خاطره سردار سلیمانی از عملیاتی در شلمچه

خاطره سردار سلیمانی از عملیاتی در شلمچه
سخنرانی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با موضوع خاطره سردار سلیمانی از عملیاتی در شلمچه

شاید یک سال و نیم قبل از عملیات کربلای پنج، قصد انجام عملیات در جایی که جلوی ما آب بود را داشتیم. بچه های اطلاعات عملیات را که مشخص و مستقر کردیم آقایان صادقی و موسایی پور رفتند برای شناسایی اما بر نگشتند. نوجوانی دانش آموز مدرسه ای حسین نامی داشتیم که از آن آدم های عارف بود و در عرفان عملی کم کسی مثل او پیدا می شد و به جایگاهی رسیده بود که بزرگان این وادی معمولا در طول هفتاد هشتاد سال به این جایگاه می رسند. این نوجوان خبر برنگشتن صادقی و موسایی پور رو به من داد که خیلی ناراحت شدم و گفتم عملیات را شروع نکرده دشمن از ما اسیر گرفت؟ عملیات لو رفت.
این نوجوان دو روز بعد با من مجدد تماس گرفت و گفت حسین پسر غلامحسین این را می گوید. فردا اکبر موسایی پور و بعد از او حسین صادقی بر می گردد. بمان اینجا. گفتم از کجا می گویی؟ گفت شما حالا بمان اینجا. من ماندم. ساعت یک بعد از ظهر بود که بچه های اطلاعات خبر دادند یک سیاهی روی آب خوابیده است. که بچه ها رفتند داخل آب و متوجه شدند که اکبر است و روز بعد حسین آمد. هر دو شهید شده بودند و عجیب این بود که آب با همه تلاطمش اینها را به محل عزیمتشان برگردانده بود.
به حسین گفتم این را از کجا فهمیده بودی؟ گفت من دیشب اکبر را در خواب دیدم. به من گفت حسین ما اسیر نشده ایم. من فردا در این ساعت بر می گردم و حسین روز بعد. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.