«فریاد بی صدا» فیلم کوتاه نرگس آبیار از بمباران شیمیایی سردشت

«فریاد بی صدا» فیلم کوتاه نرگس آبیار از بمباران شیمیایی سردشت
فیلم مستند فریاد بی صدا (چریکه بی ده نگ) به کارگردانی «نرگس آبیار» که در رابطه با کودکان و بیمارستان شیمیایی سردشت ساخته شده که یکی از شاهکارهای خانم آبیار میباشد

فریاد بی صدا؛ غصه پر درد سالهای دور مردمان سردشت
نوید شاهد: "نمی دانی شیمیایی چیست؟ به فریاد بی صدا می ماند، همه چیز آرام به نظر آمد. همه سالم بودیم، اما بوی کشنده خردل چند دقیقه بعد پسر نه ماه و شوهرم را از من گرفت.

همیشه وقتی که کتاب های تاریخ فاجعه شیمیایی سردشت را ورق می زدم یا اینکه در نمایشگاه های عکس جانبازان شیمیایی شرکت می کردم، عکس های کودکان مظلوم سردشتی که بی گناه قربانی قساوت غرب و بعثی ها شدند، مرا متأثر می کرد و تصاویر آنان در تمامی لحظات زندگی من همراهم بود. بسیار به دنبال صاحبان این عکس ها گشتم تا اینکه با \"مهری ملک تاری\"، یکی از قربانیان این فاجعه گفت و گو کردم و شرح این حادثه را از زبانش شنیدم. این مصاحبه را به عنوان یکی از زیباترین مصاحبه با جانبازان شیمیایی در دفتر خاطراتم نگاه می دارم که تمام لحظاتش پر بود از عشق و ایمان...

می گویند هفت عدد خوش یمنی است ، هفت اثر باستانی ، هفت آسمان و... اما 7 تیر 1366 سردشت جور دیگری بود، آن روز فاجعه ای انسانی را صدام و بعثی ها رقم زدند و چهره ی شیطانی خود را بار دیگر به وحشیانه ترین شیوه نشان دادند. عصر آن روز، نفس سردشت به شماره افتاد. آن روز هر چه پاکی بود از آسمان این شهر زیبا رخت بست و گازهای شیمیایی راه چشم ها ، سینه ها و ریه های مردم را ناجوانمردانه پیمودند. شیطان از پشت پرده ی حقوق بشر جهانی بیرون آمد و گلوی نوزاد نورسی را که تازه به آغوش دنیا آمده بود فشرد و مادری را که برای تنها نوزادی که چندین سال برای آمدنش دعا کرده و انتظار آمدنش را می کشید و پدری را که بیرون آمده بود تا برای نان شب خانواده اش رنج روزگار را تحمل کند و شادی برای خانواده اش هدیه ببرد مسموم و مصدوم کرد. آن روز سینه ها ، چشم ها و ریه ها از سوزش دردی نا آشنا می سوخت و پوست ها تاول زده بر بدن ها نخ نمایی می کردند و امروز دردها بیشتر و رنج های آن روز افزون تر.

روح مهری 18 ساله که حالا 42 سال دارد و جانباز 60 درصد خردل شیمیایی ست و از دست دادن 2 عضو اصلی از خانواده اش جریحه دار شده است. خودش در توضیح و توصیف لحظه شیمیایی شدنش می گوید: حوالی ساعت سه و نیم- چهار عصر ، با شنیدن صدای هواپیماهای جنگنده از خواب پریدم. تصور کردم باز هم بمباران شده است آخر آن روزها سردشت مرتب بمباران می شد. به زیر زمین پناه بردم. بعد از تمام شدن صدای انفجارها، خدا را شکر کردم که به خیر گذشته است و صدمه ای ندیدیم. در سرخوشی سراب این خیال واهی بودیم که به یکباره متوجه بویی شبیه سیر شدیم. تهوع و استفراغ و اشک ریزی چشم و سرفه پیامد های بعدی این بو بود...هاج و واج دلیل این اتفاق بودیم. و مدام از خود می پرسیدیم یعنی چه اتفاقی افتاده است؟ یکی از اهالی سردشت که به دلیل شدت جراحات وارده این شیمیایی در حال حاضر از بین ما رفته است در آن زمان شتابان به منزل ما آمد و با لگد در چفت شده منزل ما را گشود و برای ما توضیح داد که ماجرای این بو چیست و چه اتفاقی افتاده است. با پای پیاده و بدون کفش به طرف میدان اصلی شهر دویدیم..همه سردشتی ها دور هم جمع شده بودند. نیم ساعت بود که صدای همهمه و دلواپسی و کنجکاوی در میدان پیچیده بود. به ظاهر سالم بودیم اما همین بوی کشنده چند دقیقه بعد پسر نه ماه و نیمه و شوهرم را از من گرفت. من پر پر شدن گل باغ زندگی ام را در جلوی دیدگانم مشاهده کردم پسرم در نتیجه استفراغ های ممتد خونی و شدت جراحات وارده بر سینه و ریه هایش از دنیا رفت.

