دنیا سرای راستی آزمایی/ آیت الله مصباح یزدی

دنیا سرای راستی آزمایی/ آیت الله مصباح یزدی
سخنرانی از آیت الله محمد تقی مصباح یزدی با موضوع «دنیا؛ خانه امتحان»، سال
۱۳۹۳
در دوران نوجوانی بنده گمان می‌کردم – شاید هم به ما القا می‌شد – که دین آمده است تا امور دنیایی مردم را اصلاح کند، جامعه را سامان بخشد و جرم و جنایت را کاهش دهد تا مردم یک زندگی آرام و توأم با خوشبختی داشته باشند. این یک بینش کلی بود که در فضای فرهنگی آن زمان، دست‌کم در دوران نوجوانی ما رایج بود. بر این اساس کسانی توصیه می‌کردند – احیانا خودمان هم همین عقیده را داشتیم – که باید دین را یاد بگیریم و به دیگران یاد بدهیم و سعی کنیم به‌درستی اجرا شود تا جامعه اصلاح و مفاسد و گرفتاری‌ها کاهش یابد. شاید کم نبودند و کم نیستند کسانی که چنین اندیشه‌ای دارند. البته فکر غلطی هم نیست. اما در آن زمان گاهی سؤالی به ذهن‌مان می‌آمد که در آن فضا چندان زمینه طرح آن وجود نداشت و چندان جرأت طرحش را هم نداشتیم و آن این بود که بالاخره خدایی که می‌خواهد انسان را به‌وسیله دین، پیغمبران، ائمه و مؤمنین اصلاح کند آیا امکان نداشت کاری کند که زحمت این‌ها کمتر شود؟ بالاخره برداشت ما این بود که در عالم خلقت کسانی مثل ائمه اطهار صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و انسان‌های نزدیک به آن‌ها – کسانی که تعداد آن‌ها ‌نسبت به عموم مردم بسیار کم است – باید فدا شوند و آن گرفتاری‌ها، مصیبت‌ها، زندان‌ها و توهین‌ها را ببینند و با آن وضع فجیع کشته شوند تا ما کمتر ظلم و جنایت کنیم. ازاین‌رو این سؤال به ذهن‌مان می‌رسید که آیا امکان نداشت خدا کاری کند که این‌ها به خاطر ما این اندازه آزار و اذیت نبینند؟ آیا حتما باید وجود عزیزی مثل امام حسین علیه‌السلام نه تنها خودش بلکه همه یارانش تا طفل شیرخواره‌اش همه شهید شوند؟ آیا امکان نداشت خدا کاری کند که هزینه هدایت مردم کمتر شود؟ این سؤال در همان عالم کودکی به ذهن من می‌آمد و بعدها هم ادامه پیدا کرد و چندان زود هم به پاسخش نرسیدم. بعدها که به‌تدریج بیشتر به قرآن نزدیک شدم – دروس ما اعم از مقدمات و سطوح فقه و اصول، ملازمه‌ای با خواندنِ زیاد قرآن و فراگیری معارف آن نداشت – و به دلائلی، که شاید مهم‌ترین آن‌ها وجود مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه و شرفیابی به خدمت ایشان و توفیق شرکت در درس تفسیر ایشان بود، بیشتر با معارف قرآن آشنا شدم، و به ذهنم رسید که گویا آن زمینه فکری ‌ما اندکی نقص داشته است. چراکه گمان می‌کردیم دین و پیامبران آمده‌اند تا جامعه را به‌گونه‌ای اصلاح کنند که مردم زندگی راحت و آسوده‌ای داشته باشند. گویا این سخن یک ضمیمه‌ای هم دارد و ما از آن غفلت داشتیم. حقیقت این است که این بینش یک پیش‌فرض ضمنی ناگفته و نانوشته‌ای دارد و آن این است که هدف ما خوشی در دنیا است و خدا می‌خواسته است که مردم در زندگی دنیایی خویشْ خوش، راحت و آسوده باشند. براین‌اساس، چاره‌ای اندیشیده و دین و پیامبران را فرستاده تا مردم به دین و دستورات انبیا عمل کنند و هدایت شوند تا در دنیا زندگی مرفهی داشته باشند و این هدف نهایی خلقت، تشریع دین، ارسال انبیا و انزال کتب است.
اما پس از این‌که با قرآن اندکی بیشتر مأنوس شدیم دیدیم که لحن قرآن این‌گونه نیست. برای مثال این آیه را ملاحظه بفرمایید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم * الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ؛«به نام خداوند بخشنده مهربان. الف لام میم. آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند؟ و به یقین، کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم، تا خدا آنان را که راست گفته‏اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد.» این لحن با لحن کسی فرق دارد که می‌خواهد بگوید: ای مردم! کار خوب انجام دهید تا زندگی راحتی داشته باشید. خدای متعال در این آیات می‌فرماید: برخی گمان می‌کنند که با اظهار ایمان، کار تمام است و به بهشت می‌روند و دیگر کاری با آ‌ن‌ها نداریم و آن‌ها را دچار فتنه نمی‌کنیم. سؤال در این آیه، استفهام انکاری است. این آیه می‌خواهد بگوید اگر چنین گمانی داشته باشید گمان غلطی دارید. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.