من از دیار حبیبم نه از دیار غریب | شعرخوانی حسن بیاتانی در اردوی آفتابگردانها
شعرخوانی استاد حسن بیاتانی در اردوی آفتابگردانها
حسن بیاتانی در بهمنماه سال ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. وی در کودکی با خانواده به قم مهاجرت نمود و تا امروز ساکن این شهر است. او در سال ۱۳۷۵ موفق به اخذ دیپلم در رشتۀ علوم انسانی شد، همان سال به حوزۀ علمیۀ قم راه یافت و همزمان به تحصیل رشتۀ علوم سیاسی در دانشگاه مفید پرداخت. بیاتانی در سال ۱۳۸۰ از دانشگاه فارغالتحصیل شد اما تحصیل حوزوی را ادامه داد.
وی سرودن را از سال ۱۳۷۴ با درونمایۀ مذهبی آغاز کرد. او در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار با جلسات نقد آقای سیدمهدی حسینی آشنا شد و بعد از این آشنایی، مسیر شعری خود را با قدمهای دقیقتری پیمود. بیاتانی سالهاست توفیق بهرهمندی از انجمن ادبی محیط را دارد. از آثار او میتوان به «از دوشنبه تا جمعه»، «حافظ ما»، «کهکشان راه نیلی» و «آقایی که شما باشید» اشاره کرد.
شعر معروف "دیر آمدم" بیاتانی در دیدار شعرا با مقام معظم رهبری
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت -
حسن بیاتانی در بهمنماه سال ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. وی در کودکی با خانواده به قم مهاجرت نمود و تا امروز ساکن این شهر است. او در سال ۱۳۷۵ موفق به اخذ دیپلم در رشتۀ علوم انسانی شد، همان سال به حوزۀ علمیۀ قم راه یافت و همزمان به تحصیل رشتۀ علوم سیاسی در دانشگاه مفید پرداخت. بیاتانی در سال ۱۳۸۰ از دانشگاه فارغالتحصیل شد اما تحصیل حوزوی را ادامه داد.
وی سرودن را از سال ۱۳۷۴ با درونمایۀ مذهبی آغاز کرد. او در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار با جلسات نقد آقای سیدمهدی حسینی آشنا شد و بعد از این آشنایی، مسیر شعری خود را با قدمهای دقیقتری پیمود. بیاتانی سالهاست توفیق بهرهمندی از انجمن ادبی محیط را دارد. از آثار او میتوان به «از دوشنبه تا جمعه»، «حافظ ما»، «کهکشان راه نیلی» و «آقایی که شما باشید» اشاره کرد.
شعر معروف "دیر آمدم" بیاتانی در دیدار شعرا با مقام معظم رهبری
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.