درخواست ملاقات پادشاه عربستان ... | استاد حسین انصاریان
حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان
کلیپ سخنرانی مذهبی
سخنرانی مذهبی کوتاه
پادشاه عربستان
آیت الله بروجردی
حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان
سخنرانی حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان:
حکایت جالب و شنیدنی سفر پادشاه عربستان به ایران /چرا آیت الله بروجردی (ره) درخواست ملاقات پادشاه عربستان را نپذیرفت؟
بمناسبت ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
متن کلیپ:
من هشت نه ساله بودم که پادشاه عربستان، سعودبن عبدالعزیز که آمریکایی به تمام معنا بود، برای دیدن شاه به ایران آمد. بعد به شاه می گوید: من شنیده ام شخصیت اول روحانی شما در شهر قم است، شاه هم به او می گوید: بله، شخصیت اول روحانی ما آیت الله العظمی بروجردی در قم هست. به شاه می گوید زمینه ای جور کنید که من به قم بروم و خدمت ایشان برسم؛ چون خیلی ذکر خیر این انسان والا را شنیده ام. به آقای بروجردی پیغام می دهند، ایشان عذر می آورند و می گویند: من با پادشاهان عالم ملاقاتی نداشته ام و ندارم، بنای ملاقات هم ندارم. به ملک سعود می گویند: ایشان اخلاقاً این است و با بزرگان سیاسی ملاقات نمی کند. ملک سعود یک قطعهٔ ناب پردهٔ خانهٔ کعبه را که با خودش آورده بود و یک قرآن را به قم، خدمت آقای بروجردی می فرستد. آقای بروجردی هم آن پرده و قرآن را به احترام کعبه و قرآن قبول می کند. ملک سعود هم سفرش تمام می شود و برمی گردد. بعضی از علما به آقای بروجردی گفتند: چرا قبول نکردی به دیدنت بیاید؟! می آمد، شما و معنویت شما را می دید، دربارهٔ حج با او صحبت می کردید و راه حج برای شیعه خیلی هموار می شد. فرمود: نمی خواستم به قم بیاید، نمی خواستم به دیدنم بیاید؛ علتش هم این است: اگر به قم می آمد، اینها زیارت اهل قبور را قبول ندارند، به دیدن من می آمد و برای زیارت حضرت معصومه(س) نمی رفت که این توهین به حضرت معصومه(س) بود و من راهش ندادم.
حسینیه آیت الله ابن الرضا -
حکایت جالب و شنیدنی سفر پادشاه عربستان به ایران /چرا آیت الله بروجردی (ره) درخواست ملاقات پادشاه عربستان را نپذیرفت؟
بمناسبت ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
متن کلیپ:
من هشت نه ساله بودم که پادشاه عربستان، سعودبن عبدالعزیز که آمریکایی به تمام معنا بود، برای دیدن شاه به ایران آمد. بعد به شاه می گوید: من شنیده ام شخصیت اول روحانی شما در شهر قم است، شاه هم به او می گوید: بله، شخصیت اول روحانی ما آیت الله العظمی بروجردی در قم هست. به شاه می گوید زمینه ای جور کنید که من به قم بروم و خدمت ایشان برسم؛ چون خیلی ذکر خیر این انسان والا را شنیده ام. به آقای بروجردی پیغام می دهند، ایشان عذر می آورند و می گویند: من با پادشاهان عالم ملاقاتی نداشته ام و ندارم، بنای ملاقات هم ندارم. به ملک سعود می گویند: ایشان اخلاقاً این است و با بزرگان سیاسی ملاقات نمی کند. ملک سعود یک قطعهٔ ناب پردهٔ خانهٔ کعبه را که با خودش آورده بود و یک قرآن را به قم، خدمت آقای بروجردی می فرستد. آقای بروجردی هم آن پرده و قرآن را به احترام کعبه و قرآن قبول می کند. ملک سعود هم سفرش تمام می شود و برمی گردد. بعضی از علما به آقای بروجردی گفتند: چرا قبول نکردی به دیدنت بیاید؟! می آمد، شما و معنویت شما را می دید، دربارهٔ حج با او صحبت می کردید و راه حج برای شیعه خیلی هموار می شد. فرمود: نمی خواستم به قم بیاید، نمی خواستم به دیدنم بیاید؛ علتش هم این است: اگر به قم می آمد، اینها زیارت اهل قبور را قبول ندارند، به دیدن من می آمد و برای زیارت حضرت معصومه(س) نمی رفت که این توهین به حضرت معصومه(س) بود و من راهش ندادم.
حسینیه آیت الله ابن الرضا -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.