حکمت | اخلاق محمدی / استاد عالی
پیغمبر اکرمی که اینقدر مهربان بود
که وقتی از یه کوچه رد میشد
یهودیی همیشه زباله رو سر پیغمبر میریخت
پیغمبر اکرم یه لبخندی میزد
خودش رو یه تکونی میداد
رد میشد میرفت
مدتها این بود
یه مرتبه پیغمبر از اون کوچه رد میشد
دید زباله از رو پشت بام نمیریزن
سوال کرد که این ... چرا دیگه نمیریزن؟
گفتند آقا مریضه حالشم خیلی خرابه
حضرت فرمود بریم به عیادتش
بریم به عیادتش
با پند نفر از اصحاب رفتند به عیادت یهودی
وقتی رفتند
به اون یهودی گفتند پیغمبر مسلمین برا عیادت داره میاد دیدنت
خب اینکه خودش میدونست چه جفایی در حق پیغمبر کرده بود
این روانداز رو کشید رو صورتش که نبینه پیغمبر رو از خجالت
گفت که آقا بگید چه جوری میشه مسلمان شد که من مسلمان بشم
بعد اینو از رو صورتم بردارم
شما نشون دادید که این اخلاق، اخلاق انبیا هست -
که وقتی از یه کوچه رد میشد
یهودیی همیشه زباله رو سر پیغمبر میریخت
پیغمبر اکرم یه لبخندی میزد
خودش رو یه تکونی میداد
رد میشد میرفت
مدتها این بود
یه مرتبه پیغمبر از اون کوچه رد میشد
دید زباله از رو پشت بام نمیریزن
سوال کرد که این ... چرا دیگه نمیریزن؟
گفتند آقا مریضه حالشم خیلی خرابه
حضرت فرمود بریم به عیادتش
بریم به عیادتش
با پند نفر از اصحاب رفتند به عیادت یهودی
وقتی رفتند
به اون یهودی گفتند پیغمبر مسلمین برا عیادت داره میاد دیدنت
خب اینکه خودش میدونست چه جفایی در حق پیغمبر کرده بود
این روانداز رو کشید رو صورتش که نبینه پیغمبر رو از خجالت
گفت که آقا بگید چه جوری میشه مسلمان شد که من مسلمان بشم
بعد اینو از رو صورتم بردارم
شما نشون دادید که این اخلاق، اخلاق انبیا هست -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.