حکمت | خدایا! من مضطرّم / استاد علوی تهرانی
آقای من،
[در واپسین لحظات غیبت کبرا]
سه روز در خانهی خدا اعتکاف میکند
پسر نرجس خاتون!
هوای ما رو داشته باش
ما لغزش داریم
ما بد هستیم
اما ذاتمون خراب نیست
ما نمیخوایم علیه تو اعلام موجودیت بکنیم
گاهی غفلت میکنیم
جهالت می کنیم
نادانی ازمون سر میزنه
اما همهی دلخوشیمون اینه که
مرید شما هستیم
به حضرت حق التجا میکنه [پناه میبره]
خدایا این مردم خسته شدن
بذار من برگردم
ظهور کنم
آقای ما میگن:
أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
خدا بسه دیگه مضطرم، بذار ... -
[در واپسین لحظات غیبت کبرا]
سه روز در خانهی خدا اعتکاف میکند
پسر نرجس خاتون!
هوای ما رو داشته باش
ما لغزش داریم
ما بد هستیم
اما ذاتمون خراب نیست
ما نمیخوایم علیه تو اعلام موجودیت بکنیم
گاهی غفلت میکنیم
جهالت می کنیم
نادانی ازمون سر میزنه
اما همهی دلخوشیمون اینه که
مرید شما هستیم
به حضرت حق التجا میکنه [پناه میبره]
خدایا این مردم خسته شدن
بذار من برگردم
ظهور کنم
آقای ما میگن:
أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
خدا بسه دیگه مضطرم، بذار ... -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.