حکمت | پزشکِ سالِک / استاد فاطمینیا
یه پزشکی بود در تهران
خیلی متخصص بود
خدایش رحمت کند
به خدا قسم
یه نفر اومد به من گفت آقا!
ایشون که مریضا رو میخوابونه
عمل [جراحی] میکنه
فردا[ی روز عمل] میاد
همینطور میدوه تو این ساختمان
آقا چطوری؟
دوای اینو دادید یا ندادید؟
به اون یکی [مریض] ...
دوا اینو دادید؟
یک قرون هم نمیگرفت
در حالیکه هر عملی
[به پول اون زمان که به من میگفتن]
فکر کنم یه هشت میلیون تومنی میشد
خدا شاهده من [ایشون رو] ندیده بودم
گفتم این هر کس هست، سالکه
[اهل سیر و سلوک و مقامات عرفانیه]
این سلوکش پزشکیه
بعد کشف شد همینم هست
بعدا من پیگیری کردم دیدم اینا
پیروان آشیخ حسنعلی نخودکی [اصفهانی] اند
یعنی پزشک نمره یک بود
اما به علاوه پزشکی یک عقل دیگری [براش] پیدا شده -
خیلی متخصص بود
خدایش رحمت کند
به خدا قسم
یه نفر اومد به من گفت آقا!
ایشون که مریضا رو میخوابونه
عمل [جراحی] میکنه
فردا[ی روز عمل] میاد
همینطور میدوه تو این ساختمان
آقا چطوری؟
دوای اینو دادید یا ندادید؟
به اون یکی [مریض] ...
دوا اینو دادید؟
یک قرون هم نمیگرفت
در حالیکه هر عملی
[به پول اون زمان که به من میگفتن]
فکر کنم یه هشت میلیون تومنی میشد
خدا شاهده من [ایشون رو] ندیده بودم
گفتم این هر کس هست، سالکه
[اهل سیر و سلوک و مقامات عرفانیه]
این سلوکش پزشکیه
بعد کشف شد همینم هست
بعدا من پیگیری کردم دیدم اینا
پیروان آشیخ حسنعلی نخودکی [اصفهانی] اند
یعنی پزشک نمره یک بود
اما به علاوه پزشکی یک عقل دیگری [براش] پیدا شده -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.