مهری در توضیح احساسی که از یادآوری این واقعاً دارد گفت: چه احساسی می توانم داشته باشم وقتی جگر گوشه ام را از دست دادم؟ حتی تن سالمی هم برایم نمانده که برای آن دل خوش و امیدوار باشم. به یاد حرف نزدن و بال بال زدن طفل شیرخوارم که می افتم روحم خراشیده می شود و تحت فشار قرار می گیرم.

در توضیح اینکه آیا بعد از این واقعه بار دیگر ازدواج کرده است یا خیر می گوید: به اصرار برادر شهیدم که او نیز بر اثر شدت جراحات شیمیایی شهید شد 8 یا 12 سال(به فکر می رود و تاریخ دقیق این پیوند را به یاد نمی آورد) بعد از این واقعه تلخ ازدواج کردم. همسر دومم نیز 15 درصد شیمیایی شده است.
ماحصل ازدواج دومش یک پسر است، می گوید: مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. چون من و همسرم هر دو شیمیایی بودیم می ترسیدم بچه دار شوم.

وی در توصیف احساس و زندگی پس از شیمیایی شدنش می گوید: چه شب هایی بوده که تا صبح بیدار ماندم. به خاطر مشکلات ریه ام خوشبختی و آسایش را تجربه نمی کنم و نمی توان احساسم را توصیف کنم چرا که احساسم از مرحله حس بد هم فراتر رفته و می توانم بگویم نسبت به کسانی که این بلا را سر آینده، خانواده، سلامتی و زندگی من آوردند احساسی فراتر از تنفر دارم.

دیگر کسی در سردشت سلامتی را کاملاً تجربه نمی کند ! و جن های شیطانی شیمیایی در هر خانه ی قدیمی مین آسا در کمین اند. خانه های قدیمی که امروزه تخریب می شوند قبل از بازسازی ، نفس های نسل تازه را هم آلوده می کنند و میکروبهای شیمیایی را به جای اکسیژن وارد خون این عزیزان آینده ساز می نمایند.آنانی که چشم روشنِ امید فردای انقلاب ، اسلام و ایران به آن ها دوخته شده است.

دور بودن از امکانات شهری، زمستان سرد و سخت تر شدن شرایط زندگی، رفتن بیش از 20 بار به دکتر، صعب العلاج بودن و طول کشیدن دوره بیماری هایم،ناراحتی اعصاب داشتن، عفونت ریه اجازه نفس راحت کشیدن و دمی آسودن را به من نمی دهد.
منبع: نوید شاهد

تاری می گوید:\"می دانی شیمیایی چیست؟ به فریاد بی صدا می ماند. ابتدا همه چیز آرام به نظر می آید ولی به یکباره تو نقش زمین می شوی، در ظاهرت اصلاً مسئله ناهنجاری مشخص نیست اما به دلیل در خانه ماندن و ناراحتی های اعصاب به شدت تحت تأثیر افسردگی واقع می شوی.\" می گوید: قبول دارم که خدا با من است و این در فلسفه زنده ماندنم هویدا است. لابد خدا مرا به خاطر انجام رسالتی زنده نگه داشته است.


بمباران شیمیایی سردشت بمبارانی بود که توپخانه و هواپیماهای بمب افکن حامل بمب های شیمیایی نیروی هوایی عراق از هفتم و هشتم تیر۱۳۶۶ در چهار نقطه پر ازدحام شهر سردشت (از توابع استان آذربایجان غربی) و نیز روستاهای اطراف را آماج گازهای کشنده شیمیایی خود قرار دادند و فجیع ترین صحنه ها را علیه افراد غیرنظامی، زنان و کودکان آفریدند.
در این حمله ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر شهید و اکثر اهالی شهر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت فجیع ترین تهاجم شیمیایی بود که آثار و مشکلات منفی بسیاری به وجود آورد. ایران، این تهاجم را غیر انسانی اعلام داشت و شهر سردشت را اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان پس از بمباران هسته ای هیروشیما نامید. مجامع جهانی به دلیل نفوذ پشتیبانان صدام حسین، قادر به انجام اقدام قابل توجهی نبودند. در فروردین سال ۱۳۶۵ (۱۹۸۶) سرانجام اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در واکنش به جنایات جنگی آشکار صدام حسین، مصوبه ای را در محکومیت به کارگیری سلاح شیمیایی توسط او گذراندند که با انجام وتوی آمریکا بی اثر شد. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.