن است که حقیقت را بجویم و آن را از هر چه دروغ و غرور و فریب است جدا کنم. در این صورت ممکن نبود که بر آنچه در کتاب خویش نادرست و مشکوک میدیدم از خامی و ستیزهرویی خویش،خط بطلان نکشم و خوانندهای را که شاید بر سخن من بیش از حد ضرورت اعتماد میورزد با خویشتن به گمراهی بکشانم. ... خوانندة جوانی که آن کتاب سابق مرا خوانده بود، در ذهن خویش پرسشهایی میداشت که من در آنجا، بدانها جوابی نداده بودم. سبب سقوط و شکست سامانیان چه بود؟ ... در هر حال از این بایت هیچ ادعایی ندارم: ادعا ندارم که در این جستجو به حقیقتی رسیدهام. ادعا ندارم که وظیفة مورخی محقق را ادا کردهام. این متاعم که تو میبینی و کمتر زینم.» -
.....
استاد محمدی عنوان می کنند که کتاب "دو قرن سکوت" را استاد عبدالحسین زرین کوب در جوانی تحت تاثیر جو غالب اسلام زدایی پهلوی نگاشته شده که مرحوم مطهری در پاسخ به کتاب ایشان کتاب "خدمات متقابل اسلام و ایران" را می نویسند که در چاپ بعدی خود استاد زرین کوب مقدمه ای بر کتابش زد و اصلاحاتی در کتاب انجام می دهند و بعدها کتاب کامل تری بنام "کارنامه اسلام" می نویسد و جبران می کند.
پیشینه کتاب دو قرن سکوت:
مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب، دو قرن سکوت را در سال ۱۳۳۰ برای اولین بار به چاپ رساند. این اثر که به بررسی سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی ایران در دو قرن اول اسلام می پردازد، بر اساس دیدگاه باستان گرائی و برتری ایران قبل از اسلام تالیف شده و از نظر تاریخی، ایراداتی اساسی دارد که مولف در مقدمه چاپ های بعدی کتاب آن گوشزد نموده است و خود اعتراف می کند که با توجه به شور جوانی ای که در دوران نگاشتن این کتاب با او همراه بوده است، در بسیاری از مسائل لغزش هایی داشته و بعضا مغرضانه نویسندگی کرده است.
لذا در چاپ دوم این کتاب دکتر عبدالحسین زرین کوب به انجام تصحیحاتی در راستای صحت بخشیدن هرچه بیشتر به اثرش دست زد. استاد مطهری در خدمات متقابل اسلام و ایران انتقادات جدی و تندی را نسبت به این کتاب دارد و در آغاز این کتاب از نوشته ی استاد مطهری نیز یاد شده است. این کتاب در سال ۱۳۸۴ برای نوزدهمین بار توسط انتشارات سخن به چاپ رسید.
دکتر زرینکوب در مقدمه چاپ دوم مینویسد:
«در تجدید نظری که در این کتاب، برای چاپ تازهای کردم، ... ترتیب و شیوة کتاب اول را بر هم زدم و کاری دیگر پیش گرفتم. از آنچه سخن شناسان و خردهگیران، در باب چاپ سابق گفته بودند، هر چه را وارد دیدم به منت پذیرفتم و در آن نظر کردم. در جایی که سخن از حقیقت جویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشتهام دفاع کنم و عبث لجاج و عناد ناروا ورزم؟ از این رو، در این فرصتی که برای تجدید نظر پیش آمد، قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هر چه مشکوک و تاریک و نادرست بود،خط بطلان کشیدم. بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته، نمیدانم از خامی یا تعصب،نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هر چه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران میدانستم و هر چه را از آن ایران– ایران باستانی را میگویم- نبود زشت و پست و نادرست میشمردم. در سالهایی که پس از نشر آن کتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از کار و اندیشه در باب همین دوره از تاریخ ایران، غافل نبودم در این رای ناروای من، چنانکه شایسته است، خللی افتاد. خطای این گمان را که صاحب نظران از آن غافل نبودند، دریافتم و در این فرصتی که برای تجدید نظر در کتاب سابق بدست آمد لازم دیدم که آن گمان خطای تعصب آمیز را جبران کنم. آخر عهد و پیمانی که من با خوانندة این کتاب دارم آن نیست که دانسته یا ندانسته، تاریخ گذشته را به زرق و دروغ و غرور و فریب بیالایم. عهد و پیمان من آن است که حقیقت را بجویم و آن را از هر چه دروغ و غرور و فریب است جدا کنم. در این صورت ممکن نبود که بر آنچه در کتاب خویش نادرست و مشکوک میدیدم از خامی و ستیزهرویی خویش،خط بطلان نکشم و خوانندهای را که شاید بر سخن من بیش از حد ضرورت اعتماد میورزد با خویشتن به گمراهی بکشانم. ... خوانندة جوانی که آن کتاب سابق مرا خوانده بود، در ذهن خویش پرسشهایی میداشت که من در آنجا، بدانها جوابی نداده بودم. سبب سقوط و شکست سامانیان چه بود؟ ... در هر حال از این بایت هیچ ادعایی ندارم: ادعا ندارم که در این جستجو به حقیقتی رسیدهام. ادعا ندارم که وظیفة مورخی محقق را ادا کردهام. این متاعم که تو میبینی و کمتر زینم.» -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.