سخن آوا | پیشنهاد وسوسه‌انگیز رفیق / استاد حسینی قمی

سخن آوا | پیشنهاد وسوسه‌انگیز رفیق / استاد حسینی قمی
قبس بن عمرو بن مالک از بنی حارث معروف به نجاشی، شاعر امام علیه‏السلام بود. او شاعر خوش ذوقی بود. روزی به دوستش ابا سماک عدوی در کوفه برخورد. ابو سماک به او گفت:

نظر تو درباره سر برّه که در داخل شیردان از سر شب تا به صبح در تنور پخته شده باشد چیست؟ در جواب سؤال او نجاشی گفت:

وای بر تو در ماه رمضان این را می‏گویی؟

ابو سماک در حالی که خودش را به نادانی زده بود به او گفت:

ماه رمضان و شوال یکسانند.

ابو سماک مرتب او را به گناه ترغیب کرد تا نجاشی قبول کرد و گفت:

بعد از غذا چه به من می‏دهی تا بیاشامم؟

گفت: شرابی که گویا گیاه ورس است، جان را پاک می‏کند، در استخوان اثر می‏گذارد و کلام را آسان می‏کند.

نجاشی طعام را با شراب خورد. و هوشش را از دست داد وصدایش بلند شد. همسایه گزارش آنها را به امام داد. امام علیه‏السلام کسی را به دنبال آنها فرستاد. ابو سماک فرار کرد ولی مامور، نجاشی را گرفت و به نزد امام علیه‏السلام آورد. امام بر سر او فریاد زد:

«وای بر تو ما روزه‏ایم و تو افطار می‏کنی؟».

امام علیه‏السلام به او هشتاد تازیانه زد و بیست تازیانه دیگر نیز اضافه کرد. نجاشی خشمگین شد و به امام گفت: ای ابوالحسن این بیست تازیانه اضافه برای چیست؟

امام جواب داد:

«این برای جرئت تو بر خدا در ماه رمضان است».

سپس برای تحقیرش به علت شکستن حرمت ماه رمضان او را با شلواری کوتاه که فقط عورت او را می‏پوشاند به مردم نشان داد. نجاشی به شام فرار کرد. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.